پرستار

جشن ازدواج زوج مدافع سلامت در عصر کرونا
زوجی جوان تصمیم گرفتند که خرج مراسم عروسی‌شان را هم‌زمان با عید غدیر به‌صورت اطعام ویژه افراد تهیدست صرف کنند. آنان در دورانی که شیوع کرونا بیداد می‌کند و برگزاری هرگونه دورهمی نتایج ناگواری به دنبال خواهد داشت، دست به این ابتکار زدند تا ضمن شادکردن افراد نیازمند به طوری شایسته به خانه مشترکشان پای گذاشته باشند. در ادامه جزئیات ماجرا را از زبان این نوعروس و نوداماد خواهیم شنید.
«پ» مثل پرستار
از روزی که ویروس کرونا جهان را تحت‌تأثیر قرار داد، اهمیت کار پرستار ان بیشتر پیش چشممان آمد. تحمل چندساعته گان‌ها در تابستان، بیداری‌های شبانه و ندیدن‌های چندروزه خانواده، فداکاری‌هایی نیست که به این زودی از ذهن مردم پاک شود. یکی از سخت‌ترین دوران کار پرستار ان در این 2سال، تماشای پرپرشدن بیماران کرونایی جلو چشمشان بود. آنان که در خط مقدم مبارزه با این ویروس بودند، در این راه جانشان را نیز فدا کردند و به جمع شهدای سلامت پیوستند. روز پرستار بهانه‌ای است تا نگاهی بیندازیم به داستان زندگی 4 پرستار مشهدی که نشان می‌دهند در هر برهه‌ای آماده‌باش هستند و جانشان را برای سلامتی مردمشان می‌دهند.
قدیمی‌ترین پرستار دارالشفا خودش را خادم می‌داند نه درمانگر
هم‌زمان با روز پرستار سری به دارالشفای امام‌رضا(ع) زدیم و با مهدی شجاع، قدیمی‌ترین پرستار آن، گفت‌وگو کردیم؛ کسی که طرح ساخت ساختمان کنونی دارالشفا را به آستان قدس رضوی داد و پیگیر آن تا زمان افتتاح بود. شجاع با 30سال کار در این مرکز درمانی، معتقد است همه بیمارهایی که سر از دارالشفا درمی‌آورند، نیت شفاگرفتن از امام رضا(ع) را در دل دارند.
دو دهه پرستاری در قاسم‌آباد
بکاییان 19سال پرستار و بهیار مراکز بهداشت منطقه قاسم‌آباد است. 15سال در مرکز جامع سلامت فاطمیه بود. دو سال رفت مرکز شاهد و دو سالی هم هست که به مرکز امام حسن مجتبی(ع) آمده است. می‌گوید: این مرکز در شروع کرونا چند ماهی خدمات 16ساعته ارائه می‌داد. مراکز خیلی کم بود. ما شرح حال بیمارها را می‌گرفتیم و برای آزمایش آن‌ها را به مرکز فاطمیه می‌فرستادیم. بعدازظهر هم شیفت بودیم و گاهی تا 9شب کار طول می‌کشید. اصلا نمی‌دانستیم جمعه است یا شنبه. وقتی هم واکسن آمد اوضاع همین بود. تا روزی که 500واکسن فقط در شیفت صبح می‌زدیم. شرایط مثل حالت جنگی بود.
خواهران شهدا راویان ایثار
آرام محرابی معتقد است: بهترین پرستار مادران شهدا، دخترانشان هستند. به همین دلیل به مناسبت روز پرستار همایشی را با عنوان «خواهران حاج قاسم» تدارک دیده‌ام که در آن از هر استان 3خواهر شهید داوطلب را به قید قرعه انتخاب و به مشهد دعوت می‌کنم. از آنجایی که در میان این افراد، تعدادی خواهر شهید مدافع حرم نیز هستند که سن آن‌ها کم است و باید به همراه مادرانشان سفر کنند، با همکاری هیئت قمر بنی‌هاشم(ع) و اعضای انجمن خواهران شهدا برای پذیرایی از 150نفر آماده می‌شویم.
تجربه‌های سیاه و سفید رزمنده سفیدپوش از روزهای جنگ
روایت‌های مردانه بسیاری از جنگ شنیده‌ایم و اتفاقاتی را که برایمان روایت می‌کنند تصور می‌کنیم. این در حالی است که تجربه‌های زنانه از جبهه و جنگ هم کم نداریم. یکی از این تجربه‌های زنانه به بانوان پرستار ی تعلق دارد که تلخی روزهای سخت هنوز زیر زبانشان است. یکی از این افراد، معصومه رضاپور است که -بیش‌وکم - از اوایل انقلاب در بیمارستان امدادی مشهد فعالیت داشته است و 6 ماه و 6 روز نیز در دزفول و زیر سقف آسمانی که گلوله و خمپاره مدام آن را شکاف می‌دادند به مجروحان جنگی خدمت می‌کند.
رنجی که نان را بُرد
مهسا مادر 3 دختر است که بزرگ‌ترین آن‌ها 20 سال و کوچک‌ترینشان حدود 3 سال دارد. شغل همسرش رانندگی تاکسی بود. او نیز به دلیل کرونا، از تعداد مسافرانش کاسته می‌شود و یک‌باره چرخ اقتصادی خانواده‌شان نه پنچر، که فلج می‌شود. می‌گوید: 2 تا 3 ماه درآمد مشترک من و همسرم به کمتر از 500 هزار تومان رسید و برای رتق و فتق امور خانه و بچه‌ها از دوست و آشنا قرض می‌کردیم، اما باز هم کفاف نمی‌داد و نزدیکان به ما کمک می‌کردند. این روایت مادرانی است که کرونا بر سر کسب و کارشان سایه انداخته است.