کد خبر: ۱۱۲۰۶
۰۷ تير ۱۴۰۴ - ۱۳:۰۰
هیئت جوادالائمه (ع)، درخت ۶۰ ساله محله چهنو است

هیئت جوادالائمه (ع)، درخت ۶۰ ساله محله چهنو است

هیئت جوادالائمه (ع) درخت تنومندی است که حالا حالا‌ها میوه می‌دهد، حتی شاخه‌های دیگری می‌زند و این شهر را از ثمره خود بهره‌مند می‌کند؛ و این اتفاق عجیبی نیست که از محله‌ای قدیمی، چون چهنو به بار آید.

هیئت‌های مذهبی فارغ‌از حس معنویتی که به ما منتقل می‌کنند، یک‌جور حس نوستالوژیک برایمان به همراه دارند. وقتی توی دل داستان هر یک از این هیئت‌های مذهبی می‌رویم، به این حس نزدیک‌تر هم می‌شویم؛ داستان‌هایی که از قدیمی‌ها می‌شنویم و گاه با خود فکر می‌کنیم آیا اینها قصه و داستان است یا واقعیت؟! حقیقت این است که همه این داستان‌ها واقعیت دارد؛ اگرچه شاید با معیار‌های ذهنی ما جور درنیاید؛ اینکه آدم به یک دلیل ساده، اقدام به کاری بزرگ کرده باشد و آن اقدام را تا جایی ادامه داده باشد که حتی با رفتن خودش هم، آثار آن کار باقی بماند.

به همین دلیل باورش برای ما سخت است که یکی از هیئت‌های بزرگ مذهبی، امروز وقتی کمکی‌ها به آن می‌پیوندند، جمعیتی دو‌سه‌هزار‌نفری را در خیابان‌های مشهد به‌دنبال خود می‌کشد. اینکه هیئتی که روزگاری با سه‌چهارنفر، کارش را شروع کرده، این روز‌ها چند‌هزارنفر عزادار را در دل خود جای می‌دهد، یکی از همان قصه‌هایی است که وقتی می‌شنویم، حس خوب گذشته را به ما منتقل می‌کند.

این گزارش به معرفی یکی از هیئت‌های قدیمی می‌پردازد که غیر از قدیمی‌بودن، ویژگی‌های منحصر‌به‌فرد دیگری نیز دارد.

سال‌۱۳۳۷ بود که پایه‌های هیئتی کوچک و صمیمی در محله پایین‌خیابان گذاشته شد. آن‌وقت‌ها جوری نبوده که برای تشکیل گروه یا مجمع و تشکلی، آدم‌ها بنشینند برنامه‌ریزی کنند و دفتر و دستکی بچینند که مثلا می‌خواهند یک هیئت مذهبی تشکیل بدهند، حالا چه کنند، کجا بروند، با کی مشورت کنند، چند نفر باشند و‌... یک نفر می‌آمده وسط و «یاعلی (ع)» می‌گفته و هر‌کس می‌خواسته همراه شود، با «یاعلی (ع)» پاسخش را می‌داده. مانند این داستان در تشکیل هیئت جوادالائمه (ع) محله چهنو هم وجود دارد که البته ماجرا‌های دیگری نیز در دل آن نهفته است.

 

هیئت جوادالائمه(ع)، درخت 60ساله محله چهنو

 

به دکتر گفت: نمی‌توانم آبگوشت نخورم!

صادق‌زاده، یکی از قدیمی‌های هیئت جوادالائمه (ع) و فرزند بانی هیئت است. او درباره چگونگی تاسیس هیئت به ماجرای زخم معده پدرش اشاره می‌کند و در تعریف آنچه شنیده است، می‌گوید: ماجرای راه‌اندازی هیئت جوادالائمه (ع) برمی‌گردد به بیماری پدرم. او زخم معده شدیدی داشت و به‌خاطر بیماری زیاد دوا و درمان کرده بود. حتی آن زمان که مردم کمتر برای درمان به شهر‌های دیگر می‌رفتند، پدر من بار‌ها به تهران رفته و آمده بود، اما دکتر‌ها نتوانسته بودند کاری برایش انجام دهند.

دکتر‌ها به او گفته بودند «تو خوب بشو نیستی، مگر اینکه خورد و خوراکت را رعایت کنی و هرچیزی نخوری»، اما پدرم در جواب گفته بود «من بچه‌هیئتی هستم و نمی‌توانم از آبگوشت‌های نذری هیئت بگذرم.» خلاصه اینکه به حرف دکتر‌ها گوش نکرد و به خوردن آبگوشت نذری ادامه داد.

آن وقت‌ها جلساتی برپا می‌شد که در آن، قرآن می‌خواندند. شرکت‌کنندگان، افرادی از تپل‌محله، کوچه باغ حسن و... بودند که پیاده یا با دوچرخه، برای تلاوت قرآن، خود را به آن جلسه کوچک می‌رساندند. در یکی از همین جلسات، پدرم به کسانی که دوروبرش بودند، پیشنهاد راه‌اندازی هیئت جوادالائمه (ع) را می‌دهد و قرار نذری آن را با آبگوشت می‌گذارند. آن آبگوشت برای پدرم فقط یک غذای ساده نبود و با نیت دیگری آن را می‌خورد؛ حتی معتقد بود مشکل زخم معده‌اش بهتر هم می‌شود. خلاصه این‌طور شد که بنای هیئت جوادالائمه (ع)، آن هم با نذری آبگوشت در پایین‌خیابان گذاشته شد.

 

حال و هوای تازه کوچه‌های پایین‌خیابان

از سال‌۳۷ که هیئت مذهبی جوادالائمه (ع) کارش را شروع می‌کند، حال‌و‌هوای دیگری در کوچه پس‌کوچه‌های پایین‌خیابان ایجاد می‌شود. این هیئت از همان ابتدا شکل مذهبی و در مناسبت‌های مذهبی فعالیت داشته است؛ با‌این حال ماه محرم و صفر حال و هوای خاص‌تر و ویژه‌تری به محله می‌داده؛ به‌ویژه با حضور هیئتی‌های قدیمی که هریک حاضر بودند برای هیئت از جان مایه بگذارند.

صادق زاده که در آن زمان، کودکی کم‌سن‌و‌سال بوده تعریف می‌کند: افرادی که در آن زمان، هیئت‌داری می‌کردند، از جان مایه می‌گذاشتند. همه هم‌و‌غمشان، حضور در هیئت و رتق‌و‌فتق امور آن بود. عزاداری‌ها به‌شکلی سنتی انجام می‌شد و نوحه‌خوانی‌ها را صاحبان صدا‌هایی زیبا و حزین اجرا می‌کردند. وقتی هیئت برای عزاداری امام حسین (ع) و اهل بیت در کوچه‌پس‌کوچه‌های پایین‌خیابان راه می‌افتاد، نمی‌دانید چه حال و هوایی می‌شد!

 

نیت‌های پاکی که به آنها نظر می‌شد

بار‌ها درباره رویداد‌های معنوی که برای برخی افراد در محافل مذهبی رخ می‌دهد، شنیده‌ایم. گاه باور کرده‌ایم و گاه با ناباوری، شانه‌ای بالا انداخته و بی‌تفاوت از کنار آن گذشته‌ایم. واقعیت، این است که برای افرادی که نیت پاک دارند، اتفاقاتی رخ می‌دهد که برای همگان، باورپذیر نیست.

در هیئت جوادالائمه (ع) به‌ویژه در زمان‌هایی خاص، این رویداد‌ها برای افرادی پیش آمده است؛ رویداد‌هایی که امروز از آن به «شفای بیماری»، «نظر» و حتی «معجزه» یاد می‌شود. کاری به این نداریم که دیگران این حرف‌ها را باور می‌کنند یا نه یا اصلا باید باور کنند یا نه؛ مهم حسی است که از صحبت‌کردن این افراد به ما منتقل می‌شود؛ حسی که نشان‌دهنده خلوص نیت آن‌هاست.

 

هیئت جوادالائمه(ع)، درخت 60ساله محله چهنو

 

۵۰، ۶۰ شاخه جدید از هیئت

قدیمی‌بودن، تنها ویژگی هیئت جوادالائمه (ع) نیست. اتفاقات کوچک و بزرگی که در این هیئت مذهبی رخ می‌دهد، این جمع صمیمی را متفاوت کرده است. یکی از این اتفاقات، منشعب‌شدن هیئت‌های مذهبی فراوان از این هیئت است؛ مانند درختی تنومند که حالا شاخه‌های زیادی از هیئت‌های مذهبی شهر را بر خود دارد.

صادق‌زاده در‌این‌باره می‌گوید: هیئت‌های کوچک و بزرگ بسیاری از هیئت جوادالائمه (ع) منشعب شده‌اند و در حال حاضر در مشهد فعالیت می‌کنند که بیشترشان مربوط‌به همین محلات هم‌جوار هستند. او ادامه می‌دهد: از‌آنجا‌که پشتوانه هیئت، قوی بود و افرادی که پای کار آمده بودند، بسیار توانمند بودند، با گذشت زمان توانستند هیئت‌های مذهبی مستقلی تشکیل دهند. این، یکی از افتخارات بزرگ هیئت ماست که توانسته هیئت‌های مذهبی فراوانی پرورش دهد.

 

جوان‌های دیروزی طور دیگری بودند

«قدیم‌ها طور دیگری بود؛ به‌خاطر جوان‌های قدیمی.» اینها را صادق‌زاده می‌گوید و اضافه می‌کند: هرچه فکر می‌کنم، می‌بینیم جوان‌های قدیم، طور دیگری عزاداری می‌کردند. حال‌و‌هوایشان جور دیگری بود. در سرشان چیز دیگری می‌گذشت. شاید به‌خاطر این بود که آن زمان، سرگرمی چندانی وجود نداشت. نه تلویزیونی بود و نه سرگرمی دیگری. جوان‌های هیئتی و مذهبی سرِ شب به جلسه می‌رفتند، زیارت عاشورا می‌خواندند، قرآن می‌خواندند و بعد به خانه برمی‌گشتند یا در جلسه قرآن دیگری شرکت می‌کردند.

 درواقع هیئت‌های مذهبی و جلسات قرآن، بهترین عرصه اجتماعی برای حضور جوانان و حتی سرگرمی آنها درکنار دریافت فضایل مذهبی بود. به همین دلیل، افراد با نیتی خالص در هیئت حضور پیدا می‌کردند. فکر و ذکرشان هیئت بود. اصلا آن زمان، شام‌خوردن در هیئت هم طور دیگری بود. با نیت دیگری بود.

 من که از بچگی تا حالا در همین هیئت بودم، روند تغییرات را به چشم دیده‌ام. گذشت زمان و پیشرفت تکنولوژی، عامل مهمی در ایجاد تغییرات است. علت این است که شبکه‌های مجازی اعم از تلگرام و واتس‌آپ یا اینترنت و به‌طور کلی پیشرفت تکنولوژی، ذهن جوان‌های ما را پر کرده است؛ وقتشان را گرفته و سبک زندگی‌شان را تغییر داده است.

 مشکل اینجاست که جوان‌ها نمی‌توانند تعادل را بین این دو برقرار کنند. برای همین هم هیئت‌آمدن جوان‌های امروزی با آن قدیم‌ها خیلی فرق کرده است. حتی غذای نذری را با دیدگاه دیگری می‌خورند. البته قطعا این موضوع درباره همه صدق نمی‌کند، اما متاسفانه این واقعیت در هیئت‌های امروزی دیده می‌شود که با کیفیت هیئت‌های قدیمی کار نمی‌کنند. شاید باور نکنید، اما اگر برخی از هیئت‌ها غذای نذری‌شان را قطع کنند، شاید تعداد عزاداران آن به نیم برسد و این دیدگاه و نگرش اصلا خوب نیست.

هیئت جوادالائمه(ع) درخت تنومند پنجاه‌و‌هشت‌ساله‌ای است که حالا حالا‌ها میوه می‌دهد

 

حس بزرگی

همیشه افراد یا تشکل‌هایی هستند که از جایگاه محترمانه و بزرگی بین بقیه برخوردارند. این افراد یا این جمع‌ها مانند رهبران عمل می‌کنند و تاثیرگذارند. هیئت جوادالائمه (ع) ازجمله این گروه‌هاست؛ یا به‌خاطر افراد قدیمی، معتمد و تاثیرگذاری که در آن حضور داشته‌اند یا به‌دلیل اتفاقات زیبایی که در آن رخ داده، از جایگاه خوب و مهمی بین هیئت‌های مذهبی برخوردار است. همین که این هیئت همیشه پای ثابت کمک به هیئت‌های دیگر بوده، خود دلیلی بر این جایگاه است. این اتفاق باعث شده در روز‌های تاسوعا و عاشورا هیئت‌های کمکی بسیاری به آن بپیوندند.

همین می‌شود که در این روز‌های خاص، سیل سیاه‌پوشان و عزداران چندهزارنفری از چهنو راه می‌افتد به‌سمت حرم مطهر امام رضا (ع)؛ شاید این جمعیت سیاه‌پوش با این تعداد، در کمتر نقطه‌ای از شهر دیده شود. این جمعیت، این حضور و این گردهمایی، تاثیر مهمی بر همگان دارد؛ چه بر آنها که در هیئت عزاداری می‌کنند و چه در کسانی که شاهد عزاداری زیبای این هیئت عظیم هستند؛ شاهد گروه‌های سینه‌زنی ۱۵۰ یا ۲۰۰ نفره، شاهد حضور ۳۰ تا ۴۰ نفر پای علم‌ها و تعداد زیادی طبل‌زن و سنج‌زن که هماهنگ با هم و هم‌نوا با نوحه‌خوان در عزای امام حسین (ع) و اهل‌بیت (ع) سوگواری می‌کنند.

شاید لازم باشد از این هیئت، طور دیگری یاد کنیم و برای نشان‌دادن جایگاه و بزرگی آن در بین هیئت‌های دیگر، تشبیهی به کار ببریم و بگوییم درختی تنومند است که امروز شاخه‌های آن در کوچه‌ها و خیابان‌های این شهر سرکشیده و میوه داده است. این درخت تنومند پنجاه‌و‌هشت‌ساله، اما حالا حالا‌ها میوه می‌دهد، حتی شاخه‌های دیگری می‌زند و این شهر را از ثمره خود بهره‌مند می‌کند؛ و این اتفاق عجیبی نیست که از محله‌ای قدیمی، چون چهنو و با حضور افرادی متعهد و قدیمی، چنین درخت پرباری به بار آید.

 

* این گزارش دوشنبه، ۲۶ مهر ۱۳۹۵ در شماره ۲۱۸ شهرآرامحله منطقه ۶ چاپ شده است.

آوا و نمــــــای شهر
03:44