محله رضاشهر

محله
منطقه ۹

رضاشهر

رضاشهر از محلات قدیمی و اصیل مشهد است که صاحبان اولیه زمین‌هایش، کارکنان آستان‌قدس‌رضوی بودند. آن‌ها بر اساس طرح موظف شدند خانه‌هایشان را ویلایی و حداکثر در دوطبقه با دیوار‌های‌کوتاه بنا کنند. کسی حق نداشت این الگوی ساخت‌وساز را نادیده بگیرد. طراحی رضاشهر الهام‌گرفته از شهرک‌های حومه پاریس بود.

محله رضاشهر
حسن بسکابادی روستازاده‌ای است که امروز رایگان در روستاها ویزیت می‌کند
روستایی که او در زمان کودکی‌اش در آن متولد و بزرگ شده کمترین امکانات مانند مدرسه را هم نداشته است. روستایی با 15خانوار جمعیت به نام علی زنگی در خراسان جنوبی. او برای اینکه بتواند درس بخواند مجبور بوده از روستایشان تا روستای دیگر را پیاده برود و برگردد.تا سال چهارم پیاده می‌رود اما بعد از آن فاصله 10تا12کیلومتری خضری و دشت بیاض برای پاهای کوچک او توان‌فرسا می‌شود. حسن کوچک سختی زندگی تنهایی را به جان می‌خرد و در اتاق کوچکی بدون امکانات اولیه ساکن می‌شود تا بتواند درسش را ادامه دهد و روزی پزشک شود.
خانه کتاب کارگر در محله رضاشهر دسترسی کارگران به خدمات فرهنگی را تسهیل کرده است
در این خانه کتاب که نبش خیابان خاقانی 17 واقع شده است کتاب‌هایی با طبقه‌بندی‌های متفاوت وجود دارد تا کارگران بتوانند برای خود و خانواده‌هایشان از آن‌ها استفاده کنند. جالب اینجاست که برخلاف دیگر کتابخانه‌ها که از اعضا برای امانت کتاب ودیعه گرفته می‌شود، در این کتابخانه هیچ هزینه‌ای دریافت نمی‌شود. زیرا هدف ارتقای فرهنگ است.
با بازی و نقاشی خوانش شاهنامه را شروع کردم
پارسا مجیدی 8ساله درباره تأثیر شاهنامه در زندگی‌اش بیان می‌کند: داستان‌های شاهنامه برایم درس‌های بزرگی دارد به عنوان مثال می‌دانم کارهای نیک حالم را خوب می‌کند و دیوها انسان‌ها را به انجام کارهای بد تشویق می‌کنند. از هنگامی که این موضوع را متوجه شدم در مقابل دیوها مقاومت می‌کنم.
پایه روبوستا یا عربیکا؟
از میان کافی‌شاپ‌ها و قهوه‌خانه‌های فراوان و درجه یکی که در منطقه ما هستند به یک قهوه‌فروشی تخصصی در محله رضاشهر می‌روم که دو خواهر جوان از یک خانواده قهوه‌دوست آن را اداره می‌کنند. پگاه و مرجان کاشانی از 13سال قبل با ورود برادرشان به کار قهوه با این صنعت آشنا شدند و با حمایت پدر خانواده همگی در همین حرفه مشغول هستند.
سلام به تئاتر با «مادرجان سلام»
منیره امیریوسفی سال56 قدم به دنیا می‌گذارد و از همان کودکی به هنر علاقه‌مند می‌شود. ریشه این عشق و علاقه را می‌توان در خانواده هنرمندش جست‌وجو کرد. خانواده‌ای که از یک طراح، یک نوازنده گیتار و جواهرساز، یک خیاط و یک هنرمند تئاتر تشکیل می‌شود.
سال‌ها تلاش کردم اما سمتی در هیئت ندارم
کمتر کسی است که در زمینه ورزش پرورش اندام کار کرده باشد و نام «سهراب سرابی» به گوشش نخورده باشد. سرابی هنگامی که این ورزش را شروع کرده، در شهرمان فقط یک باشگاه پرورش اندام وجود داشته و آن‌قدر این ورزش شناخته شده‌ نبوده، حتی دوره‌ای فعالیت در آن ممنوع هم بوده است. اما او سال‌ها برای شناخته‌شدن این ورزش تلاش کرده است.
سازِ شعر
در سال 86توسط دوست شاعرم «حامد علیزاده» به انجمن ادبی استاد مرحوم «محمد قهرمان» راه پیدا کردم. هر هفته سه‌شنبه به انجمن می‌رفتم و عضو ثابت انجمن ادبی فاخر بودم و برای شاعران خراسانی ساز می‌نواختم.» از جمله شاعرانی که او در این انجمن با آن‌ها آشنا شده است می‌توان به «رضا افضلی»، «حسین جبروتی»، «حبیب‌ا... بیگناه»، «علی باقرزاده»، «غلامرضا شکوهی»، «استاد حسن لاهوتی» و...نام برد.