علی اشکذری متولد 1326بود و در سال 1346 چراغ روضه را در خانه کوچکش حوالی کوچه سرآسیاب روشن کرد و 10 سال بعد بیت الرقیه را در خیابان نکاح راه انداخت. حاجعلی اشکذری، خادمالرقیه کوچه نکاح سال 1396 در شب اربعین حسینی(ع) از دنیا رفت و میراث تا ابد ماندگارش را به همسر و پسرها و دخترها سپرد که دوتایشان نابینا هستند.از حاجعلی اشکذری پنج پسر و دو دختر به یادگار مانده که دو پسرش مداح و نوحهخوان ائمه(ع) هستند.
آن روزها حاج اصغر خباز که بین مشهدیها به «اصغرکله» شناخته میشد، بعد از برخوردش با درهای بسته در دایرکردن مجدد کلهپزی سرانجام به این فکر میافتد که قسمت جلو خانهاش در خیابان دریادل را تفکیک کند، سروشکلش را تغییر دهد و در همانجا مشغول کاسبی شود.
آغاز این کار برای حاجاصغر با اتفاق بدی همراه میشود؛ اتفاقی که او برای گذر از آن نذر کلهپاچه بهنام امامحسین(ع) میکند. این نذر حاجاصغر همزمان با اربعین امسال پنجاهساله میشود.
جنب وجوش جوانان محب امامحسین(ع) درحالی در زیر پوست شهر جریان پیدا کرده است که سادگی و بیریابودن کارشان موجب شده است روزبهروز به خیل مشتاقان اضافه و صف سربازان و احیاگران در این موکبها بزرگ و بزرگتر شود. موکبهایی که از حدود یکسال پیش با فروکشکردن شیوع کرونا دوباره جان گرفتهاند و هرشب جمعه در نقاط مختلف شهر پذیرای مردم میشوند. یکی از نقاط ثابتشان در اطراف حرم مطهر هم خیابان شهید نوابصفوی۱۰ است.
موکبشهدای بولوار شاهنامه بزرگترین موکب ورودی غرب مشهد است. تمام زائران پیادهای که از محور شهرستان چناران وارد مشهد میشوند، در ابتدای ورودی غرب مشهد، به این موکب وارد شده و از خدمات ارائه شده در این ایستگاه همانند، وعده غذایی گرم، نماز جماعت، خدمات پزشکی و پرستاری، خوابگاه مجزا برای بانوان و آقایان، حمام و سرویسهای بهداشتی، کفاشی، خیاطی، تعمیرات موبایل و... بهرهمند میشوند. عباس باروتکوب از بانیهای راهاندازی این موکب میگوید: « اربعین 5سال قبل تعداد زیادی از اهالی بولوار شاهنامه راهی مراسم پیادهروی اربعین حسینی شدند. این افراد که در مسیر پیادهروی نجف تا کربلا با صحنههای بهیادماندنی و خاطرهانگیزی از میهماننوازی شهروندان عراقی مواجه شده بودند بعد بازگشت از همایش عظیم اربعین حسینی تصمیم گرفتند تا از مهمانان امام رضا(ع) پذیرایی کنند».
همه اهالی محله کلاتهبرفی سیدعلیاکبر زارعی را میشناسند، سالهاست که به شغل گچکاری مشغول است. ۲۸ سال است که با شروع ماه محرم و عزاداری امامحسین (ع) در و دیوار خانهاش را سیاهپوش میکند و در این حسینیه کوچک بهاقامه عزای جدش میپردازد. دو نسل از اهالی محله با خاطرات این حسینیه عزاداری کرده و بزرگ شدهاند.
علی قلیپور، که متولد سال ۱۳۴۱ است، اولین بار در زمان حکومت صدام حسین، قاچاقی به کربلا میرود. داستان زیارت اولش شنیدنی است: بعد از اتمام خدمت و بازگشت از جبهه، یک نیسان باری خریدم و اسباب و اثاثیه مردم را جابهجا میکردم. روزی به پست یک عراقی خوردم که چندین سال بود در ایران زندگی میکرد. به من گفت: «مقداری بار دارم که میخواهم آن را تا مرز عراق برایم بیاورید و در قبالش پول خوبی به شما میدهم.» به آن شخص گفتم، پول خوب نمیخواهم، اگر میتوانی من را برای زیارت امام حسین (ع) به کربلا ببر.