کد خبر: ۱۳۶۵۴
۱۹ آذر ۱۴۰۴ - ۱۴:۰۰
آقامحمد در پررفت‌وآمدترین معبر محله خواجه‌ربیع نقاشی می‌کند

آقامحمد در پررفت‌وآمدترین معبر محله خواجه‌ربیع نقاشی می‌کند

مغازه محمد برزو، برای خیلی‌ها جذاب است، او کارهای بسیاری می‌کند؛ حکاکی روی سنگ قبر، قلم‌زنی بر ظروف مختلف، ساخت و فروش صنایع دستی و...اما مهم‌ترین هنری که ما او را با آن می‌شناسیم، نقاشی است.

حسین دامنجانی | بیشتر زائرانی که در ۳۰ سال اخیر به خواجه‌ربیع آمده‌اند، برای خرید سوغاتی سری به مغازه او زده‌اند و اغلب اهالی خواجه‌ربیع هم او را می‌شناسند. شهرتش در محله دلایلی دارد که یکی از آنها شغل ویژه اوست.

شغلی که بسیاری از مسافران مشهد را که برای نزدیکانشان تحفه‌ای از این سفر می‌خواهند به مغازه او کشانده است. شاید دلیل دیگر، موقعیت مکانی مغازه‌اش است که درست مقابل درِ اصلی آرامگاه یعنی در پر رفت‌وآمدترین نقطه خواجه‌ربیع قرار دارد.

همچنین این مغازه‌دار محله خواجه‌ربیع مشهد سال‌هاست که به‌عنوان یکی از قدیمی‌ترین کسبه محل شناخته شده است؛ قدیمی‌ای که همسایه‌هایش او را به نام‌ها و ویژگی‌های مختلفی می‌شناسند: محمد آقا، محمد برزو، استاد برزو و حتی باب راس!

نمایشگاهی برای همسایه

مغازه محمد برزو، برای خیلی‌ها جذاب است و بسیاری از اهالی با بهانه و بی‌بهانه و حتی برای تماشا، سری به آن می‌زنند. او کارهای بسیاری می‌کند؛ حکاکی روی سنگ قبر، قلم‌زنی بر ظروف مختلف، ساخت و فروش صنایع دستی و... همچنین مغازه‌اش یکی از مراکز فروش دیزی‌های سنگی معروف است.

اما مهم‌ترین هنری که ما او را با آن می‌شناسیم و بهانه اصلی‌مان برای نشستن پای صحبت‌هایش است، نقاشی است. وارد مغازه‌اش که می‌شویم، ما را کنار خودش جای می‌دهد. جلویش دنیایی از قلم‌موها و انواع رنگ‌ها قراردارد و یک بوم سفید که برای خلق یک تصویر زیبا آماده است. سر صحبت را که باز می‌کنیم او هم قلم‌موهایش را برمی‌دارد و شروع به نقاشی می‌کند.

حکاکی روی سنگ قبر، قلم‌زنی بر ظروف مختلف، ساخت و فروش صنایع دستی از دیگر کارهای آقامحمد است

 

هنر یا پیشه؟

برزو متولد ۱۳۴۱ است. او که از ۱۰ سالگی نقاشی و قلم‌زنی روی سنگ را شروع کرده، می‌گوید: اینها هنر آبا و اجدادی ماست و پدر و پدربزرگم نقاشان چیره‌دستی بوده‌اند؛ همین باعث شده که من هم از همان کودکی به هنر به‌ویژه نقاشی علاقه‌مند شوم، به‌گونه‌ای که از ۲۵ سال پیش جزو پیشه‌ام شد.

این هنرمند ادامه می‌دهد: علاقه‌ام به نقاشی باعث شد که در دوران نوجوانی از هر فرصتی برای آموختن بیشتر آن استفاده کنم. حتی با وجود مشکلات، در تعطیلات تابستان با کمک نقاشی، خرج تحصیلم را به دست می‌آوردم. در همان دوران علاوه بر پدر، از آموزش کسانی مانند استاد اتحاد بهره بردم.

 

عشق و آرامش

برزو می‌گوید: من عاشق طبیعتم، از آن الهام می‌گیرم و موضوع بیشتر نقاشی‌هایم است. من همه عناصر زیبایی را که در طبیعت می‌بینم، چاشنی کارم قرار می‌دهم و در نقاشی‌ام می‌گنجانم، هرچند گاهی بر تخیلم هم تکیه می‌کنم.

او از این صحبت‌ها به بحث‌های مهم‌تری هم می‌رسد: هنگامی که آدم قلم‌مو را روی بوم می‌کشد، به وجود آن نقاش اصلی که با چیره‌دستی تمام، همه ما را به زیباترین شکل ممکن نقاشی کرده، پی می‌برد؛ همان‌طور که انسان در طبیعت، کوه‌ها و آبشارهای زیبا را می‌بیند و حضور خالق آن همه زیبایی را درک می‌کند. این نقاش ادامه می‌دهد: طبیعت برای همه موجودات آرامش‌بخش است اما من این بزرگ ترین نعمت یعنی آرامش را که انسان خواهان رسیدن به آن است، از نقاشی هم می‌گیرم؛ بنابراین علاوه بر طبیعت عاشق نقاشی نیز هستم.

 

با وجود دلتنگی...

هر هنرمندی هنگام خلق یک اثر هنری، عادت‌های مخصوص به خودش را دارد. عادت‌ها و رفتارهایی که شرایط را برای هرچه بهتر خلق کردن یک اثر مهیا می‌کنند و به‌نوعی قلق کار یک هنرمند محسوب می‌شوند. محمد برزو درباره بهترین شرایط کارش حرف های جالبی دارد: گاهی اوقات برای نقاشی به بیرون از شهر و به دل طبیعت می‌روم. نقاشی در طبیعت برایم خیلی لذت‌بخش است و با آن حس متفاوتی را تجربه می‌کنم، اگرچه در طبیعت تنها هستم و همین مسئله باعث دلتنگی‌ام می‌شود. همیشه دوست دارم عده‌ای در کنارم باشند تا در مورد کارم با آن‌ها صحبت کنم.

 

باب راس خواجه ربیع!

هنرمند ما می‌گوید: برای من که در تمام این سال‌ها با بوم و قلم و رنگ و تینر همنشین بوده‌ام، لحظه‌ای جدایی از آن‌ها سخت است. من به بوی رنگ و تینر عادت کرده‌ام و آن‌ها را دوست دارم. همیشه با خودم می‌گویم: اگر زندانی‌ام کنند و یک کاسه آب، مقداری نان خشک و بوم و قلم و رنگم را از من نگیرند، دیگر از دنیا چیزی نمی‌خواهم.

او همه نقاشی‌های دنیا را زیبا می‌داند: همه سبک‌های نقاشی را دوست دارم؛ حتی به نقاشی‌هایی که کودکان می‌کشند، به‌شدت علاقه دارم زیرا از آن‌ها چیزهای زیادی یاد می‌گیرم. برزو که حالا دیگر خنده‌ای بر لب دارد، ادامه می‌دهد: اما با وجود این همه سبک نقاشی در دنیا، علاقه اصلی من، نقاشی طبیعت است، آن هم به صورت سریع، و همین مسئله باعث شده که اهالی محله مرا باب راس صدا کنند!

 

آقامحمد در پررفت‌وآمدترین معبر محله خواجه‌ربیع نقاشی می‌کند

 

غلبه بر روزمرگی

این نقاش درباره روزمرگی‌های زندگی یک هنرمند می‌گوید: روزمرگی‌های زندگی همیشه هستند اما انسان به دنیا می‌آید تا بر این مشکلات غلبه کند. برای من که نقاشی کردن به بخشی از شغلم تبدیل شده و بخشی از درآمدم را از فروش تابلوهایم به‌دست می‌آورم، گوشه‌ای نشستن و صبر کردن به امید اینکه روزی این روزمرگی‌ها تمام شود، معنا ندارد.

او که همچنان قلم‌مو به‌دست با ما صحبت می‌کند، ادامه می‌دهد: مثلا همین الان اینجا در حاشیه خیابان، ترافیک و سروصدای زیادی است؛ من دارم با شما حرف می‌زنم و لحظه‌به‌لحظه باید جواب مشتری‌های مغازه را هم بدهم، با وجود این چون می‌دانم باید از ثانیه‌ثانیه وقتم به بهترین شکل استفاده کنم، بوم نقاشی را جلویم گذاشته‌ام و در این شرایط نقاشی هم می‌کنم. شاید شرایطی بهتر از این پیدا نکنم؛ پس سعی می‌کنم کارم در درجه اول اهمیت باشد.

برزو همچنین یادآور می‌شود: با وجود این و با توجه به شرایط اقتصادی جامعه، در حال حاضر نمی‌توان فقط روی کار هنری به‌عنوان یک شغل حساب کرد و کسانی که علاقه‌مند به هنرهایی مثل نقاشی هستند باید در کنار آن شغلی دیگر هم داشته باشند.

 

صمیمیت با مخاطب

از این هنرمند سوالی می‌کنیم که پاسخی جالب برایش دارد؛ می‌پرسیم آیا تابه‌حال با کسی روبه‌رو شده‌اید که به حرفه و هنر شما بی‌تفاوت باشد؟ می‌گوید: انسان‌ها آزاد هستند و حق دارند که چیزی را که دلشان می‌خواهد دوست داشته باشند.

ما نمی‌توانیم علاقه ها و خواسته‌های خودمان را به دیگران تحمیل کنیم. او اضافه می‌کند: اما تجربه شخصی من در این سال‌ها نشان داده که مردم واقعا هنرمندان را دوست دارند و به کارشان احترام می‌گذارند، به همین دلیل است که نقاشی‌هایی را می‌کشم که مردم می‌پسندند و از رنگ‌هایی استفاده می‌کنم که مورد علاقه آن‌هاست.این نقاش باسابقه می‌گوید: بین من و مخاطبانم رابطه‌ای صمیمانه شکل گرفته است.

 

از دل برآمده...

برزو خطاب به علاقه‌مندان هنر نقاشی در محله عنوان می‌کند: دلم می‌خواهد هنرجویانم همه آنچه را که من به سختی یاد گرفته‌ام، به‌راحتی آموزش ببینند. اگر کسی به این رشته علاقه داشته باشد، با جان و دل به او آموزش می‌دهم و حتی اگر برای کسی پرداخت هزینه آن میسر نباشد، این کار را به‌صورت رایگان انجام می‌دهم.

اما حرف پایانی او درباره جایگاه هنر و هنرمند در جامعه است، می‌گوید: هنر و هنرمند از هر نظری باید حمایت شوند، بیمه بودن هنرمندان و حمایت از آن‌ها و خرید کارهایشان از ابتدایی‌ترین حقوق آن‌هاست. نباید گذاشت مشکلات مادی یک هنرمند را ضعیف کند و او را از کار اصلی‌اش باز دارد. بیشترین دغدغه هنرمند باید کارش باشد.

او باید برای دلش کارکند نه برای پول؛ زیرا هنری که از دل برآید، ماندگارتر است. گفتگو که به پایان می‌رسد، ما چاره‌ای جز خداحافظی نداریم؛ پس از مغازه بیرون می‌آییم و هنرمندی را که اهالی خواجه‌ربیع با نقاش معروفی   که سال ها میهمان صفحه تلویزیون هایمان بود، تلویزیون مقایسه‌اش می‌کنند، به حال خود می‌گذاریم.

 

*این گزارش یکشنبه، ۱۴ آبان ۹۱ در شماره ۲۸ شهرآرامحله منطقه ۳ چاپ شده است.

کلمات کلیدی
آوا و نمــــــای شهر
03:04
03:44