این نوجوانان دورههای اولیه امداد و نجات دیدهاند و میدانند در موقعیت بحرانی چطور باید به دیگران کمک کنند.خاطرات شیرینی از حضور در اردوی شبیهساز جبهه دارند که لباس رزم پوشیدند، اسلحه در دست گرفتند و از کنار بمبهای شبیهساز رد شدند.
رضاشهر از محلات قدیمی و اصیل مشهد است که صاحبان اولیه زمینهایش، کارکنان آستانقدسرضوی بودند. آنها بر اساس طرح موظف شدند خانههایشان را ویلایی و حداکثر در دوطبقه با دیوارهایکوتاه بنا کنند. کسی حق نداشت این الگوی ساختوساز را نادیده بگیرد. طراحی رضاشهر الهامگرفته از شهرکهای حومه پاریس بود.

اطلاعات مادربزرگ درباره خواص گیاهی که برای درمان زخم و کاهش التهاب استفاده میشود، جرقهای در ذهن ساینای دوازدهساله شد که با گیاه صابون درست کند. صابونی که یک مدال برنز و یک نقره در دو جشنواره مختلف نصیب این نوجوان کرد.
زکریای ۸ کوچهای در محله رضاشهر است که بخشی از کاربری آموزشی محله در آن قرار دارد. در این کوچه ششمتری سه کاربری آموزشی و متنوع هنرستان، دبیرستان و دبستان قرار دارد که هر سه آنها دخترانه هستند.
سیدابراهیم نجاتحسینی معتقد است یک انسان اگر کل ایران هم به نامش باشد، بعد هشتادسال همه اموالش را باید بگذارد و برود؛ پس چه بهتر که سهم فرزندانش را بدهد و در زمانی که در قید حیات است، به دیگران هم کمک کند.
زمان جنگ که تعداد کمی از مردم امکاناتی مانند ماشین یا تلفن داشتند، مادر ماریا مغازه کوچک جلو خانهشان را به اتاق تلفن تبدیل کرده بود تا همسایهها بتوانند راحتتر از احوال اقوامشان باخبر باشند.
آنچه از بدو تأسیس، محله رضاشهر را از سایر محلات مشهد متمایز میکرد، مختصاتی بود که بانیان برای رفاه و آسایش ساکنان در نظر داشتند. طراحی و نقشه رضاشهر الهام گرفته از شهرکهای حومه پاریس بود.
پدر ماریا آقاپور، اهل نقاشی و خوشنویسی و ساز بود و استادان بزرگ هنر در خانهشان رفتوآمد داشتند. به همیندلیل از کودکی گوشش با انواع نواها و چشمش با انواع رنگها آشنا شد.