همزمان با آغاز جنگ تحمیلی و اعزام حاجحسین به جبهه بهعنوان اولین داوطلب منطقه تبادکان، خانه شعبانیها تبدیل به پایگاه اعزام نیرو شد؛ عباس، امیر، حاجباقر، علی، حبیبالله و غلامرضا هم راهی جبهه شدند.
در انتهای خیابان امامیه ۳، خانهای است که طبقه همکف آن به حسینیه اختصاص دارد، صدای روضه از این خانه همیشه برقرار است؛ صدایی که ۱۸ سال است برای مردم این محله آشنا و گوشنواز است.
شهید محمد مخیر ایرانی ۳۱ سال مفقودالاثر بود. او ۱۲ اسفند۶۲ و در عملیات خیبر و جزیره مجنون به شهادت رسید.
خانواده سیدجواد حسینی راهی معراج میشوند. خواهر شهید از آن روز تعریف میکند: مسئول معراج همین که چشمش به برادر بزرگم افتاد، گفت: شما از کجا خبردار شدهاید؟ برادرتان را همین دیشب آوردند!
درست پس از روز خاکسپاری همسر، بیبیمریم نیز در حالی که با کمک برادرانش، توانست اشهدش را بگوید، با جاری شدن «الله اکبر» بر لبانش، نزد همسر و فرزند شهیدش شتافت.
این شانزدهمین سال بود که در روز اربعین، خانوادههای شهدا و جانبازان محلههای راهنمایی، فلسطین و آبکوهسعدآباد و عموم مردم، برای تلاوت زیارت اربعین و غبارروبی مزار شهدا بهسمت بهشترضا (ع) رهسپار میشد.
۵ روز دلواپسی و بیخبری از پدر شهیدان روشنروان حکایت تلخی است.نیمی از افراد خانواده در سوگ پدر نشستهاند و نیمی دیگر چشمبهراه مادرند.