
همجواری کوچه «قبر میر» و دروازه میرعلیآمویه
«قبر میر» یکی از محلات قدیمی مشهد بود؛ البته بهتر است بگوییم خرده محله، چون در دل محله قدیمی و بزرگ نوغان قرار داشت و بخشی از این محله معتبر به حساب میآمد. در شرح مکان آن نوشتهاند که محله «قبر میر» در شمال شرقی مشهد واقع شده بود؛ جایی که در برخی نقشههای قدیمی و متون کهن، مکان قرار گرفتن دروازه اسرارآمیز «میر علیمون» یا «میرعلی آمویه» به حساب میآمد.
دروازه «میرعلیمون»، آنطور که مهدی سیدی در آثارش آورده است، تا پیش از ساخته شدن خیابان مشهور مشهد در دوره صفویه، مسیر آغازین جادهای بود که به سمت سرخس امتداد پیدا میکرد. چنین شهرت دارد که مردم مشهد، از عصر صفویه به بعد، درباره گشودن دروازه «میرعلیمون» تردید و از این کار وحشت داشتند و معتقد بودند که اگر دروازه را بگشایند، بلایی خوفناک شهر را فراخواهد گرفت.
باور خیلیها، از جمله نگارنده این سطور آن است که علت این تشویش، قرار گرفتن دروازه در مسیر هجوم ازبکان بوده است، اما این احتمال را هم نمیتوان دور از ذهن پنداشت که دلیل چنین معاملهای با آن دروازه قدیمی، کسب اعتبار برای دروازه جدیدالاحداث «پایینخیابان» بوده باشد که بهتدریج با عنوان دروازه اصلی شرق مشهد جایگاه خود را تثبیت میکرد.
آنچه در این نوشتار محل سؤال است، به مکان و دروازه مشهور محله «قبر میر» مربوط نمیشود، بلکه به تردید درباره دلیل نامگذاری این مکان ارتباط دارد. در باب وجه نامگذاری محله «قبر میر» و همچنین دروازه مشهور آن، تاجایی که جستوجو کردیم، دو گزاره قابل بررسی است که هر دو به محل قرار گرفتن مقبرهای مربوط میشود؛ نخست مقبره «میرعلیمون» یا «میرعلی آمویه» که پژوهشگرانی همچون مهدی سیدی به بررسی و کنکاش درباره آن پرداختهاند و دوم مقبره «میرتقیالدینرضوی» که در سدههای اخیر از شهرتی بسزا برخوردار بوده است.
قدر مسلم آن است که نمیتوان این گزارش را ختم تردیدی که روا دانستهایم، بدانیم. تاریخ بهتدریج آشکار میشود و از همین رو، تحقیقات جدیدتر و اسناد تازهتر، میتواند گره از کار فروبسته بگشاید و چشمانداز جدیدی فراروی علاقهمندان باز کند.
مختصری درباره محله «قبر میر»
محله «قبر میر» در محدوده قدیم محله بزرگ نوغان قرار دارد؛ جایی که باید یکی از نقاط شناخته شده آن را کوچه «راد» (کوچه باغ دولاب) بدانیم. حاشیه این محله به محدوده بولوار وحدت میرسد؛ جایی که آن را در نقشههای قدیمی، مانند نقشه مربوط به سال۱۳۳۳خورشیدی، با نام «حیطه قماربازها» میشناسیم و از قدیم در جوار باروی مشهور شاهتهماسبی قرار داشت.
قبرستان بزرگ میر که یکی از مهمترین گورستانهای محله نوغان محسوب میشد، در همین محدوده قرار میگرفت؛ گورستانی که از نیمه دوم عهد صفویه در این منطقه ایجاد شد و مدتها دوام پیدا کرد تا آنکه تبدیل به مدرسهاش کردند. محله «قبر میر» به داشتن کوچههایی مصفا و کهنسال شهره بود؛ کوچههایی مانند «لایق»، «کشمیریها»، «صندوقسازها»، «تاجرها»، «باغ دولاب» و از همه مشهورتر، «سیاهآب» یا «سیاوون».
محله «قبر میر» را با نامهایی نظیر «تکیه کرمانیها» و «مسجد حاجآخوند» هم میشناسیم که برای خودشان تاریخ و اعتباری دارند. این محله، محلهای در جوار باروی (یا در لفظ مشهدی «بهره») مشهد بود و این یعنی قرار گرفتن همیشگی در معرض هجوم و ناامنی.
شمالشرقی مشهد بهسوی مناطق بیابانی محل سکونت ترکمانان امتداد پیدا میکرد و پیش از آنها نیز در رهگذر اقوام مهاجمی همچون ازبکان قرار داشت؛ بنابراین، شیوع وحشت درباره گشودن دروازه «میرعلیمون»، حتی اگر برای تثبیت موقعیت دروازه پایینخیابان هم بوده باشد، چندان دور از ذهن نیست.
بعد از طرح مختصر این بحث و نقل مشخصات محله «قبر میر»، باید به مفهوم و علت نامگذاری بازگردیم.
گفتیم که درباره موضوع نامگذاری محله «قبر میر» دو گزاره در اختیار داریم:
مزار میرعلیمون (میرعلی آمویه) و مزار میرتقیالدین رضوی.
«میرعلیمون» یا «میرعلی آمویه» کیست؟
اطلاعات ما درباره میرعلی آمویه یا چنانکه مشهدیها تلفظ میکردند «میر علیمون» بسیار کم است. میدانیم که دروازهای به نام وی از دوره پیشاصفوی در مشهد وجود داشت. اسکندربیک منشی ترکمان در «عالمآرای عباسی» ضمن بیان روایتی از تاریخ خروج ازبکان از مشهد، به نام دروازه «میرعلی عامویه» اشاره میکند، اما سخنی از فرد مذکور به میان نمیآورد.
شاید او آنقدر مشهور بوده که نیازی به معرفی نداشته است. امیناحمد رازی در کتاب «هفت اقلیم» (ج ۲، ص ۱۹۳) اطلاعات بیشتری درباره میرعلی آمویه ارائه میکند.
یادمان باشد کتاب «هفت اقلیم» در حدود ۱۰۱۰قمری و زمان غلبه شاهعباسیکم بر ازبکان و پا گرفتن تغییرات اساسی در مشهد، به رشته تحریر درآمده است. رازی مینویسد: «در جوار شهر مزار فیضآثار میرعلی آموست که هرکسی از آن مرقد سوگند به دروغ خورد، البته هلاک گردد.»
این جمله کوتاه متضمن چند نکته مهم است:
۱. مزار میرعلی آمویه بیرون از شهر و در نزدیکی باروی شاهتهماسبی قرار داشت (این ادعا در متن «گلشن مراد»، اثر «غفاری کاشانی»، تأیید میشود. طبق گفته او فاصله مزار میرعلی آمویه که در آن زمان -عصر زندیه- به «مشهد میر» شهرت داشت، تا باروی مشهد «یک میدان اسب» بوده است)؛
۲. میرعلی آمویه نزد مشهدیها و اهالی مناطق و روستاهای همجوار این شهر بهعنوان فردی مقدس شناخته میشد و بهطور قطع عدهای برای زیارت به مقبره او میرفتند؛
۳. باتوجه به استفاده از عنوان «مزار» برای قبر میرعلی آمویه، این مکان ساختمانی مشخص و معلوم داشته که در دورههای بعد از دست رفته است؛
۴. مسیر دسترسی به این مزار، همان مسیر خروجی دروازه میرعلی آمویه بود. از این نکتهها که بگذریم، باید توجه داشته باشیم که عنوان «میر» یا «میرزا» در مشهد، معمولا از آن سادات شهر بود که از دیرباز اداره امور مشهد را عهدهدار بودند.
چنانکه یک بار در داستان فاطمه طوسی و در همین صفحه روایت کردیم، ساداتشهر در دوره حمله مغول جایگاهی ممتاز داشتند و توانستند با اتکا به نفوذ فاطمه طوسی (که او هم ادعای سیادت داشت)، بخش عمدهای از مشهد را از غارت مغولان و تعدی و کشتار آنان حفظ کنند.
این افراد در دوره ایلخانی موردتوجه خاص قرار گرفتند و برای آنها در شهرهای گوناگون و از جمله مشهد، در عهد غازانخان، مکانهایی با عنوان «دارالسیاده» برای اقامت ساختند؛ این رویه در عصر تیموری با شدت و حدت بیشتری دنبال و جایگاه سادات در مشهد، کاملا نهادینه شد.
اگر عنوان «میر» را واقعا بخشی از نام میرعلی آمویه بدانیم و افزوده ادوار تاریخی بعد نباشد، این احتمال قوت میگیرد که میرعلی آمویه (یا عامویه) یکی از سادات شهر مشهد یا اطراف آن بوده که احتمالا در بازه زمانی انتهای عهد خوارزمشاهی تا عصر تیموری میزیسته و سپس بدرود حیات گفتهاست.
از سوی دیگر، اگر صفت «آمویه» را دقیق بپنداریم -که احتمال آن زیاد نیست- میتوانیم چنین ارزیابی کنیم که میرعلی، اصالتا از اهالی فرارودان (ماوراءالنهر) بوده و اجدادش، جایی در جوار رود جیحون میزیستهاند. با چنین نگاهی میتوانیم میرعلی را شیعه هم بدانیم، زیرا افزون بر سیادت در نام، او در دوره صفویه هم مورد احترام مقامات رسمی بود که مذهب شیعی داشتند.
دومین فردی که نامگذاری محله «قبر میر» را به اسم وی منسوب میکنند، میرتقیالدین از سادات رضوی عصر صفویه است
لازم به ذکر نیست که برخی مناطق ماوراءالنهر، از جمله ناحیه «کَشّ» در نزدیکی سمرقند، از دیرباز کانون حضور شیعیان بوده است و علمای بنامی مانند محمدبنعمرکَشّی (رجالی بزرگ شیعه و درگذشته ۳۴۰ قمری) منسوب به این ناحیه بودهاند. بدیهی است که آنچه درباره میرعلی آمویه گفتیم، عموما در قالب احتمال است و برای اثباتش، نیازمند مدارک و اسناد بیشتری هستیم؛ اما زمانی که چنین دستمایههایی در اختیار نیست، تکیه بر «عقل تاریخی» میتواند راهگشا باشد.
«میرتقیالدین» و جایگاه او در مشهد
دومین فردی که نامگذاری محله «قبر میر» را به اسم وی منسوب میکنند، میرتقیالدین یا سیدمحمدتقی رضوی از سادات رضوی عصر صفویه است که بین سالهای ۱۰۷۷ تا ۱۰۹۳ قمری، تولیت آستانقدسرضوی را برعهده داشت. میرتقیالدین را فردی عارف و صوفیمسلک توصیف کردهاند. منابع آن دوره، وی را صاحب کرامت میدانند و گزارش میکنند که مریدانی هم در شهرهای دور و نزدیک داشت.
میرتقیالدین در «مسجد سید»، واقع در محله نوغان، نماز میخواند و در سفری به اصفهان، از سوی شاهسلطانحسین صفوی، لقب «میرشاهی» گرفت. از میرتقیالدین بهدلیل موقوفات مفصلش در مشهد و اینکه مدتی را متولی آستانقدس بوده است، اطلاعات نسبتا بهتر و دقیقتری داریم.
موقوفات او به دو بخش اولادی و آستانقدس تقسیم میشود که ابوالفضل حسنآبادی متن وقفنامهها و محتوای آنها را بهصورت دقیق در کتابش، «ساداترضوی در مشهد؛ از آغاز تا قاجاریه» آورده است که پیشنهاد میکنم برای تکمیل اطلاعات، به این منبع (صفحه ۲۵۳) مراجعه کنید. ظاهرا میرتقیالدین واقف قبرستان میر در نوغان هم بوده است و نوادگان وی هنوز هم در مشهد فعال هستند.
فاطمه شوشتری، خبرنگار روزنامه شهرآرا، در سال ۱۳۹۸ خورشیدی مصاحبهای با سیدهطاهره شجاعرضوی، از احفاد میرتقیالدین، انجام داده است که بخشی از تاریخ این خاندان را آشکار میکند. در آن مصاحبه، طاهره شجاعرضوی از تخریب قبرستان میر در سال ۱۳۰۸ خورشیدی و ضمن برنامه توسعه شهر مشهد در دوره محمدولی اسدی سخن گفتهاست. قبر میرتقیالدین در همین قبرستان قرار داشت و آنگونه که گفته میشود، مورداحترام مردم بود و عدهای به زیارت آن میرفتند.
نتیجهگیری
از بررسی دو گزاره در دسترس، میتوان چنین ارزیابی کرد که قدمت نامگذاری با عنوان «میر» در بخش شمالشرقی مشهد به دوران پیشاصفویه و روایت مربوط به قبر میرعلی آمویه باز میگردد؛ با اینحال، معنای این ادعا، آن نیست که ما منکر تأثیر نام میرتقیالدین در نامگذاری محله «قبر میر» باشیم.
شاید بتوانیم برای این نامگذاری و دلیل آن، حد وسطی قائل شویم؛ آنگونه که بگوییم این منطقه تا پیش از دفن میرتقیالدین در گورستان وقفی خودش، بهدلیل نامگذاری دروازه به نام میرعلی آمویه، با واژه «میر» بیگانه نبود.
طبعا این نام بعد از دفن میرتقیالدین نیز باقی ماند و تثبیت شد؛ اما ازآنجاکه فاصله تاریخی میرعلی آمویه بسیار بیشتر از میرتقیالدین محسوب میشد، مشهدیها ترجیح دادند این نام را به فردی که بیشتر میشناسند، منسوب کنند. با این حال، نام میر هم بر دروازه قدیمی باقی ماند و هم بر روی عنوان محله جا خوش کرد تا به بخشی از تاریخ محلات شهر مشهد تبدیل شود.
* این گزارش دوشنبه ۲۸ مهرماه ۱۴۰۴ در شماره ۴۶۰۵ روزنامه شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.