کد خبر: ۱۱۰۴۷
۱۷ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۲:۰۰
حسن معین، خالق اوسنه‌های خراسان

حسن معین، خالق اوسنه‌های خراسان

خیلی‌ها صدای حسن معین را با برنامه ‌‌رادیویی اوسنه‌ها‌‌ که داستان‌ها و افسانه‌ها را با لهجه مشهدی بازگو می‌کرد، می‌شناسند.

نویسندگی، گویندگی و برنامه‌نویسی برای رادیو و شعر همدم تمام روزهای زندگی‌ این هنرمند ساکن محله آزادشهر مشهد بوده است. آرامش و صدای غریبی که بیش از هرکسی یاد شاعر نام‌آشنای سال‌های نه‌چندان دور کشورمان ‌‌احمد شاملو‌‌ را برای من تداعی می‌کند. 

آن‌قدر بزرگ است که به‌راحتی می‌توان دل به خاطره‌های دور و درازش بدهی و ساعت‌ها کنار خلوت بی‌رنگش آرام بگیری.

 

با بچه کوچک ضیاء

کتابخانه‌ای که دل هر علاقه‌مند به کتاب و کتاب‌خوانی را می‌برد اولین چیزی است که بیشتر از دیگر اشیا در اتاقِ حسن معین توجهم را جلب می‌کند. استاد با همان صدای گرم و دلنشینش که کسالت و بیماری هم نتوانسته از طراوت آن بکاهد لذت زندگی‌اش را کتاب خواندن عنوان می‌کند.

امروزه کمتر همشهری مشهدی داریم که بتواند به این لهجه صحبت کند و یا کلمه‌های خاص این لهجه را بشناسد

عکسی از احمد شاملو در کتابخانه اتاق نامرتب و خلوتگاه استاد، هنر شعرسرایی او را به یاد می‌آورد. چای پررنگ و خواندن شعرهای قدیم شروع میزبانی گرم استاد از من است. میزبانی که دغدغه‌های زندگی را برای لحظاتی هرچند کوتاه از یادم می‌برد.

قدیمی‌ترها هنوز ضرب آهنگ لحن اش را به‌خوبی به یاد دارند. خیلی‌ها صدایش را با برنامه ‌‌اوسنه‌ها‌‌ که داستان‌ها و افسانه‌ها را با لهجه مشهدی بازگو می‌کرد، می‌شناسند.

برنامه‌ای که هویتی خاص به لهجه مشهدی بخشید و لهجه مشهدی را از تفکر غالبی که آن را وسیله لودگی و مضحکه می‌دانست دور ساخت.

حسن معین لهجه را نماد فرهنگ و هویت هر شهر عنوان می‌کند و می‌گوید: امروزه کمتر همشهری مشهدی داریم که به‌خوبی بتواند به این لهجه فاخر صحبت کند و یا کلمه‌های خاص این لهجه را بشناسد و دلیلی برای صحبت به لهجه شهرش داشته باشد.

در حال حاضر خود مشهدی‌ها هم از لهجه‌شان لذت نمی‌برند و این به‌نوع استفاده غلط از این لهجه در برنامه‌های مختلف صداوسیما برمی‌گردد که آن را اسباب و وسیله مضحکه و خنده قرار داده است.

شناسنامه‌اش برخلاف برخی از فوتبالیست‌های امروزی به جای صغر سنی، کبر سنی دارد. در شناسنامه متولد اول شهریور ۱۳۲۲ است، اما خودش ۲۴ فروردین سال ۱۳۲۴ را تاریخ صحیح تولدش می‌داند. متولد کوچه ضیاء است.

حسن معین در مورد محل تولدش این‌گونه می‌گوید: چهارراه شهدا مقابل باغ نادری هتلی قرار دارد که کنار آن کوچه‌های قدیمی قرار دارد. به دلیل طولانی‌بودن این کوچه در قدیم به آن کوچه ‌‌طویله‌‌ هم می‌گفتند. توی این کوچه بعد از کوچه ‌‌آب میرزا‌‌ به ‌‌سه راه اسکندریه ‌‌ می‌رسیم که کوچه ضیاء در آنجا است. این کوچه از قدیمی‌ترین کوچه‌های مشهد است و بیشتر آخوندهای معروف آن زمان  در این کوچه سکونت داشتند.

 

حسن معین، گوینده و نویسنده توانمند رادیو و تلویزیون است

 

از درس خواندن در حوزه علمیه تا رفتن به رادیو

استاد حسن معین درخصوص دوران کودکی و نوجوانی‌اش می‌گوید: کوچه ضیاء که خانواده ما در آن سکونت داشت کوچه چهره‌های سرشناس شهر بود و پدر من هم از همین افراد بود.

چند سال بعد از ورود من به مدرسه به دلیل جنگ جهانی و مشکلات موجود در مدیریت کشور، مدرسه ما در آن زمان تعطیل شد و به این دلیل مدتی در حوزه علمیه درس خواندم و با طلاب در حوزه‌های علمیه شهر آمدورفتی پیدا کردم.

حرف از دوران نوجوانی و جوانی‌اش که به میان می‌آورد، لبخند تلخی روی لبش نقش می‌بندد؛‌‌مدتی راهی تهران شدم و همین موضوع باعث شد که درس و مدرسه را رها کنم. بعد از چند سال دوباره درس خواندم و دیپلم گرفتم و از دانشگاه ماینز آلمان در رشته انفورماتیک پذیرفته شدم.

مدتی زبان آلمانی آموختم و همه چیز برای رفتن و ادامه تحصیل آماده بود که ممانعت در خروج از کشور به دلیل حوادث قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ به وجود آورد، باعث شد مسیر زندگی من نیز تغییر کند.

استاد که لحن صدایش بیشتر از هر چیز دیگری مرا مجذوب خود کرده است درخصوص تغییر سرنوشتش با توجه به شرایط سیاسی حاکم بر کشور می‌افزاید: عشق به شعر و ادبیات در همه دوران زندگی‌ام همراه من بود هیچ‌گاه نتوانسته‌ام مطالعه را حتی برای چند روز کنار بگذارم.

این روزها که از پا افتاده‌ام یار غارم همین کتاب‌هاست. شعر می‌گفتم و به جلسات شعرخوانی ‌‌فرخ‌‌که صبح جمعه‌ها برگزار می‌شد رفت‌وآمد داشتم.

استاد ضیاء‌الدین سجادی، مصحح دیوان خاقانی در این جلسات شعرخوانی من را دید و برای کار در رادیو از من دعوت کرد. با خودم گفتم مدتی کار می‌کنم تا شرایط فراهم شود و برای ادامه تحصیل به آلمان بروم.

اما سرنوشت همچنان جلوتر از من بود و من مجبور به تسلیم شدن در مقابل آن بودم.

مو به مو با خاطرات

استاد که خاطرات قدیم کار در رادیو و همکارانش از مقابل چشمانش عبور می‌کند، آهی می‌کشد و می‌افزاید: رادیو در نظر داشت برنامه‌های بین‌المللی را شروع کند و برای این منظور از افراد بزرگ و توانمندی برای برنامه‌های جدید رادیو دعوت به همکاری کرده بودند از احمدی بیرجندی گرفته تا دکتر شمیسا و غلامحسین یوسفی.

عاشق نویسندگی بودم و کار من با نویسندگی برای برنامه جنگ خراسان به تهیه‌کنندگی مرحوم محمود رفیعی آغاز شد و تا سال ۱۳۵۶ به همین شکل ادامه داشت.

استاد که صحبتش اصطلاحاً گل انداخته با آب و تاب و ذکر جزئیات خاطرات آن روزهای شهر و رادیو را موبه‌مو تعریف می‌کند و از ناملایمات و بدرفتاری‌های آن روزگار با هنرمندان و اهالی ادب و سخن می‌گوید.‌‌

بعد از انقلاب و تغییر و تحولات، شرایطی به‌وجود آمد که به ناچار از رادیو فاصله گرفتم. این درحالی بود که فکر رفتن به آلمان و ادامه تحصیل همچنان در ذهنم رژه می‌رفت.

بعد از رادیو جذب تلویزیون شدم و برای چند برنامه تلویزیونی نویسندگی کردم و یکی از برنامه‌ها با عنوان برادرانه با استقبال خوبی مواجه شد.

در سال ۷۴ برای کار به تهران رفتم و فقط از برنامه‌نویسی و نویسندگی لذت می‌بردم. دریچه و دیوار، سایه سرو، صنایع‌دستی و... از کار‌هایی بود که در این پنج سال در تهران انجام دادم.

 

از محله

وی که عمری از محله ها و قصه های قدیم اش حرف زده، به عنوان کلام آخر می گوید: اگر چه مردم مثل گذشته رسم همسایگی را به جا نمی آورند و رفیق یکدیگر نیستند و دغدغه‌های دنیای ماشینی باعث غریبه شدن آن‌ها با یکدیگر شده است.

اما من دوستشان دارم و خوب می دانم که برگشتن به رسم قدیم هم محله‌ای بودن بسیاری از دردها و مشکلات دنیای امروز نظیر بیماری افسردگی و انزوا حل می شود علاوه بر این  افزایش مشارکت محلی باعث مشارکت و بالا رفتن روحیه اعتماد و اتحاد در مردم شهر می شود

 

حسن معین، گوینده و نویسنده توانمند رادیو و تلویزیون است

خالق اوسنه‌ها

استاد معین خاطرات را، چون زخمی می‌داند که روحش را می‌خراشد. استاد بعد از پنج سال دوباره راهی مشهد می‌شود؛ سال ۱۳۸۰ با کوله‌باری از تنهایی و غم به مشهد بازگشتم.

برگشتنم به مشهد با ارائه طرح ‌‌اوسنه‌ها‌‌ به تهیه‌کننده هم‌زمان شد. طرح به سرعت پذیرفته شد و گویندگی برنامه را نیز خودم انجام دادم. برنامه به خوبی توانست با مخاطبان ارتباط برقرار کند اما بعد از مدتی به یک‌باره متوقف شد.

آن زمان این برنامه جریانی را در رسانه‌های پایتخت به راه انداخته بود و همه‌جا حرف از این برنامه و هدف آن بود. اما مدیرانی که آگاهی کامل از این برنامه نداشتند و حسادت برخی افراد تنگ‌نظر، این برنامه را به خاطره‌ها پیوند داد.‌‌

حسن معین که برای نویسندگی این برنامه مطالعات زیادی انجام داده و هنوز هم معتقد است به‌خوبی می‌تواند این برنامه را دوباره زنده کند، درخصوص ماهیت این برنامه می‌گوید: این برنامه قصه‌های فولکلور مشهد و خراسان را به لهجه مشهدی روایت می‌کرد و این اولین تجربه گویندگی من برای متون ادبی بود.

بسیاری از متون قدیمی و داستان‌های اصیل خراسانی در این برنامه به مردم معرفی شد که متاسفانه بی‌توجهی به هویت و فرهنگ محلی و شهری باعث شد این برنامه که جریان خوبی را در رسانه‌های پایتخت به راه انداخته بود به یک‌باره متوقف شود.

استاد خاطرات کار در رادیو را با چنان لذت و دقتی تعریف می‌کند که به‌خوبی شور و اشتیاق او را در آن روزها می‌توان از لابه‌لای حرف‌هایش لمس کرد؛‌‌ اولین کار من در رادیو بعد از انقلاب اسلامی‌‌رویش در گلدان تنگ‌‌ بود با محوریت جنگ و ‌‌مشهد قدیم‌‌ که نویسندگی وگویندگی‌اش با من بود و این برنامه در واقع آخرین گویندگی من در رادیو بود.‌‌

 

* این گزارش پنج شنبه، ۲۱ شهریور ۹۲ در شماره ۶۹ شهرآرامحله منطقه ۱۱ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44