عصمت کریمویی، مادر شهید حسین مصلایی است. آخرین بار و لحظه خداحافظی وقتی به قد و بالای پسرش نگاه کرد، قلبش لرزید و احساس کرد در این رفتن برگشتی وجود ندارد.
مادر شهید علیاصغر مرتضوی میگوید: از او فقط یک ساک دستی بهجا ماند. مدتی پس از شهادت برادرش امیر، پیراهن علیاصغر را در قبری خالی کنار مزار برادرش دفن کردم تا دلم با زیارت قبور آنان آرام بگیرد.
طلعتخانم مادر شهید حسن قائمی است؛ پاسداری که از نخستین روزهای تأسیس سپاه پاسداران به این نهاد مردمی پیوست و در سال۵۹ با شروع جنگ به جبهههای غرب کشور رفت.
تصورش را بکنید در خانهتان نشستهاید و به یکباره بگویند مقام معظم رهبری میخواهد وارد خانه شما بشود، چه احساسی به شما دست میدهد؟ این حس را خانواده قاسمیان در ۱۳ فروردین ۱۳۹۲ تجربه کردند.
شهید علی سلیمانمنش خادم حرم بود که با اصرار سال ۶۱ به جبهه رفت، او ترک تحصیل کرد و کمک خرج خانواده بود، پدرش میگوید علی همهفن حریف بود! ابتدا آرماتوربندی میکرد و بعد از آن شیشهبری.
شهید حسین دباغ، دانشآموز بسیجی بود که آخرین بار در دهم تیرماه سال ۶۵ به جبهه رفت و در عملیات آزادسازی مهران به شهادت رسید.
«شهید مجتبی ناطقی» یکی از شهدایی است که در عملیات «بیتالمقدس» به شهادت رسید و پیکر پاکش بعد از ۱۷سال جستجو بالاخره در سال۷۸ به خانه برگشت.






