کد خبر: ۱۲۹۰۸
۲۴ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۴:۰۰
راسته ساعت‌فروش‌های مشهد

راسته ساعت‌فروش‌های مشهد

خیابان چهار طبقه به سمت بازار جنت، سمت راست خیابان محل اصلی ساعت‌فروشان قدیمی و نیمه‌قدیمی مشهد است. همان راسته‌ای که بیشتر عروس و دامادها به آنجا می‌روند و ساعت‌های خود را از همان جا تهیه می‌کنند.

تیک‌تاک تیک‌تاک؛ این صدا همان صدای قدیمی ساعت کوکی خانه مادربزرگ است که هنوزبا کوک ۲۴ ساعته خود برقرار می‌شود و مادربزرگ هم هر ساعتی که می‌گذرد با صدای بلند زنگ ساعت قدیمی خود تعداد دینگ‌دینگ را می‌شمارد و متوجه می‌شود که وقت اذان است یا ظهر است و وقت ناهار یا غروب است و دوباره برای اقامه نماز باید به مسجد برود.

به کنج دیوار نگاه می‌کنم، چشمان خسته‌ام قدم به قدم تمام تودرتو‌های ذهنم را به دنبالش گشته‌اند. گویی خیال می‌کنم، خطوط گچ‌کاری اطراف ساعت دیواری خانه مادربزرگ که اکنون دیگر تنها یادگار او بر روی دیوار اتاقم است، تنها مسیری است که می‌تواند هر از گاهی که دلتنگ می‌شوم چشمانم را به پاندول این ساعت قدیمی میخکوب کند و من هم با صدای دینگ‌دینگ زنگ آن دوباره خاطرات مادربزرگ را مرور کنم.

 

صداهایی که دیگر به گوش نمی‌رسد

صدایی به گوش می‌رسد؛ تیک‌تاک، تیک‌تاک، تیک‌تاک. به پاندول ساعت نگاه می‌کنم. همین که کوله بارش را بر می‌دارد که سفر را آغاز کند پاندول به انتهای مسیر خود رسیده و بر می‌گردد. با خود فکر می‌کنم زمان در کنار دینگ‌دینگ این‌گونه ساعت‌ها چقدر زود می‌گذرد، حتی روزهای دلتنگی و لحظاتی که حس خستگی داری با نگاه کردن به حرکت رفت‌وبرگشت پاندول این ساعت تمامی خستگی‌ها از فکرت رخت بر می‌بندد. اما حیف است که در عصر جدید زنگ‌های کوکی این ساعت‌ها جای خود را به تلفن‌های همراهی داده است که حتی هنگام خواب هم همراهمان است و ما را رها نمی‌کند.

البته خیلی از همین ساعت‌ها هم‌اکنون وسیله‌ای برای ابداع و نوآوری شده‌اند و با موتور و چرخ دنده‌های آنان وسایل تزیینی ساخته می‌شود. اما در کنار این همه تغییرات و تحولات هنوز هستند آدم‌هایی که تیک‌تاک ساعت‌هایشان همراه و همیشگی روزهای کاری‌شان شده‌اند و اگرچه مدل‌های جدید ساعت را به در و دیوار مغازه خود نصب کرده‌اند اما باز هم وقتی از انتخاب ساعت از آن‌ها سوال کنی به همان ساعت‌های پاندول‌دار و کوکی قدیمی اشاره می‌کنند.

با وجود تغییر و تحولاتی که در حوزه‌های ابزارآلات و تکنولوژی رخ داده است اما راسته ساعت‌فروشان منطقه ما هنوز فعال است.خیابان چهار طبقه به سمت بازار جنت در محله جنت مشهد، سمت راست خیابان محل اصلی ساعت‌فروشان قدیمی و نیمه‌قدیمی منطقه ماست. همان راسته‌ای که بیشتر عروس و دامادها به آنجا می‌روند و ساعت‌های خود را از همان جا تهیه می‌کنند.

پدر و مادرم هم از اینجا خرید کرده‌اند

نوروزی و همسرش یکی از همین زوج‌های جوانند که در تهیه و تدارک مقدمات مراسم عروسی خود هستند که اتفاقا پشت ویترین یکی از همین مغازه‌ها ایستاده‌اند و گرم صحبت و انتخاب ساعت هستند، به سراغشان می‌روم و از آنها در مورد علت انتخابشان می‌پرسم که مرد جوان این‌گونه پاسخ می‌دهد: برخی ساعت‌فروشان در این راسته بسیار قدیمی هستند، مثلا پدر و مادر من ۲۵ سال پیش ساعت مراسم عروسی‌شان را از همین‌جا تهیه کرده‌اند. او ادامه می‌دهد: البته بعد از آن هم بار‌ها ساعت‌های کادویی یا شخصی خود را از همین محل خریده‌اند. نوروزی می‌گوید: اکنون به سفارش آنها برای خرید به اینجا آمده‌ایم.

پدر و مادر من ۲۵ سال پیش ساعت مراسم عروسی‌شان را از همین‌جا تهیه کرده‌اند

زن جوان هم وارد صحبت شده و با تایید سخنان همسرش می‌گوید: اینجا تنوع ساعت‌ها زیاد است در نتیجه مشتری قدرت انتخاب بیشتری دارد، ضمن اینکه مشتریان و به‌خصوص عروس و دامادها راحت‌تر می‌توانند ساعت ست انتخاب کنند.

 

از راسته ساعت‌فروشان سوغات می‌خرم

میرجلالی که به همراه دو فرزند خود وارد یکی از ساعت‌فروشی‌ها در این راسته می‌شود زائر امام‌رضا (ع) است، از او در مورد انگیزه خریدش از این راسته می‌پرسم که می‌گوید: من هر دو سال یک‌بار به مشهدالرضا (ع) مشرف می‌شوم، باورتان نمی‌شود حدود ۱۰ سال پیش یک ساعت دیواری از همین مکان خریداری کردم که هنوز روبه‌راه است و هر کسی هم که آن را می‌بیند محل خریدش را از من می‌پرسد.

او ادامه می‌دهد: معمولا هر بار که به مشهد می‌آیم هم به سفارش دیگران و هم برای سوغات از این مکان ساعت مچی و دیواری تهیه می‌کنم. ساعت‌های ایستاده هم مشتری خاص خود را دارد. فیروزی یکی دیگر از شهروندانی است که مشغول بار کردن ساعت ایستاده پاندول‌دار است، او نیز در مورد انگیزه خریدش از این منطقه می‌گوید: تجمع ساعت‌فروش‌ها در این محل باعث می‌شود که مشتریان راحت‌تر انتخاب کنند و از همه مهم‌تر اینکه قیمت‌ها در اینجا مناسب‌تر از سایر نقاط شهر است.

 

خیابان چهار طبقه به سمت بازار جنت راسته ساعت‌فروش‌هاست

 

ساعت است که می‌گوید: وقت طلاست!

حتما شما هم مثل خیلی‌های دیگر بار‌ها از کسی که در کنار پیاده‌رویی ایستاده، پرسیده‌اید که «آقا ببخشید ساعت چنده؟» و آن مرد که در آنجا منتظر کسی است، درحالی‌که به ساعت مچی خود نگاه می‌کند با لبخندی به شما می‌گوید: «خواهش می‌کنم، یک ربع به چهار.» شما دوباره از او تشکر کرده و به راه خود ادامه می‌دهید و با خود می‌گویید: هنوز ۱۰ دقیقه دیگر وقت اضافه دارم، پس می‌توانم به یک آبمیوه‌فروشی یا بستنی‌فروشی بروم و کمی خود را سرگرم کنم. شما در حقیقت با این‌کار وقتی را که عده‌ای معتقدند «طلاست» یک جوری هدر می‌دهید!

شاید هم اصلا یادتان نباشد که عنصر تعیین‌کننده برای بیشتر تصمیم‌ها و ملاقات‌های شما موجودی بی‌جان به نام «ساعت» است، همان‌که به مچ دست آن مرد در کنار پیاده‌روی خیابان بسته بود. اینها صحبت‌هایی است که بر زبان حسین‌زاده تعمیرکار قدیمی و ساعت‌فروش معتمد شهرمان در همین راسته ساعت‌فروشان جاری می‌شود.

حسین‌زاده بی‌مقدمه لب به سخن باز می‌کند و می‌گوید: ما همه مثل هم هستیم و «وقت‌کشی» یکی از شرح وظایف نانوشته روزانه ماست و هیچ‌کس هم در این باره هیچ بازخواستی از ما نمی‌کند. از او می‌خواهم از تیک‌تاک ساعت‌هایی که هر روز با آنها همدم است برایم بگوید که این چنین روایت می‌کند: من و این ساعت‌ها روز‌ها و شب‌های زیادی را در کنار هم گذراندیم اصلا تیک‌تاک و کوک همین ساعت‌هاست که به من آرامش می‌دهد و کمک می‌کند تا ساعت‌های خراب را تعمیر کنم یا راهنمایی درست برای خرید به مشتری ارائه دهم.

من و این ساعت‌ها روز‌ها و شب‌های زیادی را  کنار هم گذراندیم تیک‌تاک همین ساعت‌ها به من آرامش می‌دهد

او ادامه می‌دهد: هیچ‌یک از ما به‌درستی نمی‌تواند بگوید که مخترع اصلی این ساعت که بوده است و چه کسی به خود اجازه چنین جسارتی داده که به نیابت از سوی بشر زمان را به ۲۴ قسمت مساوی تقسیم کند و هر قسمت آن را به ۶۰ قسمت و باز این ۶۰ قسمت را به ۶۰ قسمت دیگر، اما به هر حال من فکر می‌کنم مصداق اصلی و اولیه وقت طلاست با همین موجود بی‌جان هویت پیدا می‌کند.

 

خاطره‌ای فراموش‌نشدنی

حسین‌زاده که علاوه بر فروش ساعت، کار تعمیر و تعویض باتری را نیز انجام می‌دهد، می‌گوید: همه حرف‌هایی که می‌شنوم از جنس زمان است شاید آن‌قدر با کارم مأنوس است که همه چیز را بر حسب زمان می‌شنوم، نمی‌دانم شاید اصل و اساس واقعیت این باشد. از او در مورد خاطرات کاری‌اش می‌پرسم که می‌گوید: یادم می‌آید یک روز یک مشتری سن و سال دارد آمد و یک ساعت قدیمی ارثیه مادربزرگش را آورد.

برایش خیلی مهم بود که این ساعت درست شود و زمان را نشان دهد گویا هر جا هم برای تعمیر برده بود به او جواب منفی داده بودند. موضوع را که برایم توضیح داد در بررسی اولیه گمان کردم که درست نشود اما با این حال ساعت را گرفتم و قرار شد دو روز برای تعمیر به من مهلت بدهد. گویا حرف دیگر همکارانم درست بود ،چرخ دنده‌ای از ساعت شکسته بود که اصل دیگر مانند آن پیدا نمی‌شد.

ولی از آنجا که من هیچ‌چیز را دور نمی‌ریزم بالاخره توانستم چرخ‌دنده مشابهی را برایش پیدا کنم و با به‌کار بردن فنونی خاص ساعت را درست کنم. چهره خوشحال آن مرد مسن بعد از فهمیدن تعمیر ساعت هیچ‌گاه فراموشم نمی‌شود و برایم همیشه ماندگار است.

او که اکنون بیشتر از ۱۵ سال است که در کار تعمیر و فروش ساعت است انواع ساعت‌ها را در مغازه خود جای داده و علاقه زیادی هم به جمع‌آوری انواع ساعت‌ها دارد، خودش می‌گوید: همه وسایل ساعت و انواع مختلف ساعت‌ها در مغازه‌ام وجود دارد. می‌گوید: اگر دوباره متولد می‌شدم و می‌خواستم شغلی را انتخاب کنم دوباره تعمیرکار و فروشنده ساعت می‌شدم من احساس می‌کنم انسان با زمان زنده است.

 

ساعت از کجا آمد؟

آن‌طور که در کتیبه‌های بابلی مشاهده شده، پس از کوچ قبیله کاسیان از ایران به «میان درود» یا همان بین‌النهرین، شیوه تقسیم زمان یا شبانه‌روز به ۲۴ ساعت و هر ساعت به ۶۰ دقیقه و هر دقیقه به ۶۰ ثانیه و هر ثانیه به ۶۰ ثالثه بوده است و بر این اساس دست‌کم از نیمه نخست هزاره دوم پیش از میلاد این روش برای تعیین وقت گذاشته شده است. شیوه‌ای که گویا از نظام شصتگانی شمارش اعداد برگرفته شده که در آن زمان رواج داشته و حتی تا امروز نیز باقی مانده است.

براساس مدارک موجود در موزه ساعت‌شناسی لندن، نخستین باری که به محاسبات نظری ساعت‌های آفتابی توجه شد قرن ششم پیش از میلاد مسیح (ع) بود. سومری‌ها این نوع ساعت را گسترش دادند و نخستین ساعت‌های آفتابی عمودی را ساختند که یک شاخص عمودی، سایه‌ای بر صفحه آن می‌انداخت و تقسیم‌بندی آن سایه، نشانه‌هایی از عبور ساعت‌های روز بود.

 

خیابان چهار طبقه به سمت بازار جنت راسته ساعت‌فروش‌هاست

 

ساعت میدان‌ها

در شهرهای بزرگ جهان رسم بر این بوده است که ساعت‌‌های آفتابی را در میدان‌های اصلی نصب می‌کردند تا مردم در جریان گذران اوقات خود باشند و امروزه این ساعت‌ها به عنوان نمادهای تمدن در هر یک از شهرهای بزرگ جهان به‌شمار می‌آید. بسیاری از کارشناسان معتقدند که بیشتر ساعت‌های آفتابی معمولی، زمان ظاهری خورشیدی را نشان می‌دهند و این زمان با زمانی که در ساعت‌های رایج می‌خوانیم، کمی فرق دارد و در طول سال تا حدود ۱۵دقیقه جابه‌جا می‌شود.

 

ساعت آبی؛ اختراع ایرانیان

ساخت ساعت‌های آفتابی و ساعت‌های آبی نشان‌گر این است که بشر همیشه سعی می‌کرده برای تعیین اوقات زندگی خود از عناصر طبیعت مثل آب، آفتاب، باد، خاک، گیاه و امثال آن بهره‌برداری کند.

 

ساعت چینی

در گوشه و کنار صفحاتی از تاریخ مخترعان، از چینی‌ها نیز به‌عنوان یکی از مخترعان ساعت در جهان یاد شده است. براساس گزارشی که در یکی از بولتن‌های تاریخی به ثبت رسیده، آمده است: «در سال۱۹۵۶ باستان‌شناسان وسیله‌ای را از زیر خاک بیرون کشیدند که گذر زمان را نشان می‌داد و حروف چینی روی آن حک شده بود.»

در آزمایش‌های نخست، این وسیله را به قرن سوم میلاد نسبت دادند که هیچ شکی در آن نبود اما نکته‌ای که باعث تعجب باستان‌شناسان شد، این بود که وسیله نشان‌دادن زمان و ساعت‌های نخستین را سوئیسی‌ها تنها سه قرن پیش به صورت مکانیکی اختراع کرده بودند، درحالی‌که این وسایل کشف شده حکایت از آن داشت که چینی‌ها حداقل ۱۳قرن در ساخت ساعت از سوئیسی‌ها جلوتر بوده‌اند.

 

ساعت‌های شنی

ساعت‌های شنی متداول‌ترین ساعت‌هایی است که پیش از تولد ساعت‌های مکانیکی توسط مردم در چند قرن قبل ساخته و استفاده می‌شد. ساعت‌های شنی یا ماسه‌ای، از دو حباب شیشه‌ای چسبیده به هم تشکیل می‌شده که میان آن، سوراخ باریکی برای ردشدن شن یا ماسه ریز درنظر گرفته شده بود، شن‌ها به‌تدریج از حباب بالا به حباب پایین سرازیر می‌شد، بعد ظرف را وارونه می‌کرد و همان عمل تکرار می‌شد، با معلوم شدن و ثبت تعداد دفعات وارونه شدن ظرف‌ها و جابه‌جا شدن شن در حباب‌ها، حدود تقریبی زمان مشخص می‌شد.

 

ساعت‌های شمعی

ساعت‌های شمعی نیز در نقاطی که مردم به ساعت‌های شنی دسترسی نداشتند بیشتر استفاده می‌شد. یک شمع که دارای بدنه درجه‌بندی شده بود را روشن می‌کردند و با سوختن شمع و کوتاه شدن آن زمان را محاسبه می‌‌کردند.

 

*این گزارش سه شنبه، ۲۴ بهمن ۹۱ در شماره ۴۳ شهرآرامحله منطقه ۸ چاپ شده است.

آوا و نمــــــای شهر
03:44