کد خبر: ۳۴۲۷
۱۳ شهريور ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۰

توسل توان‌یابان مشهد به سه‌ساله کربلا

داستان هیئت توان‌یابان متوسل به حضرت رقیه(س) که ادعا دارند بزرگ‌ترین هیئت مذهبی این گروه در ایران هستند گاهی روایت شده است اما شاید کمتر کسی بداند این گروه وسیع و گسترده به‌واقع از یک جمع دوستانه چهارنفری در محله گاز پا گرفته است. پاییز است و سه جوان که معلولیت دارند، میهمان یکی از دوستان خود به نام سید محسن نیرومند می‌شوند. سید قرائت دعای توسل را به میهمانانش پیشنهاد می‌دهد. سپس خودش پیش‌قدم می‌شود و آن را قرائت می‌کند. دعا خوانده می‌شود. همه سکوت می‌کنند. معلوم است به دل جمع نشسته است. همه در حال خودند که سید محسن این سکوت را با پیشنهاد دل‌نشین دیگری می‌شکند: «به دلم افتاده است این جمع کوچک آینده خوبی دارد.»

 علی یکی از 52 هزار معلول جسمی‌حرکتی مشهد است. او به‌زودی وارد چهاردهمین بهار زندگی‌اش می‌شود اما امسال برای او فرق می‌کند. قرار نیست مثل سال‌های گذشته شمع تولدش را بدون هیچ آرزویی خاموش کند. قلب علی مانند خیلی از هم‌سن‌وسال‌هایش، امسال پر از امید و آرزوست. آرزوهای بزرگی دارد که می‌داند برای به دست آوردنشان باید بیش از دیگران مبارزه کند زیرا راه زندگی او پیچ و خم‌های بیشتری دارد.

داستان معلولیت علی قاسم پناه به شش روز پس از تولدش بازمی‌گردد، وقتی پدر و مادرش می‌فهمند نوزاد‌شان زردی دارد. مراجعه آن‌ها به بیمارستان نتیجه نمی‌دهد و کاری از کادر درمان برای علی برنمی‌آید. این بیماری به‌ظاهر کم‌اهمیت زمینه‌ساز گوشه‌نشینی و انزوای علی‌کوچولو می‌شود. 

او تا هفت‌سالگی بیشتر اوقاتش را در خانه می‌گذراند و وقتی برای رفتن به مدرسه از چهارچوب خانه بیرون می‌آید، ‌تازه می‌فهمد تنها نیست و خیلی‌ها زندگی‌هایشان شبیه اوست. اگرچه هنوز نگاه‌های متفاوت برخی‌ها اذیتش می‌کند و دوست دارد زود به خانه برگردد. می‌داند خدا او و آدم‌هایی شبیه او را دوست دارد و بالأخره روزهای قشنگی پیش رویش گذاشته می‌شود. در نهایت هم این‌طور می‌شود.‌

 یک اتفاق مسیر زندگی او را تغییر می‌دهد. علی با هیئتی مذهبی آشنا می‌شوند که اعضایش ویژگی‌هایی شبیه به او دارند، از هیئت امنا گرفته تا مداحان و خادمان. او که اکنون کوچک‌ترین عضو گروه است دوست دارد ما را هم با این جمع آشنا کند. می‌گوید: «بچه‌های «هیئت توان‌یابان مشهد، ‌متوسل به حضرت رقیه(س)» حال و هوای زندگی هر کسی را عوض می‌کنند.»

 

شروع داستان از جمع چهارنفره معلولان محله گاز

علی کوچولو روی صندلی چرخ‌دارش نشسته و آماده است راهنمای ما برای رسیدن به مقصد و مقصود شود . شروع حرکت از منزل آن‌هاست مسیر گرچه دشوار و سخت، دیدنی است. توان‌یابان دورتادور مسجد شهیدان عبادی نشسته‌اند.
بچه‌های هیئت «توان‌یابان مشهد، متوسل به حضرت رقیه(س)» بسیارند. در میان آن‌ها هنرمند، ورزشکار، وکیل، روان‌شناس، کاسب، دانشجو و خلاصه از هر قشر هست. همه روی فرش حضرت رقیه(س) نشسته‌اند و گپ می‌زنند.

هیئت توان‌یابان حضرت رقیه(س) که ادعا دارند بزرگ‌ترین هیئت مذهبی این گروه در ایران هستند

هرچه زمان می‌گذرد، تعدادشان بیشتر می‌شود. بعضی‌هایشان صندلی چرخ‌دار دارند، برخی عصا، تعدادی عصای سفید و... . هیئتی‌ها با توجه به فاصله زیاد مسجد با ایستگاه اتوبوس، مدام در رفت‌و‌آمدند تا میهمانان راحت‌تر به محل برسند.
مداح کتاب ادعیه خود را که با خط بریل نوشته شده است باز و شروع می‌کند به قرائت زیارت عاشورا. صدایش حزن عجیبی دارد. آدم حس می‌کند دعایش به اجابت نزدیک‌تر است.

داستان هیئت توان‌یابان متوسل به حضرت رقیه(س) که ادعا دارند بزرگ‌ترین هیئت مذهبی این گروه در ایران هستند گاهی روایت شده است اما شاید کمتر کسی بداند این گروه وسیع و گسترده به‌واقع از یک جمع دوستانه چهارنفری در محله گاز پا گرفته است.

پاییز است و سه جوان که معلولیت دارند، میهمان یکی از دوستان خود به نام سید محسن نیرومند می‌شوند. سید قرائت دعای توسل را به میهمانانش پیشنهاد می‌دهد. سپس خودش پیش‌قدم می‌شود و آن را قرائت می‌کند. دعا خوانده می‌شود. همه سکوت می‌کنند. معلوم است به دل جمع نشسته است. همه در حال خودند که سید محسن این سکوت را با پیشنهاد دل‌نشین دیگری می‌شکند: «به دلم افتاده است این جمع کوچک آینده خوبی دارد.»

 

نامی که متبرک است

مؤسس و عضو هیئت مدیره هیئت متوسلان به حضرت رقیه(س) می‌گوید: «حدود سال 78 بود که بچه‌ها پیشنهادم را مشتاقانه قبول کردند. البته هیچ‌یک از ما فکرش را هم نمی‌کرد این جمع دوستانه تا این اندازه گسترده شود. ابتدا فکر می‌کردیم خودمان باشیم اما از سه‌شنبه هفته بعد شاهد بودیم مدام افراد تازه‌ای به جمع دوستانه ما اضافه می‌شوند. چند ماه که گذشت، دیگر امکان برگزاری جلسات در خانه نبود و به پیشنهاد یکی از اعضای فعال که خادم مسجد گنابادی‌ها بود، مدتی جلسات را در مسجد برگزار می‌کردیم.

سید محسن از اعضای قدیم هیئت می‌خواهد نامی برای این تشکل پیشنهاد کنند. بچه‌ها نام‌های زیادی پیشنهاد می‌کنند که همه برگرفته از اسامی ائمه(ع) است و ارادت خاصی به آن‌ها دارند. در این میان، وقتی نام حضرت رقیه(س) بر زبان سید محسن می‌آید، گویا نام هیئت پیش از این‌ها انتخاب شده بوده است. همه سکوت می‌کنند و به این ترتیب، نام حضرت بر آن می‌ماند.

سید محسن با اشتیاق و ولع تعریف می‌کند: «صدها عضو جدید به جمع ما افزوده شدند. چهار سال پس از تشکیل هیئت، به فکر ثبت رسمی آن افتادیم. پنج نفر به همراه من به عنوان اعضای هیئت امنا انتخاب شدند.»


این خواسته بحق است

سال 96 قرار می‌شود دفتری برای فعالیت‌های هیئت اجاره کنند. با توجه به اینکه بیش از 90 درصد اعضا ساکن محلات محدوده مناطق3و4 هستند، هیئت امنا و دست‌اندرکاران تصمیم می‌گیرند مکانی را در همین محدوده اجاره کنند که دسترسی به آن نیز آسان باشد. پیشنهاد زیاد بود اما از آن بین خیابان شهید میرزایی در محله بلال انتخاب شد.

محسن نیرومند می‌گوید: «پس از آن، فعالیت‌های فرهنگی، ورزشی و حمایتی خود را با حمایت نیکوکاران شروع کردیم. حالا در بخش‌های فرهنگی، ورزشی و حمایتی فعال هستیم. اگرچه بچه‌ها خیلی محدودیت دارند و فضای مناسب ورزشی نداریم، خوشبختانه ده‌ها قهرمان ورزشی داریم. 

البته مشکل ما تنها سالن ورزشی نیست. درباره محل هیئت نیز همواره با مشکل روبه‌رو هستیم. دفتر فعلی پله دارد که برای ویلچری‌ها مانند خود من، رفت‌وآمد سخت است. علاوه بر این، قصد داریم از چندین کارآفرین بخواهیم تا به توان‌یابان علاقه‌مند آموزش دهند. آن‌ها، خود، تجهیزات لازم را دارند. تنها به فضای مناسب نیاز داریم. یعنی تنها خواسته ما از مدیران شهری اختصاص فضایی مناسب در محدوده مناطق3و4 شهرداری است.»


با همسرم به هیئت آمدیم

توان‌یابانی که تازه به هیئت قدم می‌گذارند، علاوه بر ثمره معنوی، با الگوهای موفق در زمینه‌های مختلف به‌ویژه ورزشی روبه‌رو می‌شوند. هادی دهنوی یکی از ده‌ها الگوی ورزشی هیئت است. ناامیدی مدتی هادی را هم کرخت و خانه‌نشین کرده بود اما نگاه حضرت رقیه(س) جهت زندگی او را نیز تغییر داد.

پس از ازدواج در سال 86 برای اولین بار به این هیئت آمد. نمی‌دانست پیشنهاد علیرضا مین‌باشی مدیر هیئت این‌قدر بر زندگی‌اش مؤثر باشد، آن هم با دعوت برای حضور در تیم والیبال نشسته. این دعوت او را از خانه‌نشینی به اردوی تیم ملی جوانان کشاند و حالا وقت تعریف کردن دراین‌باره، چشم هایش از شوق می‌درخشد.

شانزده سال از آن زمان می‌گذرد. پس از ازدواج با همسرم که او هم توان‌یاب است، در جلسات مذهبی هیئت حضرت رقیه(س) شرکت کردیم

می‌گوید: «شانزده سال از آن زمان می‌گذرد. پس از ازدواج با همسرم که او هم توان‌یاب است، در جلسات مذهبی هیئت حضرت رقیه(س) شرکت کردیم. از همان لحظه اول، حس تعلق خاطر خاصی به محیط و بچه‌های هیئت پیدا کردم. انگار افراد خانواده‌ام بودند. آن حس غربت و تنهایی در جامعه را نداشتیم. جلسه دوم یا سوم بود که با همه آشنا شدم. رابطه‌مان خیلی دوستانه و صمیمی شده بود. در حاشیه یکی از مراسم‌، حرف‌های آقای مین‌باشی مرا به خودم آورد. 

می‌گفت بدترین چیز برای معلول خانه‌نشینی است و من این حرف را قبول داشتم. بعد، پیشنهاد حضور در باشگاه والیبال نشسته را مطرح کرد که در میدان سعدآباد قرار داشت. حقیقتش، ابتدا با اینکه پیش از این هم مدتی در مجموعه ورزشی معلولان فعالیت داشتم و دارت و وزنه‌برداری کار کرده بودم، تمایل چندانی به رفتن نداشتم تا اینکه به‌اصرار رفتم.»


دعوت به تیم ملی

هادی دهنوی ادامه می‌دهد: «مدتی از حضورم در باشگاه گذشت. به این رشته علاقه‌مند شده بودم. هر روز که می‌گذشت بیشتر متوجه می‌شدم ورزش چقدر بر سلامتی توان‌یابان اثرگذار است. اگر ورزش نکنیم و تحرک کافی نداشته باشیم، بیماری‌های خطرناکی در انتظارمان است. در هر صورت، از همان سال 86 والیبال را شروع کردم و خیلی زود پیشرفت چشمگیری به دست آوردم.

 به عناوین مختلفی دست پیدا کردم از جمله بهترین بازیکن یار آزاد والیبال نشسته استان به همراه دو دوره قهرمانی و یک دوره نایب‌قهرمانی در مسابقات والیبال نشسته کشور با تیم منتخب معلولان مشهد. از همه این‌ها که بگذریم، از دعوت به تیم ملی نمی‌شود گذشت. دو دوره به اردوی تیم ملی والیبال نشسته زیر 23 سال معلولان دعوت شدم. هرچند متأسفانه به علت تجربه کم، به فهرست پایانی راه نیافتم.»


توان‌یابان را دریابید

آقا هادی بر اساس تجربیاتش توضیح می‌دهد چرا خیلی‌ها ترجیح می‌دهند در خانه بمانند: دست تنگ و مشکلات زیاد. از خودش شروع می‌کند: «من باید از محله پنجتن به مجموعه ورزشی تختی بروم. مسیر دور و سخت است و هزینه‌ها زیاد. هزینه رفت‌وآمد دست‌کم 100 هزار تومان خواهد شد. در مناطق3و4 تعداد توان‌یابان زیاد است. از آن طرف زمین‌های بایر هم زیاد.

 اگر مسئولان همت کنند یک مجموعه ورزشی مختص به آن‌ها ایجاد کنند، کمک بزرگی به این قشر می‌شود. به علاوه، لازم است توجه داشته باشند بیشتر معلولان درآمدی ندارند و حتی نمی‌توانند شهریه کم سالن را بپردازند. اگر این شرایط برای معلولان فراهم آید، در مدتی کوتاه، ده‌ها استعداد ورزشی کشف می‌شوند که در رقابت‌های بین‌المللی پرچم پرافتخار کشورمان را برافراشته خواهند کرد.»


سی زوج زیر یک سقف

تنها کافی است نام حضرت رقیه(س) را در هیئت ببری تا شاهد نمناک شدن چشمان ده‌ها نفر باشی. دلیل این حس به دختر سیدالشهدا(س) تحولات گسترده در زندگی همه معلولانی است که به مجلس بانو قدم گذاشته‌اند. یکی از اتفاق‌های مبارک ازدواج‌ بین بچه‌هاست. سی زوج به وصال رسیده‌اند.

نمی‌دانید این دورهمی‌ها چقدر می‌تواند مؤثر باشد، آن هم برای کسانی که همواره در خانه بوده‌اند و مدام اسیر فکر و خیال یا چالش‌های دیگر

الهه خاتمی کارشناس ارشد روان‌شناسی و همسرش یکی از همین زوج‌های هیئت هستند. او مشاور هیئت است. پایان‌نامه کارشناسی ارشد او درباره تأثیر مراسم مذهبی بر روحیه معلولان به‌ویژه معلولان جسمی‌حرکتی است. می‌گوید: «خودم یکی از آن‌ها هستم و حس و حال آن‌ها را کاملا درک می‌کنم. وقتی در مراسم مذهبی‌شان حاضر شدم و شاهد آثار آن روی زندگی‌ام بودم، تصمیم گرفتم پایان‌نامه تحصیلی‌ام را بر همین مبنا تنظیم کنم.

 روزها و هفته‌ها تحقیق کردم که حضور در مراسم مذهبی چه تأثیرهایی روی توان‌یابان به‌ویژه معلولان جسمی‌حرکتی دارد. همه پرسشنامه‌ها را نیز همین بچه‌ها پر کردند و در نهایت، دیدیم چگونه این هیئت توانسته آثار مثبتی روی همه به‌ویژه معلولان جسمی‌حرکتی بگذارد. حتی بچه‌هایی هم که به‌ظاهر مذهبی نبودند، همگی، به این نکته اذعان می‌کردند. در این میان، نباید از نقش بچه‌های هیئت به‌ویژه شخص آقای مین‌باشی غافل شد.

 زحمات آن‌ها برای برگزاری مجالس اهل‌بیت(ع) و هم‌چنین برگزاری اردوهای زیارتی و تفریحی توانسته است روحیه بچه‌ها را متحول کند. نمی‌دانید این دورهمی‌ها چقدر می‌تواند مؤثر باشد، آن هم برای کسانی که همواره در خانه بوده‌اند و مدام اسیر فکر و خیال یا چالش‌های دیگر.»

 

درمان انزوا با برنامه‌های فرهنگی

فعالیت‌های فرهنگی هیئت را شاید بتوان نقطه عطف‌ آن دانست. از سال 1396 این فعالیت‌ها با اجرای برنامه‌های مختلف در دستور کار اعضا قرار گرفت. محمد حقیقت‌طلب یکی از قدیم‌ترین اعضای هیئت و قبلا مسئول فرهنگی بوده‌است.
آقا محمد استاد تدریس قرآن کریم است و فعال در این حوزه. او عناوین زیادی در رقابت‌های قرآنی کسب کرده است. می‌گوید: «بیست سال است با بچه‌های هیئت همراه هستم.

 آشنایی من از جامعه معلولان شکل گرفت. آن‌ها روحیات من را می‌شناختند و پیشنهاد دادند عضو هیئت متوسلان به حضرت رقیه(س)‌ شوم. جای درنگ نبود. پیشنهادشان را قبول کردم و خیلی زود جذب بچه‌ها و هیئتی‌ها شدم. هدف اصلی هیئت ما حفظ شعار اسلامی و پویا بودن بچه‌هاست تا از انزوا خارج شوند. 

تلاش می‌کنیم بچه‌ها را به بهانه‌های مختلف از خانه خارج کنیم. به همین علت با فراهم آمدن شرایط، من و هیئت امنا اقداماتی را همچون تشکیل گروه سرود، برگزاری مراسم برای همه مناسبت‌های مذهبی و زیارت پیاده امام رضا(ع) را ترتیب دادیم و بچه‌ها با هر معلولیتی که دارند در آن حضور پیدا می‌کنند.»

 

در حق توان‌یابان دریغ ندارم

الهه خانم همه وقتش را برای آن‌ها گذاشته است. می‌گوید: «از هیچ چیز دریغ ندارم. با توجه به مجوزهایی که از دوره‌های مختلف کسب کرده‌ام، کارگاه‌های مختلفی مانند آموزش مهارت‌های زندگی برگزار می‌کنم و به آن‌ها مشاوره می‌دهم. امیدوارم گره‌گشای مشکلات آن‌ها بوده باشد. 

مسائلی که معلولان پیش از ورود به هیئت یا در بدو ورود بیان می‌کنند به طور کامل مربوط به مسائل و مشکلات خانه و شرایط روزانه زندگی آن‌هاست. در صورتی که پس از ورود به هیئت، دغدغه‌های آن‌ها متمایز می‌شود. افرادی که تازه به هیئت می‌آیند، پس از مدتی، درباره مسائلی صحبت می‌کنند که مربوط به چالش‌های آن‌ها برای رسیدن به موفقیت‌های آینده است. موارد متعددی داشتیم که خانواده به فرزندان به‌ویژه دختران اجازه بیرون آمدن نمی‌دادند اما رفته‌رفته متوجه شدند که معلولیت عیب و نقص نیست و فرزند آن‌ها هم می‌توانند کنار دیگران بدرخشند و موفق باشند.»

اکنون همه کنار یکدیگر در بوستان هستیم. کسی فکر نمی‌کند این روضه و دعا چند سال عمر دارد. هرهفته منظم و بی‌وقفه برگزار شده است. هرکس می‌آید، سلامی می‌کند بعضی‌ها دست‌هایشان به احترام روی سینه می‌رود. صدای نوحه بلند است. یکی آن بین می‌گوید: «بسپارید به دست‌های کوچک خودش.» دیگر به هیچ مرثیه‌ای احتیاج نیست.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44