نامش حمیدرضا و فامیلیاش آسمانی است. قصهاش به زمانی برمیگردد که پدربزرگش در حال آموزش قرآن بود و مأمور ثبتاحوال از راه رسید تا پیشنهادشان را برای نامخانوادگی جویا شود. دوروبریها به او گفتند تا آموزش تمام نشود، ایشان کسی را به اتاق راه نمیدهند. مأمور ثبتاحوال هم گفت: «او در حال آموزش کتاب آسمانی است؛ پس فامیلیاش را «آسمانی» میگذاریم!»
سالهاست که همه آقای آسمانی را در میانه آسمان و روی بالابرهای بلند حرم رضوی میبینند. حضورش در این صحن و سرا اولینبار افتخاری رقم خورد، اما در ادامه بهعنوان نیروی قراردادی یکی از شرکتهای پیمانکاری به خدمتش ادامه داد. کارش ابتدا تعمیر و بازسازی بالابرها بود. کارراهاندازیهایش از سال ۱۳۸۳ طوری بود که در سال ۱۳۹۳ بهطور رسمی به استخدام آستانقدسرضوی درآمد.
از آن زمان بنا به نیازی که وجود داشت، برای ریسهبندی و چراغانیهای حرم مطهر رضوی نیز دستبهکار شد. از زمانیکه او در حزن و اندوه و جشن و سرور اهلبیت (ع) در ارتفاع بیستوچهارمتری با همه عشق و ارادتش مشغول آذینبندی و چراغانی شده است، هشت سال میگذرد.
میگوید: «از زمانی که آقای رئیسی تولیت آستانقدس شد، سازوکار چراغانی و کتیبهآراییها تغییرات زیادی کرد و حالوهوای ورودی و صحنهای حرم از اینرو به آنرو شد. برای نمونه، نصب این کتیبههای پارچهای که فقط در ایام شهادت ائمهمعصوم (ع) انجام میشد، اولینبار در اعیاد و میلاد اهلبیت (ع) هم اجرایی شد. به این ترتیب کتیبههای مناسبتی شادی نیز اضافه شد، درحالیکه پیش از این حتی کتیبههای حزن و اندوه فقط در ایام شهادت اباعبدا... الحسین (ع)، امامرضا (ع) و شبهای قدر و شهادت امیرالمؤمنین علی (ع) طراحی و نصب میشد.»
کتیبهآرایی، اما حالا در هر مناسبت مذهبی و ملی رسم و آیین شده است. برای گرامیداشت روز قدس، ۲۲ بهمن، ایام نوروز و هر جشن و عزای مربوط به اهلبیت (ع) کتیبهای مناسب با آن حالوهوا طراحی و نصب میشود؛ کتیبههایی که در این سالها، آقای آسمانی و رفقای پای کارش، مسئولیت نصب و اجرایشان را برعهده داشتهاند.
از لحظه پرشور نصب کتیبه در روز عید غدیرخم برایمان روایت میکند که روی بالابر بوده و ناگهان هنگام تعویض کتیبه با صدای حزنانگیز یکی از حاضران در صحن اشکهایش سرازیر شده است. میگوید: «شاید در همه عمرم هیچ زمزمهای اینطور به دلم ننشسته بود. همه زائران با آن شخص که شروعکننده بود، همنوایی میکردند و آن لحظه ولوله و غوغایی در صحن انقلاب به پا شده بود. حسوحالی وصفنشدنی بود. متن کتیبه این بود: «الحَمْدُ لِلهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ وَ الأَئِمَّةِ عَلَیْهِمُالسَّلاَمُ»
چراغانیهای حرم مطهر رضوی را سالها پیش موقوفهای بهنام گروه آهنگر انجام میدادند. آنها از سال ۱۳۴۹ بدون وقفه نذر چراغانیشان را در صحنهای اصلی حرم حضرترضا (ع) بهجا میآوردند.
حتی برف و بوران هم جلودارشان نبود و برای ریسهبندی و چراغانی دهه مبارک کرامت که با میلاد حضرت معصومه (س) شروع و به میلاد برادر بزرگوارشان امامرضا (ع) ختم میشود، هر طور بود خودشان را از تهران به مشهد میرساندند.
آسمانی اینها را نقل میکند و میگوید:آنها معجزات و کراماتی از این نیت نذر چراغانی در زندگی و کارشان درک کردهاند که هر سال با پایان دهه کرامت و فرارسیدن زمان بازگشتشان به تهران با چشمانی اشکبار حرم را به مقصد وطنشان ترک میکنند. بزرگترین آرزو و حاجتشان این است که سال دیگر هم توفیق این حضور و نوکری آقا را پیدا کنند. همین سهچهار سال پیش بود که در مسیر مشهد حوالی اتوبان باغچه، تصادف مرگباری برایشان اتفاق افتاده بود، اما خود آقا نگذاشتند زائران باوفایشان دستخالی و با غم از دستدادن عزیزانشان در غربت به شهرشان برگردند و خدا را شکر آن عضو خانواده آهنگر که از او قطع امید شده بود، به زندگی بازگشت و دل همه ما هم شاد شد.
آسمانی ۴۳ سال دارد و دستکم هجده سال از بهار جوانیاش را در بارگاه مقدس حضرترضا (ع) خدمت کرده است. از او میپرسم تاکنون شده است که همان وسط آسمان و درحالیکه روی بالابر مشغول ریسهبندی یا نصب کتیبه بوده است، حاجتش را با امامرضا (ع) درمیان بگذارد؟ میگوید: «اینان خاندان لطف و کرماند. حیف است در این صحن و سرا باشی و آرزویی در دل نداشته باشی؛ آرزوهایی که بیبروبرگرد یا به اجابت میرسد یا آرامشی از جنس نور و مهربانی بر قلب و جانت سایه میاندازد که انگار به یقین رسیدهای که این راه، راه تو نیست و باید آرام بگیری!»
بارها اتفاق افتاده است که توسلهای آقای آسمانی در مسیر خدمت برای بسیاری از حاجتمندان و آنها که فرسنگها با این مکان مطهر فاصله دارند نیز به استجابت رسیده است. او زندگی فرزند برادرش را مدیون همین توسلهاست. به وقت حضور در حرم رضوی بیشتر از هر زمان دیگر حواسش به تلفنهمراهش هست که به نیابت از جاماندگان زیارت کند و برای حاجترواییشان رو به ضریح مطهر دست به دعا شود.
پدر مرحومش با دستخالی از بیرجند راهی مشهدالرضا (ع) شده بود. از لحظهای که نیت هجرت کرد، دخیل حضرت شد که او و خانوادهاش را در پناه خودش حفظ کند. او خیلی زود به مراد رسید، همینجا ازدواج کرد و ماندگار شد. همان ابتدای زندگی از خدا دوازده پسر خواسته بود. همین هم شد، اما فقط هشت پسر برایش ماند، زمانی که به رحمت خدا رفت. از همان ابتدا نیت کرده بود که پسوند «رضا» را برای نامگذاری همه پسرانش ثبت کند. محمدرضا، علیرضا، احمدرضا، سعیدرضا، محمودرضا نام برخی برادران آسمانی است.
او همیشه آرزو داشت که دستکم یکی از فرزندانش در حرم امامهشتم (ع) خدمت کند. از میان هشت پسر، قرعه بهنام حمیدرضا افتاد. آسمانی از اینکه آرزوی پدرش با حضور او در فضای حرم مطهر رضوی برآورده شده است، احساس رضایت و آرامش میکند و میگوید: «بیشتر زحمت چراغانیها و ریسهها بر دوش دوستان و همکارانم است و ما بیشتر دراصطلاح دادبزن اجرا هستیم. اما هرچه هست، به لطف و کرم حضرت، حال دلم در این سرا عجیب خوب است و از شادیای که به قلب زائران هدیه میشود و لبخند رضایتشان لذت میبرم.»