«سیدجواد ضیاء» عمرش را در حسینیه و مجتمع محبانالجواد(ع) گذاشته است. او میگوید: پدربزرگم واقف این حسینیه است و بعد از پدرم، من واقف این حسینیه شدهام.
بهصورت اتفاقی و برای گرفتن عکس از کاپیتان افخمی، بههمراه پدرم به کابین خلبان رفتیم و در آنجا برای اولین بار صدای برج مراقبت و خلبان را شنیدم. بیشتر از قبل عاشق پرواز شده بودم. کارم شده بود رفتن به فرودگاه.
حسین راشدی ازجمله افرادی است که با عشق، شغل آرایشگری را انتخاب کرده و معلولیت، مانع او برای ادامه این حرفه نشده و جزء آرایشگران با سابقه شهر و منطقه ما محسوب میشود.
هنر عکاسی در خانواده صفر گلرخ موروثی است. برادر بزرگتر، پسرها و نوههایش همه عکاسی میکردند. صفر گلسرخ مدتها دم حرم میایستاد و میگفت: بفرمایید عکس باحرم.
محمدصارم صفاری باغ ۲۲۰۰ متریاش را برای انجام کارهای فرهنگی مانند کلاسهای مشاوره ازدواج، اردوهای تفریحی دانشآموزی، اردوهای خانوادگی و کلاسهای ورزشی در اختیار شهرداری قرار داده است.
پدر احمد برای دیدن دوستش به گود زورخانه سالن شهرداری واقع در بولوار وحدت میرود و پسر ۹ سالهاش را نیز با خود میبرد. همانجا احمد را به رشته باستانی علاقهمند میشود.
حاج ناصر زارعپور مهریزی، با ۴۷سال سابقه، قدیمیترین کاسب کوچه حمام باغ است او از خاطرات گذشته این محله میگوید؛ از ۱۳سال شاگردیاش برای یادگرفتن نجاری تا مراودات دیروز و امروز اهالی با یکدیگر.