حمید ستودهنیا متولد۱۳۶۸، ساکن محله سیدرضی مشهد و تحصیلکرده رشته مکانیک است. از رشته تحصیلیاش میتوان فهمید که خوراک شب و روز او ماشین و ماشینبازی است. از آن آدمهای دست به آچاری است که با یک نگاه میتواند تمام ریزهکاریهای یک وسیله را بفهمد و آن را بدون کمترین اشتباهی باز و بسته کند.
مصاحبه ما با او در کنار خودروی قرمز رنگ زیبایش که هر رهگذری را به تماشا وامیدارد، خالی از لطف نیست.
- چه چیزی موجب شد که به ماشینهای قدیمی علاقهمند شوی؟
من از بچگی به دلیل شغل پدرم (مکانیکی) با خودرو سروکار داشتم و بیشتر وقتها حتی اوقات فراغتم را در گاراژ و تعمیرگاه او میگذراندم. از همان بچگی همیشه به فکر تعمیر کردن خودرو بودم، نه خریدن آن. برای اجاره خودروی عروسیام به دنبال یک خودروی کلاسیک بودم.
فولوکسی را دیدم که خیلی زیبا بود. وقتی موضوع را با صاحبش مطرح کردم، ۵۰۰هزار تومان برای ۱۲ساعت اجاره از من خواست و هزینه بالایش من را از این کار منصرف کرد.
همین موضوع موجب شد که ارزش این خودروها را بیشتر از قبل بدانم و بهصورت جدیتر بهدنبال خریدن چنین خودرویی باشم.
- چه ویژگیهایی باعث شد که این فولوکس را انتخاب کنی؟
قبل از هر چیز باید بگویم که ۵۳سال از ساخت این ماشین میگذرد و هنگامیکه آن را از یک روحانی در شیراز خریدم، زمین تا آسمان با الانش فرق داشت.
از جمله ویژگیهای موردنظر من برای خرید یک ماشین کلاسیک، موتور و سالم بودن آن از نظر فنی بود و این ماشین را به خاطر داشتن همین ویژگی خریداری کردم. هنگامیکه میخواستم ماشین را بخرم، با اولین استارت روشن شد، همانجا بود که گفتم: «این همان ماشینی است که دنبالش میگشتم.»
- ماشین را به چه قیمتی خریدی؟
از موضوع اجاره خودرو برای عروسیام دو ماه میگذشت که یکی از آشنایان این ماشین را به من پیشنهاد کرد. وقتی آن را دیدم و سوارش شدم، فهمیدم که این همان رفیق راه من است و بدون معطلی آن را خریدم.
اینگونه ماشینها شاید چندان قیمتی نداشته باشند، ولی کسی که عاشق آنها باشد هر چقدر هم که لازم باشد برایشان پرداخت میکند. البته ناگفته نماند که این ماشین سالهای سال پارک شده بود و از نظر موتوری واقعا خوب بود و من هم آن را به قیمت خوبی خریدم که ناگفته باقی بماند بهتر است.
- چقدر طول کشید که توانستی این خودروی زیبا را به شکل ایدهآل خودت درآوری؟
بعد از خرید خودرو با هماهنگی یکی از دوستانم به یک صافکاری در ۳۰متری دوم گاراژدارها رفتم و حدود یک سال طول کشید که توانستم آن را به شکل ایدهآل خودم دربیاورم. شبانهروز کنارش بودم و همه کارهایش را خودم انجام دادم.
شاید، چون تجربه قبلی نداشتم، زمان زیادی صرفش کردم. حتی برای یک پیچ که با دیگر پیچهای ماشین یک نوع باشد، روزها وقت صرف کردم و دنبالش گشتم. به قول خیلی از دوستانم این ماشین «بچه» من است. البته همچنان بعضی وقتها کار پیش میآید و تغییراتی در ماشین و ظاهرش میدهم که هم باعث تنوع میشود و هم به نوعی اصلاح کارهای گذشته است.
- تا رسیدن آن فولوکس به این شکل و شمایل چقدر هزینه کردی؟
شاید اگر خودم روی ماشین کار نمیکردم، باید دو برابر این هزینه را پرداخت میکردم. تا امروز بیشتر از ۱۰ میلیون برای ماشین هزینه کردهام و همیشه بهترینها را برایش در نظر گرفتهام و به عشق این فولوکس با تمام سختیها و مشکلات این کار کنار آمدهام.
- مردم وقتی ماشین تو را میبینند چه عکسالعملی دارند؟ این موضوع برایت جالب نیست؟
خوشحالم در کشوری زندگی میکنم که مردمش قدر هنر و زیبایی را میدانند. بارها در حال حرکت بودهام که از من خواستهاند بایستیم و به حرفها و سوالهایشان پاسخ بدهم و من نیز همیشه با روی باز این کار را میکنم.
دور میدان پارک منتظر بودم که پیشنهاد وسوسهانگیزی برای معاوضه آن با يك خودروي ۲۰۶ را به من دادند
- همین افراد دفعه بعد که من را میبینند، کلی بوق و سوت میزنند و احوالپرسی میکنند.
بارها پیشنهاد خرید ماشین را دادهاند یا خواستهاند که برای آنها ماشینی پیدا کنم. یک بار دور میدان پارک منتظر بودم که پیشنهاد وسوسهانگیزی برای معاوضه آن با یک خودروی ۲۰۶ را به من دادند، اما واقعا دل کندن از این «جیگر» سخت است.
- در پاسخ به درخواستهای آنان چه میگفتی؟
ببینید داشتن اینگونه خودروها بیشتر از پول و وقت، عشق میخواهد. باید عاشق این ماشینها باشی تا بتوانی از آنها درست مراقبت کنی. برای برخی از آنها این کار را کردم و بعد از ماشین خودم فولوکس، فیات و ماشینهای زیادی را جمع کردم که با توجه به تجربههای قبلیام این کار در مدت زمان کمتری انجام شد.
در واقع به دلیل اینکه یک بار اینکار را انجام دادهام، تمام چموخم کار را بلدم و اینکار زیاد برایم سخت نیست. من برای کارم ارزش قائلم و تمام کارهایی که انجام دادهام را مثل همین ماشین دوست دارم، اما، چون این ماشین اولین کار من بوده است، برای من چیز دیگری است.
اگر عشق به ماشین کلاسیک نداشته باشی، حتی نمیتوانی از آن لذت ببری، چه برسد که از آن مراقبت کنی!
- تصمیم به فروش آن نداری؟
بارها در خیابان و کوچه برایش مشتری پیدا شده است، اما واقعا دل کندن از این ماشین برایم سخت است. البته چند ماه پیش به دلیل مشکلاتی که داشتم تصمیم گرفتم آن را بفروشم، اما این بار همسرم مانع کارم شد و تازه فهمیدم او هم این ماشین را خیلی دوست دارد.
شاید خیلیها مثل من دوست داشته باشند که ماشین عروسیشان یک خودروی کلاسیک باشد، به این خاطر با روی باز ماشینم را در اختیارشان قرار میدهم و این کار لذت زیادی برای من و خانوادهام دارد. انشاا... که هیچوقت نمیفروشمش.
- از سوی نهاد و ارگانی تشویق نشدهای؟
برای این چیزها اینکار را نکردهام و دنبال چیزی هم نیستم. من عضو فدراسیون اتومبیلرانی هستم و به عنوان مالک ماشینهای کلاسیک به همایشهای مختلف در ایران دعوت میشوم.
خیلیها دوست دارند که ماشین عروسیشان یک خودروی کلاسیک باشد
به دنبال فرهنگسازی در این زمینه هستم تا جوانان بدانند چه چیزهایی موجب افتخار و عزت است و فقط ماشین نو و مدل بالا ملاک شخصیت نیست.
جوانان ما باید یاد بگیرند که به داشتههایشان اکتفا کنند و دنبال راههای بروز عشق و علاقهشان باشند. سالها دنبال این روز بودم که سوار خودرویی بشوم که خودم آن را ساخته باشم و امروز این امر محقق شده است و این جز با پشتکار خودم و حمایتهای همسر و خانوادهام محقق نمیشد.
- تصمیم نداری به صورت جدی این کار را دنبال کنی؟
بله، خیلی دوست دارم این موضوع محقق شود. من معتقدم که باید به یک ماشین رسیدگی شود، نه مانند افرادی که تا به حال موتور ماشینشان را ندیدهاند و حتی نمیتوانند لاستیک ماشینشان را عوض کنند.
از نظر ظاهری ماشین هم تمیز بودن و سلیقه داشتن از جمله مسائلی است که میتوان در مورد آن ساعتها حرف زد.
برنامه دارم که سولهای اجاره کنم و با چند مکانیک و صافکار حرفهای کارهای اینچنینی انجام بدهم و این کار نیازمند فراهم شدن شرایطی است که به زودی بعد از پایان دوران سربازیام انجام خواهم شد.
- حرف آخر...
من نسبت به ماشینهای قدیمی و کلاسیک و با اصلونسب حساسیت زیادی دارم. البته این بدان معنا نیست که از ماشینهای مدرن چیزی ندانم. اطلاعات من درباره خودرو، کاملا بهروز است و هر ماه مجله خودرو را مطالعه میکنم و به دنبال مطالبی درمورد خودرو هستم.
دوست دارم همه جوانان به سمت خودکفایی و اشتغال بروند و بدانند که متمدن شدن، داشتن ماشین مدل بالا یا گرانقیمت نیست.
با همین ماشین به تمام ایران مسافرت کردهام و کوچکترین مشکلی هم تابهحال در این مسافرتها برایم پیش نیامده است.
شاید این آرزویم محقق نشود، اما دوست دارم شهر پر از ماشینهای کلاسیک و زیبا باشد، ماشینهایی که خلاقیت و ذوق و سلیقه مالک هم در آن نقش داشته باشد.
* این گزارش پنج شنبه، ۳۰ خرداد ۹۲ در شماره ۵۹ شهرآرامحله منطقه ۱۱ چاپ شده است.