محمداسماعیل افشاریصفوی معروف به «حاجی» میگوید: پدر هر روز هفته برای قشری از جامعه جلسه برگزار میکرد. شبهای جمعه جلسههایش مختص دانشجویان دانشگاه ادبیات و پزشکی بود. شبهای یکشنبه رفوگران قالی پایینخیابان میآمدند و شبهای دوشنبه نیز قاریهای قرآن جلسه داشتند. شبهای سهشنبه کفاشان خیابان ارگ و شبهای چهارشنبه اهالی سعدآباد و میدان صاحبالزمان (عج) میآمدند. شبهای پنجشنبه هم مردم خیابان سراب و حسینیه سراب شرکت میکردند. شبهای شنبه هم جلسه دعای سمات برای عموم برگزار میشدکه از عصر شروع میشد و تا نماز جماعت ادامه داشت. جوانهای بسیاری آنجا میآمدند که بعدها فعال انقلابی یا شهید شدند.
روزگاری به اقتضای مجاورتش با قبرستان «میرهوا» و مسیحینشین بودنش، در آن تابوت میساختند و دورهای عکاسخانههای مختلفی برای گرفتن عکس ارباب رجوعان اداره ثبت در آن مشغول به کار بودند. با برچیده شدن بساط سوگواری و محو شدن قبرستانها، با راهاندازی سینماها و کلوپهای مختلف، کوچه ارگ میزبان بنگاههای شادی و فروشگاهها و تعمیرات ساز و آواز میشود و کمکم آنتیک و عتیقهفروشی و بعدها سمساری و امروز ملغمهای از هر دوی اینها به علاوه تعداد زیادی فروشگاه دست چندمفروشی ارزان قیمت.