کد خبر: ۱۰۶۱۷
۰۳ آبان ۱۴۰۳ - ۰۸:۰۰

نیم قرن همسایه‌داری در کوچه وحدت ۱۳

بچه محل‌های قدیمی خیابان وحدت‌۱۳، حالا همسایه‌های چهل‌پنجاه‌ساله‌ای هستند که شغل پدرانشان را ادامه داده‌اند و هنوز مانند گذشته هوای همسایه‌ها را دارند.

بچه محل‌های قدیمی خیابان وحدت‌۱۳، حالا همسایه‌های چهل‌پنجاه‌ساله‌ای هستند که شغل پدرانشان را ادامه داده‌اند و هنوز مانند گذشته هوای همسایه‌ها را دارند. به‌دنبال همسایه نمونه در این کوچه، اولین کسی که در خانه‌اش را نشانمان می‌دهند، کلیددار مسجد است که همه روی سرش قسم می‌خورند. بعد هم می‌رویم سراغ نانوا و بقال قدیمی که شغل آبا و اجدادی‌شان همین بوده است.

از قدیم حواسمان به امنیت محله بود

حسین صباغ، پسر حاجی حامد صباغ یزدی است که در همین محله به دنیا آمده. او رئیس هیئت‌مدیره، کلیددار مسجد موسی‌بن‌جعفر و معتمد محله است. از قدیم با دیگر جوان‌های محله حواسشان به امنیت اهالی بوده است و هنوز هم هوای همسایه‌ها را دارد.

بعداز خداحافظی از مرد جوان سیاه‌پوشی که جلو مسجد ایستاده است، می‌گوید: در این کوچه همه از هم شناخت دارند و همین باعث امنیت محله است. بعد‌از فوت پدرم، شدم رئیس هیئت‌مدیره مسجد و در امور مسجد هر‌کاری از دستم برآید، انجام می‌دهم. حتی افرادی که همسایه‌مان نیستند، می‌آیند و می‌گویند وسیله‌ای لازم دارند، کارشان را راه می‌اندازیم. همین آقایی که الان دیدید رفت، روتابوتی می‌خواست. یکی از همسایه‌های قدیمی معرفی‌اش کرده بود، سین‌جیمش نمی‌کنم دیگر. عزادار است. می‌برد و ان‌شاءالله که برمی‌گرداند.

صباغ نانوایی کنار خانه‌شان را نشان می‌دهد و می‌گوید: نانوایی حاج‌اکبر خدابیامرز را پسرش اداره می‌کند. یکی از بهترین همسایه‌هایمان است.

 

همه‌چیز در کوچه وحدت ۱۳ مرامی است

خوش‌رویی با همسایه و زائر

مسعودآقا روپوش سفید به تن دارد و لوطی‌مسلک است. به هر‌کدام از همسایه‌ها که رد می‌شوند، نان داغ تعارف می‌کند و می‌گوید: صاحب اصلی نانوایی حاج غفور آبی‌حسن‌پور پدربزرگم بود. بعد هم پدرم اداره‌اش کرد و حالا من و پسرم اینجا را اداره می‌کنیم. خیلی از همسایه‌های قدیمی را می‌شناسم. خیلی‌ها برای هیئت یا مراسمشان نان می‌خواهند، مثلا هیئت مسجد خودمان، مسجد موسی‌بن‌جعفر (ع) یا هیئت حضرت‌رقیه (س) که نانشان را ما کنار می‌گذاریم.

از نانوایی نباید کسی دست خالی برود، هر‌کس پول داشته باشد یا نداشته باشد، اینجا نان می‌گیرد

حسن‌پور همان اعتقادات پدرش را دارد و می‌گوید: از نانوایی نباید کسی دست خالی برود. اینجا خیلی‌ها می‌آیند که می‌دانند جیره نان هفتگی دارند و بعضی‌ها هم گذری هستند و نیازمند. هر‌کس پول داشته باشد یا نداشته باشد، اینجا نان می‌گیرد.

اکبر، پسر بزرگ آقامسعود، در نانوایی کناردست پدرش کار می‌کند و درس معرفت هم یاد می‌گیرد. حسن‌پور، سوپری روبه‌روی نانوایی‌اش را نشان می‌دهد و می‌گوید: جوادآقا مرد اخلاق است.

 

همه‌چیز در کوچه وحدت ۱۳ مرامی است


سبکمان قدیمی است، نسیه می‌دهیم

جواد زمانیان نوه حاج حبیب‌الله عطار است که شغل پدر و پدربزرگش را ادامه می‌دهد. جوادآقا، جوان آرام و موقر محله پایین‌خیابان، می‌گوید: اینجا به عطاری حبیب‌ا... معروف بوده و نفت و هیزم و یخ و سبزی و اجناس عطاری را داشته است؛ بعد به بابا رسید و شد بقالی.

با جوادآقا به انباری پشت مغازه می‌رویم که هنوز قپان‌های قدیمی و کشو‌های چوبی آبی‌رنگ را آنجا نگه داشته است. چراغ نفتی قدیمی و بشکه‌های نفت بابابزرگ و ترازوی قدیمی هم هنوز اینجا هستند. مرام جوادآقای زمانیان هم همان مرام قدیمی است.

پسر کوچک محمود‌آقا که شغل او را زنده نگه داشته است، می‌گوید: روال کار ما به همان سبک قدیم است؛ همسایه‌ها می‌دانند اگر اینجا بیایند دست خالی برنمی‌گردند. با اینکه قیمت‌ها مثل قدیم ثابت نیست و هر‌روز عوض می‌شود، رویمان نمی‌شود سبکمان را عوض کنیم و به همسایه‌های قدیمی که یک عمر به شیوه پدر و پدربزرگمان عادت کرده‌اند بگوییم نسیه 
نمی‌دهیم.


* این گزارش پنج‌شنبه ۳ آبان‌ماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۶۷ شهرآرامحله منطقه ثامن چاپ شده است.

کلمات کلیدی
ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44