در مناطق جنوبی شهر استعدادهای زیادی هست که رسیدن به قهرمانی هدفشان بوده است و به آن رسیدهاند؛ شبیه خواهران نوجوان و قهرمان محله طبرسیشمالی. حالا خیلیها آنها را میشناسند. سالها مصمم بودند تا مسیر سخت قهرمانی را طی کنند. کوثر و کیمیا ساداتقریشی در پانزدهسالگی و یازدهسالگی مقامهای قهرمانی بسیاری را از آن خود کردهاند.
کوثر 23مقام قهرمانی دارد که مقامهای سوم2018 مالزی در دو بخش کاتا و کومیته، بینالمللی است و خواهرش کیمیا نیز 18مقام دارد که در بین آنها مقام سوم کومیته2018 و مقام اول کاتای2018 بینالمللی است. هردو کمربند مشکی دارند که معمولا به رده سنی زیر پانزدهسال تعلق نمیگیرد اما کوثر در دوازدهسالگی و کیمیا در یازدهسالگی این کمربند را از آن خود کردهاند.
شروع ورزش رزمی برای کوثر و کیمیا از یک اتفاق ساده آغاز شد. مادرشان، فاطمهسادات شاکری، تعریف میکند: آن سالها خودم در رشته ایروبیک ثبتنام کرده بودم. کوثر و کیمیا از همان کودکی پرجنبوجوش بودند، اما در محله ما پارکی نبود که انرژی بچهها تخلیه شود. وقتی از مربیمان برای ورزش بچهها مشورت خواستم، پیشنهاد داد که در کلاس کاراته که همان زمانها قرار بود تازه شروع شود، ثبتنام کنند.
کوثر در همان هفتسالگی ورزش را شروع کرد، اما کیمیا تا ششسالگی تمایلی نداشت و بعد که پیشرفت خواهرش را دید، دلش میخواست او نیز همراه کوثر باشد.شروع کار کلاس رزمی خانم العقابی که حالا یکی از تیمهای قدرتمند رزمی را دارد، با ثبتنام کوثر همزمان شد و در این زمینه خیلی هم موفق عمل کرد؛ از پنج شاگرد در سال1392 به دویست شاگرد قهرمان در سال1400 رسید. ورزشکارانی که با خانم العقابی کار میکنند، خیلی زود به مدالآوری در سطح کشوری و بینالمللی میرسند.
کوثر میگوید: بچهها به گونهای آموزش میبینند که هرکدام کمربند سفیدشان زرد میشود، میتوانند در مسابقات شرکت کنند.فاطمهخانم تعریف میکند: کوثر تیرماه سال1393 این مسیر را آغاز کرد و شهریور برای مسابقات کشوری اراک آماده شده بود که به مقام سوم در آن مسابقات رسید. کیمیا هم از همان ششسالگی که شروع کرد، حدود یکیدوماه بعد میتوانست در مسابقات شرکت کند و مانند خواهرش موفق بود.
کوثر در ادامه صحبتهای مادرش میگوید: ما هر سال طبق برنامهریزیهایی که در کلاس انجام میشود، باید یک مقام کشوری داشته باشیم. مسابقات استان هم هر سهماه برگزار میشود و معمولا در آن هم مقام داریم.
حضور در این مسیر و ادامه آن برای خواهران قریشی خیلی ساده نبوده است. آنها سختیهای زیادی را پشت سر گذاشتهاند. شرکت در مسابقات هزینه زیادی دارد، اما بهنوعی میشود گفت زندگی خانوادگی آنها در ورزش خلاصه میشود. پدر با وجود مشغله کاری، در بیشتر سفرها همراهشان بوده و از هیچ حمایتی دریغ نکرده و مادر هم هیچجا تنهایشان نگذاشته و همیشه پشتیبانشان بوده است.
مادر کوثر و کیمیا به نمایندگی از همه والدینی که با این مشکلات درگیر هستند، میگوید: لباس مخصوص این ورزش یکمیلیون تومان است و فراهمکردن این هزینه برای افرادی که در محلههای کمبرخوردار ساکن هستند و بیشترشان در رشتههای رزمی مستعدند، رقم شایان توجهی است. گاهی باعث میشود یک ورزشکار نتواند مسیرش را ادامه بدهد.
کوثر در ادامه صحبتهای مادر دوست دارد از تجربیاتش در سفرهای گوناگون و برخی ناداوریها حرف بزند. تعریف میکند: دوست دارم زحماتی را که دیگران در این زمینه برایم میکشند، با مقامآوری جبران کنم. اولینبار که برای مسابقات کشوری رفتیم، با تمریناتی که انجام داده بودم، مطمئن بودم مقام میآورم، اما به من گفتند مقام نیاوردهای. ناراحت شدم و گریه کردم، اما وقتی نام برندگان را خواندند، نام من هم جزو کسانی بود که رتبه آورده بودند. از این اتفاقات در مسابقات کاراته زیاد میافتد.
فاطمهخانم ادامه صحبتهای دخترش را میگیرد و میخواهد مسئولان بیشتر هوای بچههای مستعد در ورزش را داشته باشد. چون بیشتر خانوادهها از محلههای کمبرخوردار هستند و خیلی از پس هزینه تغذیه، تمرینها، رفتوآمد و لباس و سفر بچهها برنمیآیند. او میگوید: حتی گاه خانوادهها نمیتوانند برای فرزندانشان برخی وسایل را فراهم کنند و ناچار میشویم که وسایلمان را به هم قرض دهیم که حق آن بچه هم در مسابقات ضایع نشود.
کیمیا یکسال دیر شروع کرد، اما خیلی زود کنار خواهرش پیشرفت کرد. باهمبودن و باهمتمرینکردن همبستگی خوبی بین خواهران شکل داده است.
مادرش میگوید: کیمیا در هفتسالگی در مسابقات بینالمللی مالزی شرکت کرد و مدال طلای مسابقات بینالمللی را به دست آورد. استاد هانشی (استاد محمد بهبودی) رئیس سبک وادوریوی فدراسیون کاراته ایران در لوحی که به کیمیا داد، لقب قهرمان طلای رده مشکی نوجوانان را به او داد.
کوثر در بازی اول و دوم با چین و کره که حریفهای قدری بودند، هم عالی بازی کرد و مقام سوم را از آن خود کرد. البته فقط بچههای من نبودند که اینقدر تلاش کردند. آن روز من هم در سالن مسابقات بودم و میدیدم که بچههای ایرانی چقدر برای عنوان قهرمانی ایران تعصب دارند. پسربچهای از ناحیه فک مصدوم شد. دو بار فکش را جا انداختند و باز به مسابقات ادامه داد. بچههای ایرانی از دل و جان مایه میگذارند.
تیم دویستنفره اوژن که کوثر و کیمیا در آن عضویت دارند، مانند یک خانواده هستند و بچهها دقیقا این حس را دارند که در یک خانواده بزرگ کنار هم هستند و برای پیشرفت هم با جان و دل تلاش کنند. خانم العقابی حتی نام اوژن را برای تیم با مشورت بچهها و خانوادههایشان انتخاب کرد؛ اوژن یعنی بهزمینافکننده و ازبینبرنده دشمن.
او در کنار تعاملات نزدیکی که با خانواده ورزشکارانش دارد، سعی میکند حق کسی هم ضایع نشود. شاگردانش معمولا مدالآور هستند. خانم العقابی در کنار فوتوفن ورزش، اخلاق ورزشی را هم به شاگردانشان آموزش داده است. محال است که بچههای تیم برای مسابقهای بروند و مقام نیاورند. همه مقام استانی و کشوری دارند. کیمیا میگوید: یکبار برای مسابقات کشوری 28نفر رفتند که از این تعداد 21نفر مدال طلا گرفتند و بقیه هم برنز داشتند.
در مناطق محروم امکانات ورزشی تخصصی محدود است و نمیتوان نادیده گرفت که خیلیها با همین محدودیت به موفقیت رسیدهاند. مادر کیمیا و کوثر میگوید: درست است در این محدوده امکانات تخصصی نیست، اما هرکس به ورزش علاقه داشته باشد، در همین منطقه هم میتواند پیشرفت کند.
او ادامه میدهد: تیم اوژن نیاز به حمایت دارد. حتی برای جلب حمایت مراسمی را در بوستان بهار خواجهربیع میگیرند و از مسئولان میخواهند دستکم در محله طبرسیشمالی امکاناتی برای ورزش رزمی دختران فراهم کنند. با وجود اینکه مسئولان زیادی از شهرداری، دادگستری و ادارهکل ورزشوجوانان و هیئت ورزشی حضور داشتند، هنوز هیچ اتفاق امیدوارکنندهای برای ورزش دختران طبرسیشمالی نیفتاده است.