کد خبر: ۱۱۶۷۰
۱۹ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۰:۰۰
خوشحالی مادرم، دلچسب‌تر از مدال بود

خوشحالی مادرم، دلچسب‌تر از مدال بود

مبینا خزاعی‌مقدم می‌گوید: پدرم فکر می‌کرد آدم باید خودش تنها به موفقیت برسد، نه با کمک تیم. وقتی کمی در کاراته پیشرفت کردم و در مسابقات طلا گرفتم، پدرم دید می‌توانم مدال بیاورم. حالا عضو تیم اوژن هستم.

مبینا خزاعی‌مقدم از همان سن کم، کاراته را دوست داشت. فکر می‌کرد با این رشته بیشتر می‌تواند از خودش دفاع کند و البته یک علاقه شخصی و بدون تأثیر از خانواده است، اما وقتی اولین قهرمانی‌اش را تجربه کرد، متوجه شد پدرش همیشه به ورزش‌های فردی علاقه داشته است، همان ورزشی که خودش به‌طور ناخودآگاه به آن کشیده شده بود.

با‌این‌حال در ابتدا مخالفت‌هایی وجود داشت؛ برای همین با تلاش به پدرش نشان داد راهی که آمده، فقط راه خودش نیست؛ بلکه همان است که پدرش هم می‌پسندد. ادامه گفت‌وگوی ما با این نوجوان چهارده‌ساله ساکن محله طبرسی‌شمالی را که دو مدال طلای استانی و سه مدال نقره بین‌المللی دارد، بخوانید.

 

- چند‌ساله بودی که کاراته را شروع کردی؟

چون برادرم فوتبالیست است، من هم همیشه علاقه داشتم یک رشته ورزشی را شروع کنم. وقتی کلاس اول بودم، یک روز در مدرسه بچه‌ها از رشته رزمی صحبت می‌کردند و اینکه باشگاه این رشته ورزشی نزدیک مدرسه است. اولش چند جلسه‌ای رفتم تا ببینم علاقه دارم یا نه. کم‌کم دیدم واقعا دوستش دارم و مادرم ثبت‌نامم کرد. تا کلاس چهارم در همان باشگاه ادامه دادم، ولی بعد جابه‌جا شد.

- ورزشکاربودن برادرت در مسیر تو تأثیری داشت.

نه. وقتی من کاراته، سبک وادوریو را شروع کردم، برادرم فوتبالیست بود. حالا رشته تربیت‌بدنی می‌خواند و در بدن‌سازی فعالیت می‌کند و ورزش‌هایمان باهم فرق دارد.

- اولین مدالی که گرفتی یادت هست؟

اولین مسابقه‌ای که شرکت کردم، ۹‌سالم بود. مدال نقره استانی گرفتم. دومین مسابقه استانی در رشته کمیته، طلا و رشته کاتا، برنز گرفتم. بعد از آن، مسابقات بزرگ‌تری را تجربه کردم. وقتی کلاس ششم بودم، اولین طلایم را گرفتم.

- چطور وارد مسابقات سطوح بالاتر شدی؟

سال۱۴۰۰ بود، به‌خاطر کرونا مسابقات بین‌المللی مجازی برگزار شد. حریف‌هایم از چین و برزیل بودند. در آن مسابقه، نقره گرفتم. بعد از آن، در سال‌های۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ هم در مسابقات بین‌المللی شرکت کردم و هر بار نقره گرفتم.

- آیا زمانی هم بوده که مجبور شده باشی موقتا کاراته را کنار بگذاری؟

اول خرداد امسال، آپاندیسم را عمل کردم و شش‌ماه نتوانستم ورزش کنم. خیلی سخت بود که از کاراته دور بمانم.

- هزینه‌های رشته ورزشی‌ات چقدر است؟ خانواده‌ات برای این موضوع مشکلی ندارند؟

هزینه شرکت در مسابقات و لباس گران است؛ مثلا پارسال، قیمت یک دست لباس مسابقه‌ای باکیفیت ۸‌میلیون‌تومان بود. هزینه شرکت در مسابقات کشوری و بین‌المللی هم از ۵۰‌میلیون به بالا ست.

- پس خانواده‌ات همیشه همراهت بوده‌اند؟

مادرم از ابتدا حمایتم کرد، ولی پدرم مخالف بود و فکر می‌کرد آدم باید خودش تنها به موفقیت برسد، نه با کمک تیم. وقتی کمی در کاراته پیشرفت کردم و در مسابقات طلا گرفتم، پدرم دید می‌توانم مدال بیاورم. حالا من عضو تیم اوژن هستم و مربی‌ام، یکی از مربیان برتر کشور است و از او هم تشکرمی‌کنم.

- هدفت برای آینده چیست؟

می‌خواهم رشته تجربی را انتخاب کنم و دندان‌پزشک شوم و در ورزش هم دوست دارم کاراته را تا مربیگری ادامه دهم. هدف دومم هم دوست دارم به بچه‌هایی که استعداد دارند، ولی به‌خاطر هزینه‌ها نمی‌توانند ورزش را ادامه بدهند، کمک کنم.

- یک خاطره از مسابقاتت تعریف کن.

در سالن بهشتی مشهد مسابقه می‌دادم. من تقریبا آخرین نفر بودم و در سالن هم مادر‌های زیادی نبودند. مادرم روی سکوی تماشاچیان نشسته و منتظر نتیجه بود. وقتی مسابقه تمام شد و برای دومین‌بار طلا گرفتم، با خوشحالی دویدم سمتش و گفتم که برنده شده‌ام. آن لحظه برایم خیلی هیجان‌انگیز بود.

 

* این گزارش یکشنبه ۱۹ اسفندماه ۱۴۰۳ در شماره ۶۰۷ شهرآرامحله منطقه ۳ و ۴ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44