از شلوغبازار خواربارفروشیها که بگذری، در انتهای خیابان طولانی مصلی، دو قدم مانده به صدمتری، تابلو بزرگ سبزرنگی را میبینی که روی آن بزرگ نوشته شده است «مجتمع عظیم تجاری مواد غذایی و خشکبار مصلی»؛ مجتمع آجیل و خشکباری در محله کارمندان دوم که به گفته کسبه، در ایران که هیچ، در خاورمیانه هم مثل و مانندش را پیدا نمیکنی! وجه تمایزش هم وسعت و نوع ساخت آن است.
آستان قدس رضوی سال۱۳۸۲ آن را به نیت امامهشتم (ع) بهصورت هشتضلعی ساخت. دو فاز مجزا دارد، نزدیک به دویست غرفه و کسبهای که عموما قدیمی هستند. حالا که در روزهای پایانی سال به این بازار بزرگ پا میگذارم، جریان زندگی بیشتر از همیشه احساس میشود. همه در تکاپو هستند تا بیشترین فروش را در این روزهای پررونق داشته باشند.
جنبوجوش و تکاپو را از همان بدو ورود میتوان حس کرد. کامیونها یکییکی روبهروی غرفهها پارک کردهاند و بارها را خالی میکنند. به هر غرفهای که سرک میکشم، تا سقف، از آجیل و خشکبار و مواد غذایی پر شده است. اینجا فاز یک این مجتمع است. سرسری گشتی در بازار میزنم، از غرفهدارها سراغ قدیمیها را میگیرم و در آخر به غرفه برادران نیکنام میرسم. چند حسابدار، کارگر و... در این غرفه مشغول کارند و از این سو به آن سو میروند.
من را به دفتر بالا هدایت میکنند. از میان کارتنهای روغن نباتی که تا سقف چیده شده است، عبور میکنم و از پلهها بالا میروم. به یک بالکن میرسم که همه ۱۰۴غرفه فاز یک این بازار، مثل آن را دارند. اینجا هر غرفه ۱۸۰متر فضا دارد و شبیه یک سوئیتآپارتمان ساخته شده است؛ پذیرایی، حمام و سرویس بهداشتی، یک طبقه مجزا و یک اتاق که حالا تبدیل به دفتر شده است.
حاجحسن و محمد نیکنام در یکی از این دفترها پشت میز نشستهاند و سخت مشغول حساب و کتاب هستند. پانزدهسال پیش این غرفه را خریدند، اما از دوران کودکی در فضای کسبوکار بزرگ شدهاند. پدر و پدربزرگشان از اولین کسبه چهارراه میدانبار بالا خیابان بودهاند.
توسعه شهر و شلوغشدن معابر و ایجاد ترافیک باعث شد که دو برادر پساز مدتی تصمیم به نقل مکان بگیرند. در همان اولین بازدید از مجتمع، به دلیل فضای وسیع آن، نزدیکبودنش به بزرگراه و... یک غرفه را با پرداخت ۴۰میلیون تومان خریداری میکنند. آنها حالا بهنوعی ریشسفیدان این مجتمع هم محسوب میشوند و جزو رؤسای هیئتامنا هم هستند.
محمد نیکنام میدانبار را بستر خوبی برای پیشرفت اقتصادی میداند. این میدان حالا در سراسر کشور شناخته شده است و تاجران و شرکتهای بزرگ، از تهران، ساری و ... از نمایندگی آنها خرید میکنند.
در اغلب غرفهها مردان سالخورده موسپیدی دیده میشوند که عمرشان را پای کسبوکارشان گذاشتهاند. مجید باقریان، اما شبیه دیگر غرفهداران میدان نیست. او شاید جوانترین کاسب مجتمع باشد. متولد سال۶۴ است و با فوت پدرش از همان سن دهسالگی وارد بازار کار شد. نوزدهسال بیشتر نداشته است که اینجا آجیلفروشیاش را دایر میکند.
او جزو اولین فروشندگان اینجا بوده است. توضیح میدهد که اینجا پیشاز ساخت مجتمع یک باغ بزرگ بوده است. مالک باغ (سازگار) این زمین را وقف میکند و بعد آستان قدس تصمیم به ساخت این بازار میگیرد. تا پیش از این، آستان قدس چند میدانبار میوه و ترهبار در شهر ساخته بود، اما این اولین میدان آجیل و خشکباری بوده که توسط این مجموعه ساخته شده است.
او از همان ابتدا آجیل خام میفروخت. تخمه آفتابگردان، مغز بادامزمینی، تخمهکدو و... آن اوایل کار این محصولات را از کشورهای دیگر وارد میکردند و داخل تولید نمیشد، اما طی این سالها خودش ماشینهای مخصوص را از کشورهای دیگر خریداری کرد، به کشاورزها آموزش لازم را داد و به قول خودش به خودکفایی رسید.
بهمنماه تا اسفند را اوج کاری آجیل فروشهای این میدان میداند. آنها آجیل خام را به همکارانشان میفروشند تا بپزند. ماه اسفند این آجیلها برای شب عید توسط مغازهداران شهر به فروش میرسد. مجید باقریان توضیح میدهد که این بازه چندهفتهای پایان سال پررونقترین و شلوغترین روزهای سال برای آنهاست، اما امسال بهدلیل شرایط نامناسب آب و هوایی تولید خوبی نداشتهاند. ازطرفی بهدلیل افزایش افسارگسیخته قیمتها فروششان هم مثل هر سال نبوده است.
با همه اینها وقتی به سالهای دور فکر میکند، اوضاع را باز هم برای آجیلفروشها مناسب میداند؛ میگوید: دهههای۶۰ و ۷۰ آجیل و تخمه در سبد خرید خانوادهها جایی نداشت. مردم خودشان یک ماه مانده به عید، آجیل موردنیاز را تهیه میکردند. تخم کدو خشک میکردند، درخت بادام داشتند و... بعد از مدتی، اما آجیل کمکم به سبد اقلام خرید شب عید اضافه شد و کار ما رونق بیشتری گرفت.
دورتادور محوطه دایرهایشکل فاز یک را دور میزنم. فاز دو درست کنار این محوطه قرار دارد و به آن راه دارد. این فاز، شبیه محوطه قبلی است، اما کوچکتر و جمعوجورتر. تعداد غرفهها هم کمتر است. ۸۶غرفه دارد با مساحت کمتر. اینجا قرار بوده است انباری و پارکینگ محوطه اصلی باشد، اما پساز ساخت بهعنوان بازار به بهرهبرداری میرسد.
حسن مغانی یکی از فروشندگان این بازار است که این اطلاعات را دراختیارم قرار میدهد. یک سال پساز ساخت مجتمع این غرفه را میخرد. پیش از این در خیابان هفدهشهریور خرازی داشته است، اما حالا خشکبار میفروشد. از بالا و پایینهایی که در کسبوکارش تجربه کرده است،
میگوید؛ اینکه در دوره کرونا حتی شب عید هم فروش خوبی نداشتهاند، اما عید امسال فروششان نسبتبه سالهای قبل بیشتر شده است. با فروشندگان دیگر هم که گفتگو میکنم، کموبیش همین نظر را دارند؛ اینکه در این یکیدو ماه افزایش فروش داشتهاند و امیدوارند که این روند در سال جدید هم ادامه داشته باشد.
یکی از مدیران اجرایی مجتمع جزئیات بیشتری از این بازار دراختیارم قرار میدهد. ابراهیم سعیدی ابتدا از نحوه ساخت این بازار میگوید و اینکه فاز یک به نیت امامهشتم (ع) به صورت هشتضلعی ساخته شده است. کل دو فاز سرجمع هشتهکتار زمین است و همزمان برای بارگیری و پارک هزار وسیله نقلیه ظرفیت دارد. هیچ بازار خشکباری در خاورمیانه با این وسعت وجود ندارد.
هر غرفه شبیه یک سوئیت کامل ساخته شده است تا فضایی برای استراحت و اتراق تاجرانی که از راه دور میآیند، هم داشته باشند. سالها قبل تجار پاکستانی برای فروش برنج به این مجتمع رفتوآمد داشتهاند، اما حالا این مبادلهها کمرنگ شده است.
حالا پنجاهدرصد از کسبه اینجا فروشندگان مواد غذایی هستند و پنجاهدرصد هم فروشندگان آجیل و خشکبار. عدهای هم مالک هستند و سرقفلی دستشان است، برخی هم مستأجر. اکثر این فروشندگان، اما کسبه اسمورسمدار و قدیمی مجتمع هستند که حالا پساز گذشت سالها شبیه یک خانواده شدهاند.
همه اینها باعث شده است که تجار بزرگ، صادرکنندگان و دفاتر نمایندگی کارخانهها جذب این مجتمع شوند و این بازار به بزرگترین عرضهکننده خشکبار و مواد غذایی در شرق کشور تبدیل شود.