کد خبر: ۱۸۶۱
۲۴ آبان ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰

شادی‌آفرینی با دستان خالی

احمد دانش به جای دادن ماهی، تأکید زیادی بر یاد دادن ماهی‌گیری دارد بنابراین هدف اصلی خیریه را اشتغال‌زایی می‌گذارد. با کمک خیران چند وام اشتغال برای نیازمندان گرفته می‌شود و چند نفر مشغول به کار می‌شوند حتی برای افراد مسن که توانایی کار کردن نداشتند، مرغ و خروس خریداری می‌کنند و به آن‌ها می‌دهند تا از محل فروش تخم مرغش درآمد داشته باشند. استقبال مردم، لبخند شادی و نتایج مثبتی که می‌دیدند، اعتماد خیران و انرژی و انگیزه دانش و همراهانش را بیشتر می‌کند.

نگاه متفاوت انسان‌ها به زندگی باعث عکس‌العمل‌های مختلف آن‌ها در برابر مشکلات و رویداد‌ها می‌شود. گاه یک نفر در اثر حادثه یا رویدادی تلخ، مدت‌ها زانوی غم بغل می‌گیرد یا شروع به رفتار‌های ناهنجار می‌کند، اما در مقابل افرادی هستند که هرچه زندگی بر آن‌ها سخت‌تر می‌گیرد، فکرشان بازتر و روحشان بزرگ‌تر می‌شود. 

این افراد همیشه خالق بهترین لحظه‌ها برای خودشان و دیگران هستند. آن‌ها از سختی‌های تقدیر درس‌هایی برای شادی خودشان و دیگران می‌گیرند. شاید بتوان احمد دانش را یکی از این افراد دانست. 

این جوان ۳۴ ساله دردی دارد که به سبب آن راه‌های خشنود کردن دیگران را پیدا کرده است. او یک کارمند ساده بانک است که تا چند سال پیش مانند بسیاری از ما درگیر زندگی روزمره خود بود، نه فقر را لمس کرده و نه درد نداشتن دارو را می‌دانست.

 حدود ۴ سال پیش به دیابت مبتلا شد و در رفت‌و‌آمد‌هایی که به پزشک داشت بیمارانی را دید که حتی توان تهیه یک انسولین نداشتند. احمد، چشم درونش را باز کرد و با خودش گفت من که توان مالی خرید یک انسولین اضافی را دارم چرا به این فرد نیازمند کمک نکنم. همین رویداد آغاز رویه‌ای جدید در زندگی او شد. 

او از این پس برای بیماران نیازمند انسولین خریداری می‌کند، چون با تمام وجود می‌داند اگر انسولین به موقع و به میزان کافی به فرد بیمار نرسد چه تبعاتی دارد. با خودش می‌گوید چرا باید چشممان را روی این افراد ببندیم و از آن‌ها غافل باشیم، حال که من توانایی دارم باید به سهم خودم آن‌ها را دریابم.

 یک انسولین، به چند انسولین تبدیل می‌شود و سپس با داروخانه‌ای صحبت می‌کند و قرار می‌شود هر بیماری که از طرف احمد دانش مراجعه کرد، انسولین رایگان به او بدهند و هزینه‌اش را از این جوان نیک اندیش بگیرند. 

او هم‌زمان به واسطه انجام دادن کار‌های خبری در یک روزنامه ورزشی، با شیما شاه منصوری که از قهرمانان ورزشی در رشته دوومیدانی است آشنا می‌شود که ارتباطات خوبی با شورای اجتماعی محلات و شهرداری دارد بنابراین از او می‌خواهد که از ارتباطاتش برای شناسایی و کمک به نیازمندان استفاده کند.


استقبال مردم از کار صادقانه

آن‌ها برای اینکه خودشان را محک بزنند و ببینند آیا از پس کار بر می‌آیند یا نه، در گام اول فقط به اقوام و اطرافیان خود اعلام می‌کنند که قصد کمک به نیازمندان و تهیه ارزاق برای آن‌ها را دارند و با کمال تعجب می‌بینند که طی ۲ روز، ۲ میلیون تومان پول جمع شد.

 دیدن اعتماد مردم، نقطه عطف و امیدی برای آن‌ها می‌شود که کار را با جدیت بیشتری دنبال کنند. از محل پول جمع شده، برای اهالی روستای شهرآباد در جاده میامی، ارزاق تهیه می‌کنند. دهیار این روستا همکاری زیادی با این کار خیر می‌کند و پس از دیدن لبخند رضایت بر لبان اهالی روستا، انرژی آن‌ها دو چندان می‌شود. 

دانش بر تصمیم خود راسخ‌تر می‌شود و فکر راه انداختن خیریه‌ای رسمی را در سر می‌پروراند؛ بنابراین سال ۹۶ فعالیت در چارچوب خیریه «حامیان سرزمین خورشید» را که در محله شهید قانع قرار دارد، آغاز می‌کند. اعضای اولیه این خیریه حدود ۲۰ نفر از اقوام و آشنایان نزدیکشان هستند که به آن‌ها اعتماد داشتند، اما کم کم خانواده به خانواده، این اعتماد گسترش پیدا می‌کند و تا امروز به ۳۰۰ نفر عضو رسیده است.

دانش هر چه بیشتر وارد کار می‌شود، مشکلات بیشتری را می‌بیند. بسیاری از مردم این روستا از حداقل امکانات سکونت و بهداشت بی بهره هستند بنابراین به کمک خانه بهداشت برای آن‌ها کلاس‌های آموزش بهداشت، اصول مسواک زدن، دست شستن و ... می‌گذارد و از محل ارتباطات شاه منصوری با شهرداری منطقه ۱۱ هم کلاس‌های مهارت‌های زندگی برای اهالی روستا دایر می‌کنند.

 مشکلات مردم روستا به اینجا ختم نمی‌شود بعضی از آن‌ها در محل‌هایی سکونت دارند که نمی‌شود نامش را خانه گذاشت. با کمک خیران، برخی از این خانه‌ها بازسازی شده و برایشان لوله‌کشی آب سرد و گرم انجام می‌شود.

دانش به جای دادن ماهی، تأکید زیادی بر یاد دادن ماهی‌گیری دارد بنابراین هدف اصلی خیریه را اشتغال‌زایی می‌گذارد. با کمک خیران چند وام اشتغال برای نیازمندان گرفته می‌شود و چند نفر مشغول به کار می‌شوند حتی برای افراد مسن که توانایی کار کردن نداشتند، مرغ و خروس خریداری می‌کنند و به آن‌ها می‌دهند تا از محل فروش تخم مرغش درآمد داشته باشند. استقبال مردم، لبخند شادی و نتایج مثبتی که می‌دیدند، اعتماد خیران و انرژی و انگیزه دانش و همراهانش را بیشتر می‌کند.

 استقبال مردم، لبخند شادی و نتایج مثبتی که می‌دیدند، اعتماد خیران و انرژی و انگیزه دانش و همراهانش را بیشتر می‌کند

او در ادامه با مسئولان یک کارخانه چرم صحبت می‌کند و تعدادی از نیازمندان در آنجا مشغول کار می‌شوند، اما با مشکلات اقتصادی که پیش می‌آید، کارخانه تعدادی از نیروهایش را تعدیل می‌کند.
دانش در این باره می‌گوید: متأسفانه شرایط بد اقتصادی، تورم، بیکاری، تحریم‌ها و امثال آن موجب شده که به این راحتی نتوانیم به هدف اشتغال‌زایی برسیم. کارخانه چرم که تعدیل نیرو کرد دست خودشان نبود. 

شرایطی است که بر آن‌ها هم تحمیل شد، اما در این شرایط، زندگی و تأمین معاش برای نیازمندان سخت‌تر می‌شود و ما مجبوریم به طور موقت هم که شده به فکر تأمین ارزاق، دارو، پوشاک، لوازم‌تحریر و دیگر هزینه‌های آن‌ها باشیم. اکنون با یک کارخانه نخ برای اشتغال این افراد صحبت کرده‌ام. در این کارخانه‌ها، چون صدای دستگاه‌ها زیاد است ناشنوایان گزینه‌های خوبی برای کار هستند. 

از آنجایی که رئیس هیئت ناشنوایان مشهد هم هستم، برای اشتغال ناشنوایان با مسئولان کارخانه صحبت می‌کردم و وقتی دیدم ظرفیت به کارگیری نیرو دارند نیازمندان را هم مطرح کردم که از هر دو مورد استقبال کردند، ولی اکنون به دلیل بیماری کرونا شیفت‌های کاری کم شده است و باید منتظر باشیم تا اوضاع به حالت عادی برگردد.


تنور گرم خدمت

دانش همچنین به این اشاره می‌کند که به دلیل شرایط بد اقتصادی، تعداد خیران افزایش، اما مبالغ اهدایی آن‌ها کاهش یافته است البته هیچ‌کدام از این‌ها مانع کار‌های خیرخواهانه او نشده است چراکه سرمایه اجتماعی‌اش یعنی «اعتماد مردم» دوچندان شده است و خیران با اعتمادی که به او و همراهانش دارند تاکنون در همه امور همراهی‌شان کرده‌اند.

دانش در بین خاطراتش به دختر ۱۰ ساله‌ای به نام مریم اشاره می‌کند که به دلیل نداشتن پدر و مادر، با پدر بزرگ و مادر بزرگش زندگی می‌کرد و طی حادثه‌ای دستش کامل سوخت و آن‌ها هم به دلیل نداشتن استطاعت مالی، فقط زرده تخم مرغ بر محل سوختگی گذاشته بودند. زمانی که دانش متوجه این موضوع می‌شود دختر را به بیمارستان امام رضا (ع) می‌آورد و ۶ روز در آنجا بستری می‌شود. 

بنا به گفته پزشکان دست این دختر در مرحله عفونت بود و اگر دیرتر اقدام می‌شد باید دستش را قطع می‌کردند، اما خوشبختانه پس از ادامه روند درمانش، از پوست پایش برداشته و به دستش پیوند می‌زنند تا محل‌های سوختگی به طور کامل خوب شود. هزینه درمان این دختر بیش از ۶ میلیون تومان بود، اما با کمک خیران و مسئولان بیمارستان، بدون پرداخت هیچ هزینه‌ای از سمت خانواده، ترخیص می‌شود. از آن موقع تاکنون آن‌ها دانش را عضوی از خانواده خودشان می‌دانند و هر بار که او برای سر زدن به اهالی روستا می‌رود، اصرار زیادی دارند که به منزل آن‌ها هم برود و حداقل به اندازه صرف یک چای، کنارشان باشد.

او همچنین به خانمی اشاره می‌کند که سرطان داشته و در محیط بسیار نامساعدی زندگی می‌کرده است. خیران ۱۰ میلیون تومان به دانش می‌دهند که با آن، خانه این فرد را بازسازی می‌کند و با کمک یک خیریه دیگر، درمانش را به طور رایگان انجام می‌دهند. او در سیل خوزستان هم راهی این شهر می‌شود. ابتدا همراه چند نفر از سپاهیان به روستای حمیدیه می‌رود. مردم خسته و گرفتار روستا، آن‌ها را افرادی غریبه می‌دیده و گمان می‌کردند جز وعده، کاری نکنند. 

او در بعضی جلسه‌هایی که با فرمانداری و سپاه برگزار می‌شود شرکت می‌کند و پس از هم فکری و بررسی شرایط روحی مردم به این نتیجه می‌رسند که، چون بودن نان گرم در سفره، در فرهنگ آن‌ها اهمیت زیادی دارد، برایشان امکان پخت نان را فراهم کنند. سپاه، تنور می‌زند و دانش با کمک خیران، آرد آزاد تهیه و بین مردم توزیع می‌کنند تا با آن به پخت نان بپردازند. این اقدام در ظاهر کوچک، چون برگرفته از فرهنگی قوی بوده، به شدت امید و شادی را به خانه‌های مردم سیل‌زده می‌آورد.

 کنار آرزو‌های ریز و درشت بچه‌ها، ۶۰ کودک بودند که آرزوی سفر به مشهد را نوشته بودند

او همچنین در سفر به اهواز، متوجه درخت آرزو‌ها می‌شود. این درخت برای کودکان سرطانی است. آن‌ها آرزوهایشان را می‌نویسند و بر این درخت می‌آویزند تا به کمک خیران برآورده شود. کنار آرزو‌های ریز و درشت بچه‌ها، ۶۰ کودک بودند که آرزوی سفر به مشهد را نوشته بودند. دانش دست به کار می‌شود تا با کمک خیران، مقدمات این سفر را برایشان مهیا کند. چون بچه‌ها بیماری سرطان داشتند فقط باید با اجازه پزشک و از طریق هواپیما عازم می‌شدند. 

تا پایان زمان انجام دادن کار‌های اولیه، یک کودک فوت می‌کند، ۲ کودک را هم پزشک اجازه سفر نمی‌دهد، اما ۵۷ کودک دیگر راهی مشهد می‌شوند تا به آرزویشان برسند. در مشهد افزون بر زیارت حرم رضوی که آرزوی اول همه آن‌ها بوده است، هماهنگی‌های لازم انجام می‌شود تا میهمان غذای حضرت هم باشند. جشنی نیز برایش تدارک دیده می‌شود تا خاطره‌ای ماندگار از این شهر بر ذهنشان نقش بندد. شور و شعف بچه‌ها هنوز لبخند رضایت را بر لبان دانش می‌آورد و به قول خودش او را برای کار‌های بعدی، پر انرژی‌تر می‌کند.


فرصت انتخاب

دانش در ادامه به روزی اشاره می‌کند که متوجه می‌شود چوپانی از روستای کلات که فرد درستکاری بوده، در یک درگیری، ناخواسته به جراحت فردی منجر شده و ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان دیه باید پرداخت کند که، چون توان دادن آن را ندارد، با وجود داشتن همسر و فرزند، در زندان به سر می‌برد. او فقط یک تماس می‌گیرد و خیر پول را به شماره حساب مورد نظر وارد می‌کند و چوپان آزاد می‌شود. دانش می‌گوید: ما حتی این زندانی را ندیدیم همین که فهمیدیم فرد خوبی است و خانواده دارد، فقط با یک تلفن، یک روزه آزاد شد.

به عقیده او وقتی پا در کار خیر بگذاری، در‌ها خود به خود به رویت باز می‌شود و اسباب گشایش کار‌ها فراهم می‌شود.دانش با اشاره به اینکه اکنون ۲۰۰ خانواده تحت پوشش خیریه‌شان است، به جشنی که هرساله برای آن‌ها برگزار می‌کنند، اشاره کرد و توضیح می‌دهد: در ۲ سال گذشته، نزدیک عید نوروز، جشنی برگزار کردیم که بالغ بر ۲۰۰ نفر از افراد تحت پوشش در آن حضور داشتند و در این جشن، تمام دغدغه‌مان این است که شادی را برای این افراد به ارمغان بیاوریم. 

البته در کنار جشن، به دلیل هدف اصلی خیریه‌مان که اشتغال‌زایی است، یک سخنران درباره کارآفرینی و خود اشتغالزایی برای این افراد صحبت می‌کند. برای اینکه سفره این افراد هم خالی نباشد بسته‌هایی از ارزاق برایشان تهیه می‌کنیم که پارسال ۴۵ میلیون تومان جمع شد و در مراسم، بسته‌های مواد غذایی را به آن‌ها اهدا کردیم. سال گذشته او در اقدامی زیبا، بچه‌های خانواده‌های تحت پوشش را به کفش فروشی می‌برد، مادر‌ها را می‌گوید عقب بایستند و اجازه دهند بچه‌ها خودشان هر کفشی دوست دارند انتخاب کنند. 

بسیاری از این بچه‌ها تا آن زمان فرصت انتخاب کفش با سلیقه خودشان را نداشته بودند و باز هم شادی و نشاطی که بدین وسیله در آن‌ها ایجاد می‌شود خستگی را از تن دانش و خیران می‌زداید. دانش می‌گوید: برای برگزاری جشن امسال هم آمادگی کامل داریم و خیرانمان قول تأمین همه هزینه‌ها را داده‌اند، اما به دلیل بیماری کرونا شاید امکان برگزاری آن نباشد. همچنین در خرید‌های ارزاق و پوشاک باید جانب احتیاط را رعایت کنیم تا به انتقال ویروس منجر نشود.

این فرد خیر، در برنامه‌های سال جدید خود دنبال تأسیس یک کارگاه تولیدی لباس است و در این باره بیان می‌کند: ۳ خیر به ما قول مساعد داده‌اند که با کمک آن‌ها این کارگاه را دایر کنیم و در گام اول پنج چرخ خیاطی برای آن خریداری کنیم. قرار است با سازمان فنی‌و‌حرفه‌ای هم صحبت کنیم تا افرادی که معرفی می‌کنیم در آنجا دوره‌های لازم را ببینند و پس از گرفتن مدرک، در کارگاه مشغول کار شوند. برای فروش کالای تولید شده هم از نیازمندان کمک می‌گیریم تا بدین وسیله برای تعدادی دیگر هم اشتغال ایجاد شود. البته باید تحقیقات بیشتری انجام دهیم و ببینیم با توجه به اوضاع بازار، چه لباسی تولید شود فروش بیشتری دارد و به قول معروف رو دستمان نمی‌ماند.


اعتماد؛ نتیجه شفافیت مالی

او مهم‌ترین رمز موفقیت در کار خیر را خالصانه بودن آن می‌داند و می‌گوید: بعضی خیریه‌ها در قبال کاری که انجام می‌دهند برای خودشان دستمزد برمی‌دارند، اما در خیریه ما هیچ کدام‌مان ریالی پول بر نمی‌داریم و حتی هزینه ایاب و ذهاب و بنزین و ... را هم از هزینه شخصی خودمان می‌پردازیم. از طرفی تمام حساب‌های مالی‌مان شفاف است. هر پولی هرچند اندک که واریز شود، در گروهی که در تلگرام داریم، گذاشته می‌شود و ریز تمام هزینه‌ها و خرج کردمان هم در همین گروه ذکر می‌شود.

به عقیده او این شفافیت مالی موجب شده که اعتماد اطرافیان جلب شود و در حالی‌که روز اول با ۲۰ عضو از نزدیکان شروع کردند، اکنون ۳۰۰ عضو داشته باشند که همه خانواده به خانواده معرفی شده و به جمع آن‌ها پیوسته‌اند. او معتقد است کار خیر باید دلی انجام شود نه دستوری و کارمزدی. به نظر او خدمت کردن به مردم زیبایی‌هایی دارد که اگر قرار باشد در قبال آن وجهی دریافت شود، از این زیبایی و خلوصش می‌کاهد و کیفیت نهایی کار را کم می‌کند.

دانش همچنین به تجمیع خیریه‌ها اشاره می‌کند و می‌گوید: اکنون خیریه‌های متعددی در مشهد مشغول فعالیت هستند که اگر با هم تجمیع شوند می‌توانند کار‌های بزرگی انجام دهند، اما این امر مستلزم آن است که همه خیریه‌ها بدون برداشتن دستمزد کار کنند و حساب‌های مالی‌شان شفاف باشد چراکه سلیقه‌ای کار کردن و شفاف نبودن، اختلاف نظر‌های متعددی ایجاد می‌کند که در ادامه کار و کیفیت آن تأثیر منفی می‌گذارد.

این جوان خیر در کنار کمک‌های مالی که به نیازمندان می‌کند، تأکید زیادی بر حمایت‌های روحی و معنوی از آنان دارد، بنابراین خیلی مواقع فقط به قصد خبرگیری و هم کلام شدن با آن‌ها میهمان منازلشان می‌شود. دانش در این باره اظهار می‌کند: در کمک کردن به نیازمندان نباید فقط نگاه مادی داشت، بسیاری از آن‌ها به یک گوش شنوا احتیاج دارند که با او درددل کنند. 

ما هم می‌دانیم که نمی‌توانیم همه ابعاد زندگی آن‌ها را تغییر دهیم، اما با درک کردنشان و دادن روحیه به آن‌ها می‌توانیم آستانه تحملشان را بالا ببریم. حتی در مورد کودکانشان هم همین‌طور است ما نمی‌توانیم خانواده آن‌ها را عوض کنیم، اما با خاطره‌سازی می‌توانیم لحظات شادی برایشان به ارمغان بیاوریم تا کمبود کمتری احساس کنند. به عنوان مثال برای این بچه‌ها برنامه‌های تفریحی و رفتن به شهربازی و ... می‌گذاریم و آن‌ها را در اموری مانند درخت‌کاری مشارکت می‌دهیم تا امید به زندگی‌شان افزایش یابد.

با خاطره‌سازی می‌توانیم لحظات شادی برای کودکان به ارمغان بیاوریم تا کمبود کمتری احساس کنند

دانش همچنین تأکید زیادی دارد که حمایت‌های مالی از نیازمندان نباید به وابستگی آن‌ها منجر شود. او معتقد است خیریه باید مانند یک عصا برای نیازمندان باشد که با کمک آن راهشان را پیدا کنند و پس از مدتی بتوانند به طور مستقل و بدون این عصا به زندگی‌شان ادامه دهند. در این راستا هم تاکنون چند خانواده تحت پوشش داشته‌اند که برایشان اشتغال‌زایی کرده‌اند و اکنون از حمایت خیریه خارج شده‌اند و خودشان از عهده زندگی‌شان بر می‌آیند.


کم هزینه، اما پر فایده

او همچنین قصد دارد در کنار اشتغال که هدف اصلی خیریه‌اش است، برای بهبود وضعیت خانواده‌ها هم گامی بردارد چراکه بسیاری از خانواده‌های نیازمند، با مشکلاتی همچون طلاق، اعتیاد و بزهکاری دست و پنجه نرم می‌کنند و لازم است که به این مشکلات آن‌ها هم رسیدگی شود. 

دانش می‌گوید: روزی که هزینه یک انسولین را به بیمار نیازمندی دادم هیچ وقت گمان نمی‌کردم این‌قدر سطح کارم توسعه پیدا کند و روزی مانند اکنون برسد که با کمک دیگر خیران، ۲۰۰ خانواده را تحت پوشش داشته باشیم، اما وقتی پا در کار خیر می‌گذاری خدا راه را باز می‌کند و چنان خیر و برکت و اجر معنوی وارد زندگی انسان می‌شود که من همیشه با خودم می‌گویم کاش زودتر پا در این عرصه گذاشته بودم. 

او خطاب به کسانی که گمان می‌کنند برای کمک به دیگران باید استطاعت مالی خیلی زیادی داشته باشند، بیان می‌کند: نباید با این افکار اشتباه خودمان را از اصل موضوع غافل کنیم. اگر کسی حتی توان پرداخت هزار تومان را داشته باشد، با جمع شدن همین کمک‌های اندک می‌توان کار‌های مهمی انجام داد ضمن اینکه باز هم تأکید می‌کنم همیشه کمک مالی مطرح نیست و اگر کسی حتی استطاعت مالی ندارد، با ابراز همدردی و ... می‌تواند امید را به خانه‌های نیازمندان ببرد. 

همچنین افرادی داریم که به جای کمک مالی، به عنوان مثال برای بچه‌های نیازمندان تدریس خصوصی انجام می‌دهند و اشکالات درسی آن‌ها را مرتفع می‌کنند یا حتی هنر‌هایی مانند نقاشی و خطاطی و خیاطی و ... را به طور رایگان به آن‌ها آموزش می‌دهند که همین اقدامات تأثیر بسیار مهمی در آینده آن‌ها دارد.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44