معروف شدن حسین محمدنژاد به حسینِ آره به اوایل انقلاب برمیگردد؛ زمانی که قصد ثبتنام در پایگاه بسیج محله را داشت، وقتی نامش را صدا زدند و قصد پرسش نام خانوادگیاش را داشتند، در جواب گفت: «آره»
حاجحسن معینییزدی سالهاست سماورسازی میکند. کارش را از دهسالگی با شاگردی نزد اولین استادش در گاراژ اتحادیه یزدیان شروع کرده و حالا ۷۰ سال از آن زمان میگذرد.
سلمان حسنزاده، میوهفروش جوانی است که روش کار و کاسبیاش کمی از دیگران متمایز است، در مغازه او فروش میوه از روز پنجشنبه تا ظهر جمعه به قیمت میدانبار است.
کوی کارگران یکی از آن محلاتی است که نامش اتفاقا هم با شغل و هم با اصلیت تعدادی میوهفروش طبسی گره خورده است، بهطوریکه پیر و جوان و کوچک و بزرگ، اینجا را به خانواده میوهفروشان و طبسیها میشناسند.
حسن منتخبی میگوید: دلم میخواهد آدم مشتریداری باشم؛ اینکه تا چه حد موفق بودهام، خدا میداند، اما دوست دارم کسانی که به هر بهانهای از دستم دلگیر شده مرا حلال کند.
رضا زمانی با آنکه سن زیادی ندارد، آن زمانی را به یاد دارد که برخی لحافدوزها به خانهها میرفتند؛ هم پنبه میزدند و هم سفارش لحاف و تشک میگرفتند.
حاجمحمدحسن نوری به دلیل آشنا بودن با گلههای گاو و گوسفند از دوران کودکیاش و مهارت در پخت گوشت آنها، به مغازه حاجاصغر کلهپز در فلکه حضرت رفت و کنار او شاگردی کرد تا شبی ۵قران دستمزد حاصلش شود.