قدیمیهای این بازار خیلی زحمت میکشیدند، ما هرچند روز یکبار باید به تهران میرفتیم و پارچه میخریدیم و بسیاری از شبها در گارگاه میماندیم تا کار دوخت و دوز مانتوها تمام شود.
                گلهای مغازه محمدرضاثابتبیرجندی که در جوار بیمارستانامالبنین است، مصنوعیاند. او میگوید: گلهای طبیعی برای برخی بیماران حساسیت ایجاد میکند و مشکلزاست؛ بنابراین گل مصنوعی را برای هدیه به بیماران مناسبتر دیدم.
                جواد سودمند میگوید: مصرف روزانه چایکوهی یا برگ کاکوتی در چای، علاوه بر خوشطعم کردن آن، برای سرماخوردگی و حساسیتهای فصلی نیز مفید است.
                به پل راهآهن نرسیده، مغازههای زیادی را میبینی که بر سر در آنها نوشته شده است: «خرج کارفروشی»، این مغازهها پر است از زیپ، دکمه، لایهچسب، نخ و سوزن، خطکش خیاطی. خرجکار یعنی لوازم خیاطی.
                بخشیها اولش مغازه خیلی کوچکی بهاندازه پراید داشتند. سطل خالی را که میبردی، روی آن شماره میزد، توی آن شیر را مایه میکرد و فردا سطل پر از ماست را تحویل میداد.
                مشتریانم همه یکی بهتر از دیگری هستند. آنها بعد از بیمار شدنم هوایم را داشتند و به من سر میزدند. الان هم هر روز ساعت۹ صبح وقتی از میدانبار سبزی میآورم، سبد به دست جلوی درِ مغازه منتظر میمانند.
                سیدرضا سادات، متصدی شیرینیسرای سادات، بیش از ۳۵ سال است در محله گاز با شیرینیهای متنوع کام مردم را شیرین میکند. او کارش را در کودکی به عنوان کارآموز در قنادی طباطبایی آغاز کرده است.
                





