محله رضاشهر

محله
منطقه ۹

رضاشهر

رضاشهر از محلات قدیمی و اصیل مشهد است که صاحبان اولیه زمین‌هایش، کارکنان آستان‌قدس‌رضوی بودند. آن‌ها بر اساس طرح موظف شدند خانه‌هایشان را ویلایی و حداکثر در دوطبقه با دیوار‌های‌کوتاه بنا کنند. کسی حق نداشت این الگوی ساخت‌وساز را نادیده بگیرد. طراحی رضاشهر الهام‌گرفته از شهرک‌های حومه پاریس بود.

محله رضاشهر
صبح پیکر یک برادرم را تشییع و عصر برادر دیگرم را بدرقه کردم
استقامت و صبوری همراه با خوش‌رویی، همه و همه، چیزهایی است که در نگاهش دیده می‌شود. حتی وقتی یاد شهدا و پسر مفقودالاثرش می‌افتد اخم به ابرو نمی‌آورد، اما شهادت برادر بزرگ‌تر، یعنی حسن، جور دیگری خانواده را تکان داده است: مادر به‌راستی الگوی صبر بود اما حسن، برادر بزرگ‌ترمان، جای خالی پدر را پر کرده بود. موقع تشییع پیکرش، تا به خودم آمدم دیدم پشتم خم شده است و صاف نمی‌شود. وقتی روی صورتش را باز کردند، خودم را توی بیمارستان دیدم. چون 2 ماه در منطقه پیکرش افتاده بود و کاملا استخوانی شده بود.
2هزار عروس را به خانه بخت فرستادم
نسرین دهنوی در خانه‌ای بزرگ شده که انجام کار خیر در آن امری متداول بوده است. او که سعی می‌کند راه پدرش را ادامه دهد، کار خیر را با حضانت گرفتن 3دختر بدسرپرست شروع می‌کند و آن‌ها را به خانه‌اش می‌آورد. می‌گوید: دختری که خانواده معتادی داشت به من معرفی شد، بعد از او دو دختر دیگر هم به من معرفی شدند که با دختر اول نسبت فامیلی داشتند. این بانوی نیکوکار تاکنون به بیش از 2هزار عروس جهیزیه داده‌است و در حال حاضر نیز بیش از 40عروس در نوبت انتظار تهیه جهیزیه دارد.
مسجد رضوی پاتوق اهالی کوچه شهید نوکاریزی
وجود مسجد رضوی در ابتدای کوچه، آن را به محوری‌ترین معبردر خیابان پیروزی6 تبدیل کرده است که به نام شهید محسن نوکاریزی نام‌گذاری شده است. این مسجد پاتوق فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگی و مذهبی اهالی است. قدیمی‌ها می‌گویند اولین مالکان خانه‌های این حوالی، کارمندان آستان قدس رضوی بودند که قبل از انقلاب اسلامی در دهه50 شمسی زمین‌هایی را از این آستان در قطعات 500متری برای ساخت خانه تحویل گرفتند و ساختند. حالا کمتر اثری از آن خانه‌های 500متری ویلایی در این خیابان مانده است.
طراحی‌های «نگار»؛ نفر دوم طراحی استان
نگار جاوید می‌گوید: از دوازده‌سالگی طراحی و نقاشی را در زمینه‌های سیاه‌قلم و رنگ روغن کار می‌کردم که فکر می‌کنم در علاقه‌مندشدنم به طراحی لباس بی‌تأثیر نبود. من به طراحی لباس علاقه دارم و بیشتر طراحی‌های من برای پوشش اجتماع و لباس بیرون است. سعی می‌کنم طرح‌هایی بکشم که هم نو باشند، هم مطابق عرف جامعه. برای اینکه بتوانم این هماهنگی را ایجاد کنم، با تمرین زیاد و دنبال‌کردن فضاهای طراحی سعی می‌کنم نگاه و ذهنم را تقویت کنم.
افسانه‌های پرماجرای «افسانه»
افسانه میرآبی درباره کار جدیدش می‌گوید: یک کار علمی‌تخیلی در 9جلد نوشته‌ام که جلد اول آن در مرحله تأیید است. داستان این مجموعه 9جلدی ماجرای یک موجود تخیلی است که از اعماق زمین به سطح می‌آید و درگیر یک سری اتفاق می‌شود. «داستان‌های موجود ناشناس و حیوانات جنگل» نام کل مجموعه است که هر جلد آن یک نام اختصاصی هم خواهد داشت. از بعد جذابیت کار هم ایده‌ای به ذهنم رسیده که در کنار چاپ کتاب، انیمیشن مجموعه را هم بسازم تا بتوانم یک بسته ارائه دهم.
بساط کافه‌های وکیل‌آباد را به هم ریختم
زمانی فرمانده دسته مرکزی بودم و ۸ پاسگاه از طرق و طرقبه همه زیر نظر من بود. مسئول وکیل‌آباد هم بودم. در باغ وکیل‌آباد لات‌بازی و هرزه‌گردی و اعمال خلاف عفت زیاد بود. به‌ویژه لات‌هایی بودند که از مردم باج می‌گرفتند. وقتی فرمانده دسته مرکزی شدم فرمانده ناحیه مرا خواست و گفت: می‌خواهم وکیل‌آباد را درست کنی. من هم به ناچار از افراد خودم چند نفر را برداشتم و گفتم: با من بیایید وکیل‌آباد، از پاسگاه طرقبه هم یک نفر را نگه داشتم که شاهد کار‌های ما باشد.
هنر ایرانی و پوشش اسلامی
بنفشه اجلالی به عنوان یک طراح معتقد است مد هیچ‌وقت از بین نمی‌رود، فقط هر چند سال یک‌بار در شکل‌های جدید برمی‌گردد. می‌گوید: «در بسیاری از ژورنال‌ها، عکس‌ها و فیلم‌های قدیمی مدل‌هایی را می‌بینیم که مربوط به نیم قرن قبل است اما باز هم به چرخه مد برگشته و در طراحی‌های جدید به سبک‌های متفاوتی استفاده می‌شوند. من فکر می‌کنم در زمان‌های متفاوت همراه با مد، سلایق افراد جامعه نیز تغییر می‌کند و همین امر باعث می‌شود لباسی را که الان مورد پسند ما نیست چند سال بعد استفاده کنیم.