روزهای مقاومت

روایت شهادت همسر و دو فرزند زهرا مصباح در جنگ ۱۲‌روزه
آخرین خاطره زهرا مصباح از صدای شادی فرزندانش که مشغول بازی با پدرشان بودند، در هنگامه شب ۲۳‌خرداد ۱۴۰۴ در شهرک شهیدچمران ثبت شد! همسر و دو فرزند زهراخانم در جریان انفجار حمله رژیم‌صهیونیستی شهید شدند.
شهید جنگ ۱۲ روزه فرزندش را بچه‌شهید صدا می‌زد
انگار مرتضی میثمی برای شهادت از مدت‌ها پیش آماده بود. همسرش می‌گوید: گاهی که بچه‌ها به حرفم گوش نمی‌دادند می‌گفت طوری رفتار کن که شهید شدم، بتوانی کنترلشان کنی. حتی گاهی علیرضا را بچه شهید صدا می‌زد.
شهیدعرفانیان می‌گفت وقتش رسیده از ایران دفاع کنم
شهیدمجتبی عرفانیان در جنگ ۱۲ روزه برای مرخصی به مشهد آمده بود، اما دلش تاب نیاورد؛ می‌گفت وقتش رسیده از ایران دفاع کنم. اگر آخرش شهادت شود، چه بهتر! او به حدی مصمم بود که به اصفهان برگشت.
پایگاه هوایی اصفهان، محل تولد و شهادت مصطفی صفادل بود
خبر حمله رژیم صهیونیستی که اعلام شد، مادر مصطفی خیالش آسوده بود که همه خانواده کنار هم هستند. او می‌خواست برای مصطفی جشن تولد بگیرد اما او گفته بود وظیفه من دفاع از وطن است و باید بروم و عیدغدیر برای همیشه رفت!
مرتضی بخشی از حوادث درامان ماند تا شهید شود
همسر شهید بخشی می‌گوید: از روزی که مرتضی رفت، دلم آشوب بود. پنجشنبه که زنگ زد، بهش سپردم صدقه بدهد که گفت دادم. روز قبل از آتش‌بس احساس کردم چیزی از وجودم کنده شد تا اینکه خبر شهادتش آمد.
شهید جنگ ۱۲روزه همیشه تقاضای عاقبت‌بخیری داشت
مادر شهیدسیدحسن حسینی‌نژاد تعریف می‌کند: حسن خیلی وقت‌ها که من را می‌دید، می‌گفت مادر، دعا کن عاقبت‌به‌خیر شوم. همین خردادماه که عازم حج شده بودم، موقع خداحافظی صورتش پر از اشک بود و دوباره دعا برای عاقبت‌به‌خیری خواست.
شهید جنگ ۱۲ روزه جا پای پدرش گذاشت
محسن یاسائی بچه محله امیرآباد مشهد، غروب ۳۱‌خرداد‌۱۴۰۴ حین انجام‌وظیفه و مقاومت در‌برابر تجاوزات دشمن در نطنز اصفهان مجروح شد و پس‌از چند‌روز، ۱۳‌تیرماه به شهادت رسید.