کد خبر: ۹۵۰۴
۲۹ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۱:۳۰

مادر شهیدان نجفی مانند کوه استوار بود

صدیقه دائمی‌نژاد، مادر شهیدان دوران دفاع مقدس حمید و مجید نجفی، در جوار فرزندان شهیدش در خاک آرام گرفت. نوه مرحومه می‌گوید: فاصله شهادت عموهایم یک‌سال بود و این موضوع، ضربه بزرگی به مادربزرگم وارد کرد.

صدیقه دائمی‌نژاد، مادر شهیدان دوران دفاع مقدس حمید و مجید نجفی، ساکن محله امام‌خمینی (ره) در نود‌و‌هشت‌سالگی به‌علت کهولت سن و پس از سال‌ها تحمل درد فراق فرزندانش درگذشت و به فرزندان شهیدش پیوست. پیکر این مادر شهید در آرامستان خواجه‌ربیع و در جوار فرزندان شهیدش در خاک آرام گرفت.

چندروز بعد‌از درگذشت مادر شهیدان با محمد‌حسین نجفی، نوه پسری او، گفتگو کردیم.


امضای رضایت‌نامه جبهه

نوه بانو صدیقه دائمی‌نژاد، از مادربزرگش به‌عنوان یک زن صبور و مهربان یاد می‌کند و توضیح می‌دهد: هنگامی‌که عموهایم در دوران نوجوانی داوطلب شدند به جبهه بروند، پدربزرگم رضایت نداشت و این مادربزرگم بود که همسرش را راضی کرد تا رضایت‌نامه پسرانش را امضا کند.

محمدحسین نجفی ادامه می‌دهد: او مادر بود و به‌خوبی می‌دانست جنگ چیست و چه خطراتی برای فرزندانش دارد، اما از یک طرف، دفاع از خاک کشورش و از طرف دیگر اصرار‌ها و صحبت‌های پسرانش او را قانع کرد تا آنها را راهی جبهه کند.

نجفی به تاریخ شهادت عموهایش اشاره می‌کند و می‌گوید: عمومجید متولد ۱۳۴۴ بود و در ۲۲ بهمن ۱۳۶۴ در اروندکنار براثر اصابت ترکش شهید شد. عمو‌حمید هم متولد‌۱۳۴۷ بود و در ۱۹‌دی‌۱۳۶۵ در خرمشهر و در عملیات کربلای‌۵ بر‌اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.

نوه بانو صدیقه دائمی‌نژاد می‌افزاید: فاصله شهادت آنها یک‌سال بود و این موضوع، ضربه بزرگی به مادربزرگم وارد کرد، اما او همچنان مانند کوه استوار بود و آن‌طورکه اطرافیان برایم تعریف کرده‌اند با وجود غم سنگین و ناراحتی که از شنیدن خبر شهادت پسرانش داشت، تلاش می‌کرد سایر بستگان را آرام کند.

اهل مطالعه

بانو دائمی‌نژاد بعد‌از شهادت پسرانش، هر‌روزش را با تلاوت قرآن می‌گذراند. نوه‌اش توضیح می‌دهد: میز و چادر نمازش همیشه در گوشه اتاق آماده بود. اعتقاد خاصی به خواندن زیارت عاشورا داشت و به همه توصیه می‌کرد که این زیارت‌نامه را بخوانند.

به گفته نجفی، مادربزرگش اهل مطالعه بود؛ «بی‌بی وقتش را با خواندن کتاب‌های تاریخی، داستان و شعر می‌گذراند. هرزمان به دیدن او می‌رفتم، به من می‌گفت حسین‌جان برایم کتاب بیاور.»

مادر شهیدان نجفی، دفتر یادداشتی داشت که در آن، چکیده کتاب‌هایی را که خوانده بود، می‌نوشت. نوه‌اش تعریف می‌کند: با اینکه پا به سن گذاشته و چشمانش ضعیف شده بود، کتاب‌خواندن را رها نمی‌کرد و به نوه‌هایش همواره می‌گفت کتاب بخوانید؛ کتاب‌ها درس زندگی هستند.

خوش‌اخلاقی مادربزرگ زبانزد فامیل و همسایه‌ها بوده است؛ «عجیب مهمان‌دوست بود، به‌ویژه هنگامی‌که می‌فهمید یکی از هم‌رزمان عموهایم قرار است به دیدنش بیاید، از چند ساعت قبل آماده و حاضر منتظر آنها می‌نشست.»

مرحوم دائمی‌نژاد در همه این سال‌ها هر زمان نام پسران شهیدش در خانه برده می‌شد، از آنها به‌عنوان جوانانی خانواده‌دوست یاد می‌کرد.

محمد‌حسین حالا وقتی برای زیارت اهل قبور به خواجه‌ربیع می‌رود، بر سر مزار مادربزرگ هم که به عمو‌های شهیدش پیوسته است، حاضر می‌شود.

* این گزارش سه‌شنبه ۲۹ خردادماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۷۱ شهرآرامحله منطقه ۷ و ۸ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44