کد خبر: ۱۱۴۴۹
۱۷ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۳:۰۰
آیت‌الله خالصی؛ عالم ضد استعمار

آیت‌الله خالصی؛ عالم ضد استعمار

آیت‌الله خالصی را باید عالمی سیاسی بدانیم که در صدور فتوا‌های شرعی در حوزه سیاست و کشورداری، شجاعت و باریک‌بینی خاصی از خود نشان می‌داد، راهرو خالصی در حرم مطهر امام رضا(ع) به یاد این عالم نامگذاری شده است.

یکی از مهم‌ترین فراز‌های مطالعات تاریخ حرم رضوی، بررسی سوابق و پیشینه مدفونان در این مکان مقدس است. سابقه دفن در حرم‌رضوی و اراضی هم‌جوار آن به قرن سوم هجری قمری و اندکی بعد از شهادت امام‌رضا (ع) باز می‌گردد.

احتمالا نخستین نام شناخته‌شده در این زمینه، «ابوالحسن عراقی‌دبیر» (درگذشته‌۴۲۹‌قمری) است که پیکر وی را طبق وصیتش در مسجد بالاسر حرم‌رضوی به خاک سپردند. «عراقی» بانی این مسجد بود. در ادوار تاریخی بعد نیز بزرگانی از علما، سیاست‌مداران و فرمانروایان در حرم‌رضوی به خاک سپرده شدند و به‌این‌ترتیب، سابقه‌ای گسترده از پیشینه مدفونان در حرم‌مطهر امام‌رضا (ع) پدید آمد که نیازمند مطالعات جدی و دقیق است.

دفن بزرگان در حرم رضوی، گاه دلیل و بهانه‌ای برای نام‌گذاری بخشی از اماکن متبرکه می‌شد. مثلا وقتی شاه تهماسب یکم صفوی درگذشت، او را در صفه‌ای واقع در شمال روضه منوّره به خاک سپردند و از آن به بعد، این صفه به «صفه شاه‌تهماسبی» شهرت یافت؛ با‌این‌حال، شناخت ما از معدود مکان‌های نام‌گذاری‌شده با چنین رویکردی، کامل نیست.

«راهرو خالصی» یکی از مکان‌هایی است که کمتر کسی با دلیل نام‌گذاری آن آشنایی دارد؛ راهرویی که رواق بزرگ دارالولایه در غرب روضه منوّره را به رواق قدیمی و مشهور دارالسیاده وصل می‌کند و به‌دلیل دفن شماری از علمای بزرگ شیعه، نزد بسیاری از زائران و مجاوران شناخته شده است؛ هرچند که بسیاری از آنها نام این راهرو را نمی‌دانند.

نام‌گذاری این راهرو قدیمی به نام خالصی، به‌دلیل دفن یکی از علمای نامدار معاصر به نام «آیت‌الله محمدمهدی‌خالصی» در آن است؛ عالمی بزرگ و مبارز از اهالی عراق که بنا داریم در این نوشتار، به زندگی، زمانه و اقدامات او بپردازیم و چرایی و چگونگی دفن وی در حرم‌رضوی را بررسی کنیم.

 

پرچم‌دار مبارزه با استعمار

آیت‌الله محمدمهدی‌خالصی در تاریخ مبارزات استعماری علیه استعمارگران انگلیسی، بدون تعارف، یک اسطوره است. کمتر پیش می‌آید که مجتهدی با محبوبیت عام، هم فتوای جهاد صادر کند، هم اسلحه‌به‌دست وارد میدان شود و رو‌در‌رو با دشمن بجنگد؛ از‌این‌رو باید او را یکی از خاص‌ترین مجتهدان و مراجع تقلید تاریخ شیعه بدانیم.

مرحوم آیت‌الله خالصی در سال‌۱۲۷۶‌قمری‌/ ۱۲۳۸‌خورشیدی (مصادف با دوران سلطنت ناصرالدین‌شاه در ایران) به دنیا آمد. زادگاهش محله «کَرخ» از توابع کاظمین بود، اما پدر و جدّش از علمای «خالص» (روستایی در حومه بغداد) بودند و به‌همین‌دلیل، به «خالصی کاظمینی» شهرت پیدا کرد.

آیت‌الله خالصی مقدمات علوم دینی را در زادگاهش فرا گرفت و سپس در سامرا و نجف، نزد میرزای بزرگ شیرازی و آخوند خراسانی به تکمیل درس پرداخت و در سال‌۱۳۳۵‌قمری‌/ ۱۲۹۵‌خورشیدی، در‌حالی‌که به علم و تقوا شهره بود، مرجعیت عام پیدا کرد.

آیت‌الله خالصی رویکرد‌ها و رفتار‌های سیاسی آشکار و بدون مسامحه‌ای داشت. در آغاز مرجعیت او، جهان گرفتار جنگ جهان‌گیر اول شده بود که دولت‌های امپریالیست غربی برای کسب منافع و بیرون راندن رقبا از صحنه، آن را به راه انداختند. طولی نکشید که عراق به عنوان بخشی از امپراتوری عثمانی، شاهد ورود قوای اشغالگر انگلیسی شد و آنها با عقب راندن تُرکان، عملا اختیار میان‌رودان را در دست گرفتند.

این مسئله که آشکارا تسلط کفّار بر امور مسلمین و از منظر قاعده «نفی سبیل» در فقه شیعه‌*، غیر‌قابل قبول بود، مورد‌اعتراض علمایی هم‌چون آیت‌الله خالصی قرار گرفت. با پایان یافتن جنگ جهانی اول و در‌حالی‌که نیرو‌های انگلیسی در عراق جولان می‌دادند، جمعی از علمای این سرزمین تصمیم به صدور فتوای جهان علیه استعمارگران بریتانیایی گرفتند؛ آیت‌الله خالصی در رأس این علما قرار داشت.

 

آغاز «ثوره» ۱۹۲۰ میلادی

طولی نکشید که قیامی سراسری عراقِ اشغالی سال‌۱۹۲۰‌میلادی (۱۲۹۹‌خورشیدی) را فرا گرفت. در این نبرد که بخش عمده آن در نواحی جنوبی میان‌رودان متمرکز بود، علمای شیعه نقش بسیار فعالی داشتند. طوایف عرب منطقه و شیعیان ساکن جنوب، اسلحه به دست گرفتند و دوشادوش علمای شیعه وارد نبرد شدند. این قیام در تاریخ عراق با نام «ثوره‌۱۹۲۰» شناخته می‌شود و یکی از نقاط زرین مبارزه با استعمار در غرب آسیاست.

آیت‌الله محمدمهدی‌خالصی بعد از توقفی کوتاه در بغداد و صدور فتوای جهاد علیه استعمارگران انگلیسی، شخصا عازم جنوب شد و در عملیات نظامی شرکت کرد.

انگلیسی‌ها به‌دلیل نفوذ مردمی و جایگاه فوق‌العاده دینی و اجتماعی وی، قادر به بازداشت آیت‌الله خالصی نبودند

او به همراه علمای دیگری مانند آیت‌الله سیدابوالقاسم‌کاشانی، فرماندهی نیرو‌های مردمی را برعهده داشت. آیت‌الله خالصی هدایت جبهه غربی بصره را برعهده گرفت و در خط مقدم جبهه رودرروی استعمارگران ایستاد و زخمی شد؛ با‌این‌حال، برتری آتش و تسلیحات با قوای انگلیسی بود که سربازان پرشمار هندی را هم در خدمت داشتند. استفاده از هواپیما، تانک و توپخانه باعث شد با وجود جان‌فشانی‌های فراوان، قیام مردم عراق نتواند به اهداف خود دست پیدا کند.

با شکست نیرو‌های مردمی در جنوب، پیشروی انگلیسی‌ها به سمت شمال آغاز شد. حکومت دست‌نشانده آنها در بغداد نیز به همراهی با استعمارگران پرداخت. آیت‌الله خالصی ناچار به بغداد بازگشت. انگلیسی‌ها به‌دلیل نفوذ مردمی و جایگاه فوق‌العاده دینی و اجتماعی وی، قادر به بازداشت آیت‌الله خالصی نبودند، اما محدودیت‌های زیادی برای او ایجاد کردند.

 

میدان‌دار کنفرانس «کربلا»

در سال‌۱۳۰۰‌خورشیدی، با هجوم وهابی‌ها به عراق و کشتار زائران کربلا، جبهه‌ای جدید پیش روی آیت‌الله خالصی گشوده شد. با تلاش وی، نیرو‌هایی برای بیرون رانده وهابی‌ها از منطقه سازمان‌دهی شدند. ملک فیصل، حاکم وقت عراق که سخت به انگلیسی‌ها وابسته بود، کمک چندانی به این اقدام نکرد.

آیت‌الله خالصی با نگاه سیاسی دقیق خود، تصمیم گرفت به مسئله وهابیت و هجوم آنها به عراق، بُعد بین‌المللی بدهد؛ به‌این‌ترتیب، در نیمه نخست سال‌۱۳۰۰‌خورشیدی، کنفرانسی بزرگ در کربلا با ریاست او برگزار شد که موضوع اصلی آن اعلام برائت از وهابیت و یافتن راهکاری برای جلوگیری از تعرض این طایفه به همه مسلمانان بود.

خروجی این کنفرانس به‌صورت بیانیه‌ای برای ملک‌فیصل فرستاده شد. از او خواستند به آنچه در متن اعلامیه آمده عمل و ضمن ایستادگی در برابر وهابیان، انگلیسی‌ها را از کشور بیرون کند. اما پادشاه عراق که از نسل «شریف مکه»، با خاندان شاه اردن خویشاوند بود و اصولا برکشیده بریتانیا به حساب می‌آمد، به این مسئله وقعی ننهاد و با‌وجود‌این، سند کنفرانس کربلا، یکی از اسناد مهم در تاریخ جنایات جریان وهابیت باقی‌ماند و آیت‌الله خالصی نقشی انکارنشدنی در تهیه و تنظیم آن داشت.

 

آیت‌الله خالصی عالم بزرگ و شجاع در حرم‌رضوی دفن است

 

سفر به ایران و اقامت در مشهد

آیت‌الله خالصی به‌دلیل وابستگی شدید ملک‌فیصل به انگلیسی‌ها، مبارزه با او را هم در دستور‌کار قرار داد. این مبارزه به بازداشت و تبعید وی به بصره انجامید. با وجود تظاهرات گسترده مردم علیه ملک‌فیصل و درخواست از وی برای بازگرداندن آیت‌الله خالصی، وی را از تبعید باز نگرداندند.

او از بصره به حج مشرف شد و در آنجا بود که با درخواست تعدادی از علمای ایران، به کشور ما سفر کرد و مورد استقبال گسترده مردم بوشهر قرار گرفت. آیت‌الله خالصی پس از توقفی نسبتا‌کوتاه در قم و تهران، نهایتا به مشهد آمد و در این شهر، نخستین حزب اسلامی شرق ایران را بنیان نهاد؛ حزبی با نام «جمعیت استخلاص حرمین الشریفین و بین‌النهرین».

این حزب که در‌واقع جریانی برای سازمان‌دهی نیرو‌های ضداستعماری در عراق بود، توانست موضعیت خوبی در جهان تشیع پیدا کند. به‌دلیل همین اقدامات، تلاش‌هایی برای اتهام‌زنی به آیت‌الله خالصی از سوی کنسولگری انگلیس در مشهد آغاز شد، تا‌جایی‌که حتی یک بار وی تصمیم به ترک شهر گرفت، اما با اصرار مردم در مشهد باقی ماند. این عالم مبارز و خستگی‌ناپذیر، سرانجام در ۱۲‌رمضان سال‌۱۳۴۳‌قمری (۱۶‌فروردین‌۱۳۰۴‌خورشیدی) دارفانی را وداع گفت و پیکرش بعد از تشییعی باشکوه در حرم‌مطهر‌رضوی، در جایی که امروزه به نام «راهرو خالصی» مشهور است، به خاک سپرده شد.

آیت‌الله محمدمهدی‌خالصی را عالمی زاهد و آراسته به اخلاق اسلامی توصیف کرده‌اند. او در اندیشه و عمل یک انقلابی تمام‌عیار بود و آنچه می‌اندیشید، در رفتار و تصمیماتش نمودی همه‌جانبه داشت.

آیت‌الله خالصی را باید عالمی سیاسی بدانیم که در صدور فتوا‌های شرعی در حوزه سیاست و کشورداری، شجاعت و باریک‌بینی خاصی از خود نشان می‌داد. به‌عنوان‌مثال باید از فتوای او درباره جواز استفاده از خمس و زکات برای استحکام مرز‌ها در برابر هجوم بیگانگان یاد کنیم که بازتاب گسترده‌ای در جامعه ایران آن دوره پیدا کرد.

 

پی‌نوشت:

قاعده «نفی سبیل» قاعده‌ای برگرفته از آیه «وَلَنْ یَجْعَلَ‌اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا» (۱۴۱ سوره نساء) و احادیثی همچون «حدیث اعتلاء» (الْإِسْلَامُ یَعْلُو وَ لَا یُعْلَی عَلَیْهِ) از پیامبرخدا (ص) است که بر اساس آن، کفار نمی‌توانند و نباید بر امور مسلمانان مسلط شوند.

 

* این گزارش چهارشنبه ۱۷ بهمن‌ماه ۱۴۰۳ در شماره ۴۴۲۶ روزنامه شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44