کد خبر: ۱۰۰۲۴
۲۶ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۲:۰۰

محسن مصطفی‌زاده از نخستین ساکنان شهرک ابوذر بود

مصطفی‌زاده از بزرگ‌ترین نویسندگان و پژوهشگران تئاتر خراسان و از پیش‌کسوتان مطرح در عرصه شعر و بزرگ‌ترین محقق تعزیه در کشور بود که آثار و تالیفات متعددی نیز در این عرصه داشت.

سیدمحسن مصطفی‌زاده، از نخستین ساکنان شهرک ابوذر و رئیس جامعه فرهنگیان در زمان انقلاب بود که نقش پررنگی در ورود شهروندان به شهرک ابوذر داشت؛ شهرکی که روزی توسط شرکت فرانسوی رُشه ساخته و در بحبوحه انقلاب تکمیل شد.

او که بیش‌از حضور در مراسم تئاتر، سعی در تفحص و اندیشه در‌این‌باره داشت، توانست آثاری، چون «الفبای حسن»، «حدیث ولایت مالک»، مجموعه اشعار و نمایشنامه‌های «محاکات» و «ابدال» را در حوزه تئاتر و تعزیه منتشر کند.

این شهروند اهل محله ابوذر عضو شورای بازخوانی و بازبینی تئاتر اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان بود و از وی چند‌صد جلد  تالیف و کتاب در‌زمینه‌های مختلف هنری و مذهبی چاپ شد.

محسن مصطفی‌زاده از بزرگ‌ترین نویسندگان و پژوهشگران تئاتر خراسان و از پیش‌کسوتان مطرح در عرصه شعر و بزرگ‌ترین محقق تعزیه در کشور بود که آثار و تالیفات متعددی نیز در این عرصه داشت.

این محقق بزرگ مشهدی ۱۱ اسفند ۱۴۰۰ دار فانی را وداع گفت. گفتگوی زیر ۱۹ مرداد ۹۵ در شهرآرامحله منطقه ۷ منتشر شده است و در آن مصطفی‌زاده از  شهرک ابوذر، محل سکونتش گفته است که به مرور آن می‌پردازیم.

 

 

تشکیل جامعه فرهنگیان

حدود یک سال پیش‌از انقلاب، جامعه فرهنگیان با هدف دفاع صنفی از فرهنگیان آموزش‌و‌پرورش تشکیل شد. این جامعه برگزاری تحصن‌هایی را به‌منظور گسترش انقلاب در شهر عهده‌دار شد.

از هر ۱۰‌معلم یک نماینده که سرِ نترس‌تری داشت، عضو این شورا بود. از‌جمله این تحصن‌ها به‌منظور تغییر نام استادیوم سعد‌آباد به ورزشگاه تختی و تغییر نام بیمارستان شهناز پهلوی به قائم انجام شد.

سید‌محسن مصطفی‌زاده آن زمان ۲۲‌سال بیشتر نداشت و از کارمندان جدید آموزش‌و‌پرورش محسوب می‌شد، اما هنگام رأی‌گیری، او را به ریاست جامعه فرهنگیان برگزیدند. او سری نترس و روحیه‌ای انقلابی داشت؛ برای همین بیشتر از هر گزینه‌ای، آماده پذیرفتن این پست بود.

همه نامه‌ها به دست او امضا می‌شد و تایید نهایی تصمیم‌گیری‌های این جامعه را به دست او سپرده بودند. پیش‌کسوت‌ها می‌گفتند خوب نیست اسم و رسم ما پای این‌قبیل نامه‌ها باشد.

این استاد، هنرمند و بازیگر تئاتر می‌گوید: جامعه فرهنگیان پس‌از انقلاب یک سال دیگر نیز فعال بود و به‌ندرت مسئولانی روی کار آمدند و جامعه منتفی شد. پیش‌از انقلاب، شرکتی فرانسوی به نام رُشه با قراردادی در زمان شاه به ایران آمده بود تا پروژه‌هایی عمرانی مانند سد‌طرق و شهرک ابوذر در ۵‌کیلومتری طرق را به سرانجام برساند.

با تحقق انقلاب، شرکت، کار شهرک را که ۸۰‌درصد آن انجام شده بود، رها کرد و مانند بسیاری دیگر از شرکت‌های خارجی بار سفر بست و رفت. آن زمان این محله هنوز نامی نداشت و می‌گفتند در نزدیکی‌های طرق، شهرکی به وسعت ۳۰۰، ۴۰۰‌آپارتمان و ویلایی احداث شده است.

 

ساختمان‌های جاده طرق یا آپارتمان‌های طرق

ساختمان‌ها در سه قالب ویلایی، آپارتمان‌های دو‌خوابه و سه‌خوابه ساخته شده بود و فقط دیوار‌کشی محوطه و نصب در و پنجره‌ها و تجهیز آن به سرانجام نرسیده بود. آنها ساختمان‌های مسکونی منتهی به چهارراه مقدم و کوی پلیس بود؛ زیرا شهر در سیدی تمام می‌شد و بعد‌از فرودگاه جز بیابان در این سو چیز دیگری نبود.

وقتی کسی می‌خواست نشانی منازل این سوی شهر را بدهد، می‌گفت آپارتمان‌های جاده طرق 

وقتی کسی می‌خواست نشانی منازل این سوی شهر را بدهد، می‌گفت ساختمان‌های جاده طرق یا آپارتمان‌های طرق یا می‌گفتند آپارتمان‌های بعد‌از پلیس راه.

 

شهرکی که جزو متعلقات آستان قدس رضوی بود

شرکت رشه رفت و این شهرک برای آستان قدس مانده بود؛ «شاید بزرگ‌ترین صنفی که آستان قدس برای واگذاری آپارتمان‌هایش می‌توانست روی آن حساب کند، جامعه فرهنگیان بود.»

آن زمان معاونت وقت آستان قدس رضوی، قراردادی بست با جامعه فرهنگیان که سید‌محسن مصطفی‌زاده، رئیس آن به حساب می‌آمد که به‌موجب آن، قرار شد شهرک را با شرایط آستانه به فرهنگیان واگذار کنند؛ «برای بازدید که به این شهرک آمدیم، مسیر بیابانی و بی‌آب‌و‌علف تا شهرک بسیار خسته‌کننده بود. در شهرک قرارداد را بستیم و کار را با اطلاع‌رسانی به فرهنگیان ادامه دادیم.»

 

فرهنگیان در طرح اسکان ثبت‌نام کنند

این استاد، هنرمند، نویسنده و پیش‌کسوت عرصه تئاتر حرف‌هایش را این‌گونه ادامه می‌دهد: به نام جامعه فرهنگیان، متنی نوشتیم و از فرهنگیان مدارس و دبیرستان‌ها دعوت کردیم پای کار بیایند و موافقت خود را برای اسکان در واحد‌های آپارتمانی شهرک ابوذر اعلام کنند.

 

دبیرستان حکمت؛ قرارگاه فرهنگیان

 دبیرستان حکمت شد قرارگاه فرهنگیان برای تصمیم‌گیری درباره اسکان. سید‌محسن مصطفی‌زاده به‌عنوان شخص اول جامعه فرهنگیان از آنها خواست که برای مسکن ثبت‌نام کنند؛ «خانم‌ها، آقایان شهرکی هست نزدیک طرق بعد‌از پلیس راه.

این پروژه آپارتمان‌هایی دارد در سه مدل. آپارتمان‌هایی که متعلق‌به آستانه است و قسطی در‌اختیار فرهنگیان قرار می‌گیرد.» آن روز ده‌بیست‌نفری اسم نوشتند و بقیه هم گفتند که باید شرایط ساختمان‌ها را ببینیم و تحقیق کنیم و...

«آن زمان شرایط واحد‌های ویلایی ۲۰‌هزار تومان نقد و مبلغ آن هزار‌و‌۲۰۰‌تومان اقساط ماهیانه، آپارتمان‌های دوخوابه ۳۰ هزار‌تومان نقد و هزار‌و‌۶۰۰‌تومان اقساط ماهیانه و آپارتمان‌های سه‌خوابه ۴۰ هزارتومان نقدی و ۲ هزار‌تومان اقساط ماهیانه بود.»

 

سیدمحسن مصطفی‌زاده بزرگ‌ترین محقق تعزیه در کشور است

 

اگر خوب است چرا خودت ثبت‌نام نمی‌کنی؟

در جلسه بعد خواستیم نظر فرهنگیانی را بدانیم که می‌خواستند درباره واحد‌ها تحقیق کنند. یکی از بین جمع بلند شد و گفت: آقای مصطفی‌زاده، اگر این املاک خوب است، چرا خود شما در آن ثبت‌نام نمی‌کنید؟!

با این سوال، من که در منزل پدری‌ام زندگی می‌کردم و با‌توجه‌به اینکه نویسندگی و تهیه‌کنندگی برنامه هنر و ادبیات رادیو درآمد چندانی نداشت، ناچار شدم به‌خاطر حمایت از این طرح ثبت‌نام کنم.

این شد که ۱۰‌هزار تومان پس‌اندازم، ۱۰‌هزار‌تومان قرض از مادرم و ۲۰‌هزار تومان وام بانک صادرات جمع شد و من هم مانند ۲۰۰‌فرهنگی دیگر، مالک یک آپارتمان در همان ساختمان‌های پنج‌کیلومتری مشهد شدم.

 

تجهیز آپارتمان‌ها

شرکت رشه با پیروزی انقلاب رفت، اما چون به آستانه تعهد داشت که این شهرک را تکمیل کند، نماینده‌ای ایرانی در مشهد داشت تا کار‌ها را انجام دهد و هزینه‌ها را مطالبه کند.

آن زمان، اغلب فرهنگیانی که منزلی نداشتند، متقاضی شدند. پس‌از واگذاری ۲۰۰‌واحد به فرهنگیان، آستانه، بقیه ملک‌ها را بین ادارات متعدد تقسیم کرد. این تقسیم‌بندی به‌گونه‌ای بود که آپارتمان‌های واگذار‌شده به هر ارگانی به نام همان ارگان شناخته می‌شد؛ مثلا می‌گفتند آپارتمان‌های گمرک یا آپارتمان‌های ارشاد یا دارایی و...

سه‌سال پس‌از واگذاری املاک، اقساط آپارتمان‌ها که به سر رسید، خیلی از فرهنگیان و دیگر ارگان‌ها املاک را واگذار کردند؛ زیرا آن زمان، وسیله نقلیه مناسب و حتی اتوبوس در این شهرک نبود. افرادی هم که در شهرک ساکن شدند، برای رفت‌و‌آمد دچار مشکل بودند. در حال حاضر ۸۰‌درصد شهروندان شهرک ابوذر، فرهنگی هستند و از اقشار بنّا و کاسب و‌... نیز در آن ساکن شده‌اند.

 

سرسبزی؛ هدیه سال‌۶۰ ساکنان به شهرک

سال‌۶۰  نهضتی در شهرک به راه افتاد. بدون اینکه برنامه‌ای درنظر باشد، شهروندان تا‌آنجا‌که توانستند، در شهرک درخت کاشتند. آن زمان هنوز تابلویی در ورودی شهرک قرار داشت که خارج‌از مرز‌بودن شهرک را یادآور می‌شد؛ «مشهد، ۵‌کیلومتر»

چندسال طول کشید تا شهرک جزو شهر محسوب شد. تا پیش‌از آن دو چاه در ابتدا و انتهای شهرک تعبیه شده بود که آب مورد‌نیاز اهالی را تامین می‌کرد. لوله‌کشی آب در شهرک ۱۵‌سال پیش انجام شد.

تلفن و گازکشی هم بیش‌از یک‌دهه و چند‌سال است که به این شهرک آمده است و تا پیش از آن تامین سوخت برای وسایل گرمایشی منازل با نفت بود که در پیت‌های حلبی با گاری و ماشین‌های باری از شهر به این محله می‌آمد. همان ۱۲، ۱۰‌سال پیش این محله با رأی اکثریت اهالی به نام «شهرک ابوذر غفاری» نام‌گذاری شد.

 

محیطی آرام و سبز

من در همین شهرک ازدواج کردم. فرزندانم نیز در همین شهرک به دنیا آمدند، بزرگ شدند و ازدواج کردند. همسرم را دو سال پیش در همین شهرک از دست دادم. اینجا محله‌ای بسیار آرام است و سرسبزی‌اش تسکین روحیه است. کمتر محله‌ای را می‌توانید پیدا کنید که مانند اینجا این‌قدر زیبا و بکر و سرسبز مانده باشد.

* این گزارش سه شنبه، ۱۹ مرداد ۹۵ در شماره ۲۰۳ شهرآرامحله منطقه ۷ چاپ شده است.  

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44