فتانه پورآت، کاپیتان تیم ملی بسکتبال با ویلچر کشورمان: شکر خدا همسری دارم که مشوق اصلیام بوده و همه جا در کنارم است و قوت قلب به من میدهد. پسر6سالهای دارم که مادرشوهر فداکار و مهربانم کارهایش را عهدهدار است و این دغدغه را دارد که بتوانم به تمرینهایم برسم. حتی هنگامی که در اردوها هستم نمیگذارند استرسها یا مشکلات را متوجه بشوم تا بتوانم با فکری آزاد تمرین کنم.
رضاشهر از محلات قدیمی و اصیل مشهد است که صاحبان اولیه زمینهایش، کارکنان آستانقدسرضوی بودند. آنها بر اساس طرح موظف شدند خانههایشان را ویلایی و حداکثر در دوطبقه با دیوارهایکوتاه بنا کنند. کسی حق نداشت این الگوی ساختوساز را نادیده بگیرد. طراحی رضاشهر الهامگرفته از شهرکهای حومه پاریس بود.

سال تحصیلی 99 با تمام فرازوفرودهایش به پایان رسید. سال تحصیلیای که بیشتر آن در سایه کرونا و درس و کلاسهای آنلاین گذشت. در این بین آنچه که مهم است دانشآموزانی هستند که نهایت تلاششان را میکنند تا بهترین نتیجهها را به دست آورند. به سراغ 8دانشآموز برتر مدرسه متوسطه اول هاشمینژاد3 رفتیم که سال گذشته را با آزمونهای مجازی پشت سر گذاشتند و در المپیادهای مختلف استانی خوش درخشیدند.
سیدجواد طباطبایی یزدی درباره نحوه چاپ خبر و ارسال آن به دفتر کیهان تهران توضیح میدهد و از سختیهای ایجاد راههای ارتباط میگوید: خبر را که تهیه میکردیم اگر خیلی فوری بود آن را تلفنی برای دفتر تهران میخواندیم و آنها مینوشتند و اگر خبر فوریتی نداشت آن را مینوشتیم و سپس در پایان هر روز قدسنهری آن را به فرودگاه میبرد و پست میکرد. در آنجا هم افرادی از روزنامه بودند که بسته را تحویل میگرفتند.
کار با دختران نوجوان و جوان بسیار سخت، اما لذتبخش است. آنها با چالشهای هویتی و دینی روبهرو هستند که اگر بهدرستی راهنمایی نشوند دچار مشکلات جبرانناپذیری میشوند. ما در این گروه دخترانی داریم که راه زندگی را گم کرده بودند و در مرحله خطرناکی قرار داشتند. شکرخدا با حضور در این جمع و گرفتن مشاوره به زندگی عادی برگشتند.
بعد از عمل جراحی و بیرون کشیدن تیرها، محمد محمدی متوجه میشود که برای همیشه ویلچر نشین شده است. این جانباز سرافراز محله رضاشهر از سال 64وارد آسایشگاه میشود اما ابتدا افسردگی داشته و خود را جامانده از غافله شهدا میدانسته است. او تصور میکرد دیگر رسالتش تمام شده، اما فردی به او میگوید: تو حالا باید روایتگر آنچه دیدی باشی. محمدی با این حرف از کنج عزلتش بیرون میآید. دریافت بیش از 20مدال رنگارنگ جهانی و 150مدال شنا کشوری، تدریس قرآن و نوشتن کتاب «شناگر هور» از جمله اتفاقات بعد از این حرف است.
روستایی که او در زمان کودکیاش در آن متولد و بزرگ شده کمترین امکانات مانند مدرسه را هم نداشته است. روستایی با 15خانوار جمعیت به نام علی زنگی در خراسان جنوبی. او برای اینکه بتواند درس بخواند مجبور بوده از روستایشان تا روستای دیگر را پیاده برود و برگردد.تا سال چهارم پیاده میرود اما بعد از آن فاصله 10تا12کیلومتری خضری و دشت بیاض برای پاهای کوچک او توانفرسا میشود. حسن کوچک سختی زندگی تنهایی را به جان میخرد و در اتاق کوچکی بدون امکانات اولیه ساکن میشود تا بتواند درسش را ادامه دهد و روزی پزشک شود.
در این خانه کتاب که نبش خیابان خاقانی 17 واقع شده است کتابهایی با طبقهبندیهای متفاوت وجود دارد تا کارگران بتوانند برای خود و خانوادههایشان از آنها استفاده کنند. جالب اینجاست که برخلاف دیگر کتابخانهها که از اعضا برای امانت کتاب ودیعه گرفته میشود، در این کتابخانه هیچ هزینهای دریافت نمیشود. زیرا هدف ارتقای فرهنگ است.