کد خبر: ۱۲۷۹۴
۰۶ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۱:۰۰
همسایه‌های وحدت ۱۳ در عروسی و عزا کنار همند

همسایه‌های وحدت ۱۳ در عروسی و عزا کنار همند

اینجا هرکس که نیازمند است، سهم نان دارد؛ روزی پنج‌تا! خیر‌های محل پول می‌دهند به نانوایی و حاج‌آقای افخمی، بزرگ محله، به نیازمندانی که می‌شناسد، کارتی می‌دهد که نانشان را رایگان بگیرند. این کار در محله ما سال‌هاست رواج دارد.

در کوچه وحدت ۱۳ هیچ‌کس کارش لنگ نمی‌ماند. چون هرکدام از همسایه‌ها هرکاری از دستشان بربیاید، برای دیگری انجام می‌دهند. از هر صنفی هم در این کوچه زندگی می‌کند و اهالی محل کارهایشان را به افراد ناشناس واگذار نمی‌کنند.

اولین کاسبی که محلی‌ها به ما معرفی می‌کنند، محسن حامدصباغ، لبنیاتی محله، است و او هم مهدی ربانی و غلامرضا اسماعیلی‌مقدم را به ما معرفی می‌کند که در آشپزی و مداحی دستی بر آتش دارند و هر وقت بتوانند، کار اهالی را در محله پایین‌خیابان راه می‌اندازند.

 

محسن‌آقا، آچارفرانسه محله

محسن حامدصباغ به آچارفرانسه معروف است. هم خودش اهل کار فنی است و هم با همسایه‌ها ارتباط خوبی دارد و از دیگران کمک می‌گیرد. نسیه‌دادن هم برای او امری کاملا عادی است و یک حساب دفتری بلندبالا پشت دخل مغازه‌اش دارد که بعضی از آن حساب‌ها که چندمیلیون را هم رد کرده است، به سال ۱۳۹۹ برمی‌گردد. به‌واسطه اعتباری که در محله دارد، کسی روی او را زمین نمی‌زند و این‌طوری واسطه کارراه‌اندازی برای دیگران می‌شود.

او که در لبنیاتی‌اش به روی همه باز است، می‌گوید: بچه‌محل‌ها حساب برادر را دارند؛ از کمک‌کردن در تعمیر خانه و ماشین بگیرید تا برگزارکردن هر نوع مراسمی.

صحبت به نسیه‌دادن می‌رسد، آن‌هم در دوره‌ای که تورم روزشمار است، اما محسن‌آقا می‌گوید: وقتی همسایه‌مان را می‌شناسیم که گرفتار است، می‌شود ماست و پنیرش را با او حساب کنیم؟ یا کسی که مجلس دارد و حسابش خالی است، می‌زنیم به حسابش تا ان‌شاءالله روزی وضعش خوب شود. بعضی حساب‌ها هیچ‌وقت صاف نمی‌شود و ما هم می‌دانیم، اما معتقدیم خداروزی‌رسان است.

 

آشپزی مجالس با آقامهدی

مهدی ربانی را صباغ معرفی می‌کند و می‌گوید: اگر کسی از همسایه‌ها برای مجلسش دنبال آشپز باشد، سراغ مهدی‌آقا می‌رود و او بدون مزد و منت آن را انجام می‌دهد.

مهدی ربانی، همسایه همیشه‌خندان این کوچه، می‌گوید: ما از بچگی کنار هم بزرگ شده‌ایم و باید به درد هم بخوریم. من آشپزی بلدم و هرکس مجلسی داشته باشد، کمک می‌کنم. در این محل کسی دغدغه مراسم عزا و عروسی ندارد.

او دل‌بستگی‌اش به محله را این‌طور تعریف می‌کند: یک‌سال خانه را دادیم اجاره و رفتیم سمت آب‌وبرق خانه گرفتیم. مادرم مریض شد و وقتی بردیمش دکتر، تشخیص این بود که، چون از محله خودمان دور شده، مریض شده است. ما هم خانه‌مان را بازسازی کردیم و برگشتیم به همین جایی که دل‌وجانمان به آن تعلق دارد. چرا؟ چون همسایه‌ها هوای هم را دارند.

ربانی یکی از رسوم جالب محله‌شان را بیان می‌کند و می‌گوید: اینجا هرکس که نیازمند است، سهم نان دارد؛ روزی پنج‌تا! خیر‌های محل پول می‌دهند به نانوایی و حاج‌آقای افخمی، بزرگ محله، به نیازمندانی که می‌شناسد، کارتی می‌دهد که نانشان را رایگان بگیرند. این کار در محله ما سال‌هاست رواج دارد.

 

آقا غلامرضا پرچم امام‌حسین (ع) را بالا می‌برد

وقتی می‌گوییم هر کاری را در این محل بچه‌های کوچه وحدت ۱۳ انجام می‌دهند، بیراه نمی‌گوییم. ربانی، غلامرضا اسماعیلی‌مقدم را معرفی می‌کند و می‌گوید: مجلس‌گرم‌کن امام‌حسین (ع) هم داریم. آقاغلامرضا مداح است و هرجا لازم باشد، دم گرمش مجلس را به شورمی‌آورد.

اسماعیلی‌مقدم می‌گوید: شغلم راننده‌کامیون است، اما در کنارش برای دلم مداحی هم می‌کنم. به‌جز هیئت خودمان، هرکدام از همسایه‌ها که مجلس داشته باشند، عزاداری ائمه (ع) باشد یا مراسم ترحیم عزیزانشان، فرقی ندارد؛ یاد گرفته‌ام هروقت کسی نبود که نوحه بخواند، پرچم امام‌حسین (ع) را ببرم بالا.

او که به‌جز همسایه‌هایش برای دیگران هم مداحی می‌کند، می‌گوید: یک‌بار رفته بودم میامی برای زیارت. پیرمرد ساداتی که مسئول هیئت بود، با ناراحتی می‌گفت «مداحمان نیامده». من به او گفتم سید، ناراحتی ندارد، من هم این کار از دستم می‌آید، نوحه‌خوان امام‌حسینم؛ و شروع کردم به مداحی!

 

* این گزارش پنج‌شنبه ۶ شهریورماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۰۳ شهرآرامحله منطقه ثامن چاپ شده است.

کلمات کلیدی
آوا و نمــــــای شهر
03:44