مهدی صبوری تعریف میکند: دیدم بچههای گشت بسیج جلو خودروهایی را که نیاز به بازرسی دارند میگیرند و تا صبح درگیر هستند؛ خواستم برای تشویق و قدردانی از آنها کاری کنم و خودروهایشان را رایگان تعمیر کنم.
در روزهای جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی، جوانان منطقه یک مشهد در حمایت از صدا و سیما فعالیتهای رسانهای را به میان مردم آوردند. در این برنامه علاوه بر تحلیل سیاسی به سؤالات و شبهات مردم پاسخ داده شد.
بیشتر ساکنان کوچه معلم ۷۲، سالهای پایانی جنگتحمیلی در این نقطه ساکن شدند و از همان روزهای ابتدایی همسایگی جمعهای زنانهای تشکیل دادند برای سرزدن به خانواده شهدا و رساندن کمک به نیازمندان.
مشهدیهای دستودلباز برای برداشتن باری از دوش کشور، خانههایشان را رایگان در اختیار مسافران و زائران شهرمان گذاشتند؛ زائرانی که در تجاوز رژیم کودککش، بیجا و مکان ماندند.
آرتان میگوید: رفتیم نمازجماعت خواندیم و بعد گفتم نمیشود آشوبگران این کارها را در همسایگی ما انجام دهند و ما بیتفاوت باشیم. پرچمهای کاغذی اسرائیل را آوردیم و و از پارهکردن پرچم فیلم گرفتیم و در فضای مجازی فرستادیم.
سمیه موسوی پنجشنبه به کربلا رسید و جمعه را با خبر حمله هوایی رژیم صهیونیستی به خاک کشورمان شروع کرد. در بینالحرمین وقتی ما برای نابودی رژیم صهیونیستی شعار میدادیم، خیلی از مردم عراق هم به جمع ما اضافه میشدند.
این نوجوانان دورههای اولیه امداد و نجات دیدهاند و میدانند در موقعیت بحرانی چطور باید به دیگران کمک کنند.خاطرات شیرینی از حضور در اردوی شبیهساز جبهه دارند که لباس رزم پوشیدند، اسلحه در دست گرفتند و از کنار بمبهای شبیهساز رد شدند.