
نوجوانان کانون رویش امروز به مسائل کشور آگاه هستند
سال۱۴۰۰ که کانون رویش در محله رضاشهر پا گرفت، کنار فعالیتهای اعتقادی، فرهنگی و آموزشهای مختلف مهارتی، سبک زندگی و خلاقیت، یک دغدغه را دنبال میکرد؛ اینکه نوجوانان را از پلیدیها و دشمنیهای رژیم غاصب صهیونیستی و آمریکای جنایتکار آگاه کند.
اکنون بهدنبال حملات اخیر رژیم صهیونیستی به کشورمان، این نوجوانان علاوه بر اینکه در دورهمیها و حلقههای معرفتی، آگاهیهای خودشان را بهروز میکنند، این اطلاعات را به دیگران هم انتقال میدهند و با وجود سن کم، نقش فعالی در آگاهسازی همسنوسالهای خودشان دارند.
آنها پستهای مربوط به پایگاه اطلاعرسانی رهبر معظم انقلاب، موفقیتهای موشکی کشور عزیزمان ایران، پیامهای اعتقادی برای همبستگی و اتحاد در وضعیت کنونی را در گروههای فضاهای مجازی میفرستند و بدینوسیله نقش روشنگریشان را ایفا میکنند. گاهی هم که روی یک پست بحثهای زیادی میشود، قرار دورهمی حضوری میگذارند تا درباره آن رودررو و مفصل بحث کنند.
این نوجوانان دورههای اولیه امداد و نجات دیدهاند و میدانند در موقعیت بحرانی چطور باید به دیگران کمک کنند. همچنین خاطرات شیرینی از حضورشان در اردوی شبیهساز جبهه دارند که در آن لباس رزم پوشیدند، از سنگریزهها عبور کردند، اسلحه در دست گرفتند و از کنار بمبهای شبیهساز رد شدند.
عاقبت اعتمادکردن به اسرائیل و آمریکا
قرارمان با نوجوانان کانون رویش در یکی از دورهمیهایشان در مسجد پیغمبراکرم (ص) است. سر ساعت ۹ همگی در مسجد حاضر میشوند و به سبک دایرهوار همیشگی دور هم مینشینند. ابتدا کمی از اخبار روز را با هم رد و بدل میکنند. از ضربات واردشده به رژیم صهیونیستی و عصبانیت و غافلگیرشدن نتانیاهو برای هم میگویند. با وجد و هیجان از قدرت موشکی ایران تعریف میکنند و اینکه این حمله اسرائیل چقدر برایش گران تمام شده است. نوجوانان در کلاسهای مختلفشان مربیهای متعددی دارند، اما اینبار محمدرضا فدایی، مدیر کانون، در بینشان حاضر شده است.
او با طرح چند سؤال ذهن بچهها را درگیر میکند و باب بحثهای جدید باز میشود. فدایی از نوجوانان میپرسد میدانید بر سر کشورهایی که به آمریکا و اسرائیل اعتماد کردهاند چه آمده است؟ بعد هم به لیبی و مصر اشاره میکند و میگوید: لیبی جزو ۱۰کشور برتری بود که انرژی هستهای داشت، اما به خاطر آمریکا مجبور شد همه تسلیحات نظامی و انرژی اتمیاش را از بین ببرد.
اکنون میبینیم که این کشور در هیچ عرصهای پیشرفت نکرده است. مصر کمی سطحش بالاتر از لیبی است، اما این کشور هم بعد از تسلیمشدن در برابر خواستههای آمریکا نتوانسته است پیشرفت لازم را داشته باشد.
امیرعلی طالبزاده که کلاس هشتم را به پایان رسانده است، میگوید: آقا، انرژی هستهای ما صلحآمیز است. با آن داریم برای مردم کشورمان دارو درست میکنیم. بارها گفتهایم دنبال ساخت بمب اتم نیستیم. معلوم است که نباید از این حق طبیعی کوتاه بیاییم.
محمدعلی محمدی که همسن اوست، ادامه میدهد: پس از حمله اسرائیل دیگر فکر نکنم کسی باشد که اعتقاد به مذاکره داشته باشد. ما در حین مذاکره بودیم که اسرائیل حمله کرد و چهره واقعی و منحوس خودش را به همه نشان داد و فریبهایش برای همگان آشکار شد.
احمد خوشدست که او هم کلاس هشتم را به پایان رسانده است، در ادامه نظرات رفیقهایش میگوید: بهنظرم این جنگ منفعت بزرگی که برای ما داشت، این بود که باعث شد همه با هر جناح و تفکری که هستند، اختلافات را کنار بگذارند و اکنون هدف مشترک نابودی اسرائیل را داشته باشند.
فدایی در این راستا خاطرهای تعریف میکند و میگوید: چندی پیش از آغاز جنگ در یک مغازه پردهفروشی بودم که فروشنده بهعلت گرانیها و مشکلات موجود اعتراض داشت و میگفت کم از وضعیت جنگی نداریم. اما حالا که به مغازهاش رفتهام و صحبت میکنم، میگوید امنیت چه نعمتی بود که قدرش را نمیدانستیم! این اسرائیل چقدر حرامزاده است. خدا کند ایران زودتر نابودش کند و همه از دستش راحت شوند.
آگاهسازی در مهمانیهای خانوادگی
این نوجوانان با اطلاعاتی که در این کلاسها دریافت کردهاند، خودشان فردی تأثیرگذار در بین دوستان و همسنوسالهایشان هستند. امیرعلی طالبزاده که هشتم را به پایان رسانده است، تعریف میکند: در بین اقوام ما افرادی هستند که چنین دیدگاههایی دارند. اوایل که فیلمهای حمله ایران را برایشان میفرستادم، قبول نمیکردند و میگفتند شاید اینها ساختگی باشد. رفتم فیلمهای متعددی را که شبکههای خارجی در زمانهای مختلف پخش کرده بودند، پیدا کردم و وقتی آنها را برایشان فرستادم، شگفتزده شده بودند و میگفتند فکر نمیکردیم ایران اینقدر قدرت دفاعی داشته باشد.
او که مهمانیهای خانوادگی را فرصت خوبی برای این گفتوگوها میداند، ادامه میدهد: گاهی اینقدر بحثها داغ میشود که حتی بعد از مهمانی ذهن افراد درگیر مسائل است و از طریق فضای مجازی تا مدتها بحث و تبادل اطلاعات میکنیم.
محمدمهیار وزیریان که کلاس هفتم را به پایان رسانده است، ادامه میدهد: پسرعمه و پسرخاله من هم دیدگاههایی خلاف واقع داشتند، اما بعد از گفتوگوها و بحثهایی که با آنها داشتم، متقاعد شدند.
به نظر این نوجوان فعال، اکنون که جنگ تن به تن نیست، هرکس بخواهد رزمنده باشد، باید در زمینه آگاهسازی و روشنگری در حد توان خود گام بردارد.
پیروزی از آن ماست
یوسف صاحبامتیاز که کلاس هشتم را به پایان رسانده است، ادامه میدهد: بهنظرم کسانی که نگران نتیجه جنگ هستند، اطلاعات تاریخی کاملی ندارند. ما سال ۱۳۶۰ نبودیم، اما میدانیم آن موقع با وجود اینکه ایران در زمینه تسلیحات و تجهیزات نظامی با کمبودها و مشکلات بسیاری روبهرو بود، یک وجب از خاک کشور را از دست نداد. اکنون که این همه امکانات داریم، به خواست خدا پیروزی از آن ما خواهد بود.
این جنگ منفعت بزرگی که برای ما داشت، این بود که باعث شد همه با هر جناح و تفکری که هستند، اختلافات را کنار بگذارند
او میگوید: اسرائیل فکر میکرد اگر فرماندهان ارشد را از ما بگیرد، کلی طول میکشد تا جانشین گذاشته شود و شاکله نظامی ما از هم میپاشد، اما سخت اشتباه کرده بود و دیدیم که ایران با قدرت تمام، دفاع مشروع خود را انجام داد.
او به شهادت بزرگمردانی همچون شهیدان رجایی و باهنر در سال ۶۰ اشاره میکند و ادامه میدهد: آن زمان هم دشمن داخلی با چنین اقداماتی سعی داشت شاکله نظام ما را از هم بپاشاند، اما نتوانست و در عجبم که چرا برایشان درس عبرت نمیشود.
به نظر این نوجوان، اکنون بیش از هرچیز مردم با جنگ روانی روبهرو هستند. او وظیفه خودش و دیگرافراد میداند که اطلاعاتشان را بالا ببرند تا بتوانند با بینش و رویکرد درست، دیگران را آگاه کنند و به مقابله با این جنگ روانی بپردازند.
احمد خوشدست از شهید ابراهیم هادی یاد میکند و با اشاره به توصیههای او میگوید: ما اکنون بیش از هر زمانی باید سعی کنیم وحدت و یکپارچگیمان را حفظ کنیم.
محمدعلی محمدی اسم سیدحسن نصرالله را به میان میآورد که رژیم اسرائیل را به خانه عنکبوت تشبیه کرده بود و میگوید: انشاءالله پایههای این رژیم سستبنیاد به دست جمهوری اسلامی از هم میپاشد و به جهانیان نشان خواهیم داد که شروعش با آنها، اما پایانش با ماست.
به یاد حسین فهمیده
به نظر محمدعلی جمعیت زیاد مردم در راهپیماییها بهخوبی نشاندهنده جایگاه منفور رژیم صهیونیستی است. او میگوید: در این چند سال اخیر اقشار مختلفی با دیدگاههای متفاوت را در راهپیماییها میبینیم، اما همه آنها یکصدا نابودی اسرائیل را خواستارند. حتی در کشورهای مختلف، میبینیم که مسیحیها و یهودیها دارند علیه اقدامات اسرائیل جنایتکار راهپیمایی میکنند.
او که قبلا آرزو میکرده است در هوافضای سپاه خدمت کند تا بدینوسیله بتواند علیه اسرائیل کاری انجام دهد، با خنده تعریف میکند: در کودکی آرزوهای دوربردی داشتم. اکنون که منطقیتر شدهام، میدانم شاید به آنجا نرسم، اما با توجه به وضعیت کشور، دنبال این هستم که ببینم کجا میتوانم مفیدتر باشم و همانجا مشغول کار شوم.
با نزدیکشدن به اذان ظهر، تعدادی از بچهها مشغول پهنکردن جانمازها و آمادهسازی مسجد میشوند. در همین هنگام، گاهی با هم شوخی میکنند یا مسابقه زو میگذارند و...
یوسف صاحبامتیاز درحالیکه دارد عکسهای تلفن همراهش را نگاه میکند، عکسهای یکی از اردوهای قدیمشان را نشان میدهد که لباس رزم پوشیده است. او تعریف میکند: اینجا در اردوی «جبهه؛ همین نزدیکی» شرکت کرده بودیم. از لحظهای که سوار اتوبوس شدیم، منتظر بودیم ببینیم با چه فضایی روبهرو میشویم.
آنجا که رسیدیم، خیلی برایم جالب بود. خاکریز و سنگر درست کرده بودند و از آنها بالا رفتیم. قمقمه و کلاه داشتیم و درحالیکه از بین تانکها رد میشدیم، صدای بمبهای مصنوعی میآمد. حتی یکجا دودزاهایی انداختند که شبیهساز بمبهای شیمیایی بود و به ما ماسک دادند. همه آن آموزشها در این موقعیت جنگی کشور به کارمان میآید و حتی میتوانیم به خانوادهمان هم آموزش دهیم.
امیرعلی طالبزاده که دارد عکسها را نگاه میکند، ادامه میدهد: من آن موقع یاد شهدا بهخصوص شهید حسین فهمیده افتاده بودم و به این فکر میکردم که آنها چقدر شجاعانه کنار این انفجارها و خطرات ایستادند و از کشورمان دفاع کردند.
یوسف عکسهای دیگری را نشان میدهد و میگوید: ما اردوهای مختلفی رفتهایم. ایستگاه آتشنشانی رفتهایم و نحوه خاموشکردن آتش را یاد گرفتهایم. در هلالاحمر سگهای امدادرسان را از نزدیک دیدهایم. کمکهای اولیه را یاد گرفتهایم و میدانیم در مواقع بحرانی چطور باید به یکدیگر کمک کنیم.
به گفته او، اردوهای تفریحی زیادی هم رفتهاند، اما مطالب کاربردی که در اردوها یاد گرفتهاند، خیلی اعتمادبهنفسشان را بالا برده است.
صیانت از خود و دیگران
در ادامه، محمدرضا فدایی که مدیریت کانون رویش را بر عهده دارد، شروع میکند به توضیحدادن درباره آن: از سال ۱۳۹۹ تصمیم به تشکیل کانون رویش گرفتیم و سال ۱۴۰۰ بهطور رسمی کارمان را در مسجد پیغمبراکرم (ص) بهعنوان مسجد محوری منطقه شروع کردیم.
اسرائیل فکر میکرد اگر فرماندهان ارشد را از ما بگیرد، کلی طول میکشد تا جانشین گذاشته شود و شاکله نظامی ما میپاشد
او میگوید: رویکرد ما در سه محور آموزش، بازیهای گروهی و برگزاری اردو است که در زمینه آموزش، دو بخش معارفی (اعتقادات، احکام، آداب و اخلاق) و مهارتی (فنی، سبک زندگی، توسعه فردی و خلاقیت) را داریم.
به گفته فدایی، دانشآموزان مخاطب این کانون افراد کلاس ششم تا نهم هستند و نوجوانان پس از پایان کلاس ششم میتوانند به عضویت آن درآیند و تا پایان کلاس نهم از این آموزشها استفاده کنند. او رویکرد اصلی کانون را تربیت نوجوان تأثیرگذار میداند و ادامه میدهد: نوجوانی که اعتقادات محکمی داشته باشد، نهتنها خودش از آسیبهای فرهنگی و مجازی در امان است، بلکه میتواند به دیگران هم در این زمینه کمک کند.
این معلم میگوید: سالهاست که دشمنان ما دارند از همه ابزارها و امکانات استفاده میکنند تا مانع پیشرفت کشور و جوانانمان شوند. برای همین لازم بود که در جبهه تربیتی و فرهنگی ورود پیدا کنیم.
به گفته فدایی، یکی از موضوعاتی که در این مدت دنبال کردهاند، آشناکردن نوجوانان با دشمنیها و بدخواهیهای آمریکا و اسرائیل است. حالا این رویکرد به ثمر نشسته و با اتفاقاتی که روی داده است، نوجوانان کانون رویش بهعنوان افرادی تأثیرگذار دارند کارهای فرهنگی برای آگاهسازی دیگرهمسنوسالهایشان را انجام میدهند.
نوجوانانی که دور اول رویش را سپری کردهاند، از پارسال در محله و مساجد مختلف رفتوآمد میکنند و کارهای فرهنگی انجام میدهند. اکنون نوجوانان دور دوم این کانون در حال دریافت آموزشها هستند.
بر اساس گفتههای فدایی، بیشتر نوجوانان این کانون از محله رضاشهر هستند، اما در بین آنها افرادی از دیگرمناطق ازجمله طلاب، قاسمآباد و سیدرضی دیده میشوند. همچنین شهرداری و خیران فرهنگی، کانون رویش را در تأمین هزینهها همراهی میکنند.
* این گزارش چهارشنبه ۴ تیرماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۲۲ شهرآرامحله منطقه ۹ و ۱۰ چاپ شده است.