پرچم افغانستان در دست جوانان میرقصید و حاضران یکصدا فریاد میکشیدند: «گلشهر، گلشهر، گلشهر». استقبال پرشوری از ورزشکاران تیم ملی فوتسال افغانستان شده بود. این تیم در مسابقات زیر 20 سال آسیا مقام دوم را به دست آورد. تیمی که به قول سیدحسین موسوی، سههفتهای آماده مسابقات شد و در فینال به ژاپن باخت. ژاپنی که سالها اردو رفته و تمرین کرده بودند. 4 بازیکن تیم افغانستان ساکن مشهد هستند.
یکی از اعضای این تیم، سیدحسین موسوی، هجدهساله و ساکن شفیعی 56 و محله نیزه است. چهره گرمی دارد و با پای مصدوم و لنگانش لحظهای از پذیرایی مهمانها غافل نمیشود. سیدحسین به سوئد هم رفته است ولی آنجا دوام نیاورده و دلش هوایی گلشهر و دوستانش شده و به اینجا برگشته است.
از او میپرسم: دانشآموز مدرسه امام زمان(عج) بودهای، پس حتما از کودکی سر کار میرفتی؟ میگوید: در این محدوده شهر این حرفها نیست؛ پسرها همین که یک کم جان بگیرند و توانایی کار داشته باشند، باید سر کار بروند تا کمکخرج خانه باشند یا حداقل پول توی جیبیشان را دربیاورند. من هم از کلاس چهارم دبستان به خیاطی رفتم. علاوه بر خیاطی، در خشکشویی و سیمانکاری و فروشندگی هم کار کردهام.
سیدحسین در مسابقات آسیایی 6 گل به ثمر رسانده و در جدول برترین گلزنان مسابقات، دومین است. فوتبال حرفهایاش را در زمینهای خاکی گلشهر از سال 91 شروع کرده است؛ تیمی با عنوان جوانان کابل. از او درباره سرگذشت ورزشیاش میپرسم، میگوید: اوایل فوتبال بازی میکردم و 2 سال است که فوتسالیست شدهام.
متأسفانه در فوتبال ایران، مهاجران به جایی نمیرسند. هرچقدر هم که تلاش کنند، مسیر بسته است. علتش هم این است که در فوتبال پول هست ولی در فوتسال نه. در فوتسال شرایط بهتر است و فوتسالیستهای مهاجر و افغانی در لیگ برتر بازی میکنند. با توجه به این موارد بود که بر خلاف خواست دلم به فوتسال آمدم و خدا را شکر اتفاقات خوبی رقم خورد.
تیم ما در 20 روز جمع شد و به نایبقهرمانی آسیا رسید
مربی تیم ملی افغانستان، استاد عبدالرزاق ممرک، است. 9 نفر از بازیکنان تیم ملی ساکن ایران هستند و 5 نفر دیگر در افغانستان. از این تعداد 4 نفر آنها مشهدی هستند. همتیمیهای مشهدیاش، سیدرضا حسینی، گلر دوم ساکن نوکاریز است و حمیدرضا حسینی و مجتبی محمدی ساکن محدوده طلاب هستند. از او درباره مسیر رسیدنش به تیم ملی میپرسم، میگوید: استاد ممرک به ایران آمد و در شهرهای مشهد، تهران، شیراز، اصفهان و... از جوانان تست گرفت و ما انتخاب شدیم.
تیم ما در 20 روز جمع شد و به نایبقهرمانی آسیا رسید. قبل از مسابقه نهایی همه همتیمیهایم مصدوم بودند. خود من نیز برای هر مسابقه 2 آمپول مسکن به پای راستم میزدم تا درد کشالهاش کم شود و بتوانم بازی کنم. تیم ما با غیرت بازی کرد و حقش قهرمانی بود. اگر کمی وقت و امکانات داشتیم و بهای بیشتری به ما داده میشد، حتما قهرمان میشدیم.