ریشهکنی بیسوادی ازجمله اهداف کلان دولتهای مختلف در ایران بوده است. آمارها هرساله میزان کمتری از بیسوادی را گزارش میدهند. رشد سوادآموزی در مقایسه با آمارهای منتشر شده در دهههای گذشته این نوید را میدهد که فعالیتهای انجامشده در این بخش مفید و مثمر ثمر بوده است.
بار اصلی این مهم بر دوش مربیان و معلمانی است که حتی به دورترین روستاهای کشور رفته و نعمت سوادآموزی را پیشکش انسانهای بازمانده از تحصیل کردهاند. در این نوشتار خلاصهای از گفتوگوی شهرآرامحله با مریم منصوریحلیمی، آموزشیار نهضت سوادآموزی فعال در محدوده منطقه3، را میخوانید.
یکسال پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و باتوجه به اهمیت و ضرورت سوادآموزی، بهفرمان امامخمینی(ره) در دیماه1358 نهضت سوادآموزی تأسیس شد. سازمان نهضت سوادآموزی از بدو تأسیس تا سال1368 شامل 2دوره آموزشی به نامهای مقدماتی و تکمیلی بوده است و از سال1368 تا سال1389 با 3دوره مقدماتی، تکمیلی و پایانی ادامه فعالیت داد.
در سال1390 ساختار آموزشی جدید سوادآموزی پس از تصویب در شورای عالی آموزشوپرورش بهعنوان مرحله اول آموزش بزرگسالان کشور اجرایی شد و متناسب با این ساختار سازمان موظف شد، مخاطبان خود را در 2دوره سوادآموزی (معادل سوم ابتدایی) و انتقال (معادل ششم ابتدایی) آموزش دهد.
منصوریحلیمی از سال93 به جرگه آموزشیاران نهضت پیوسته، هرچند او از سال85 وارد حیطه تدریس شده است. او توضیح میدهد: «دورههای مختلفی ازجمله مشاوره کودک، زبانآموزی و هلالاحمر را دیدهام و اکنون خلاصه همه این آموزشها و تجربهها را در کلاس با شاگردانم به اشتراک میگذارم.»
او که دارای مدرک کارشناسیارشد در رشته آموزش زبان انگلیسی است، در ادامه میگوید: «سالها سابقه تدریس داشتهام و پیش از دوره نهضت در دوره دبستان تدریس کردهام. مدیرمان پیشنهاد ورود به آموزشیاری نهضت را به من داد و گفت تو حوصله خوبی در مواجهه با شاگردان داری و بهنظر مناسب آموزش دادن بزرگسالان هستی. میدانید که ذهن فرد بزرگسال درگیریها و مشغلههای متعددی دارد و بههمین دلیل در مقام مقایسه ذهن کودکان آمادگی فراگیری بیشتری نسبت به کهنسالان دارد.»
معلم نهضت سوادآموزی که سابقه تدریس به 250سوادآموز بزرگسال را دارد، بیان میکند: «براساس مقالات علمی و تجربه من، آموزش به بزرگسالان برخلاف آنچه تصور میشود، نیاز به صبر و تکرار بیشتری نسبت به کودکان دارد. بزرگسالان مخصوصا افرادی که در مناطق کمبرخوردار زندگی میکنند، مشکلات خاص خودشان را دارند. عملا قدرت ذهنی آنها بین نقشهای مختلفی که در زندگی دارند، تقسیم میشود، اما برای یک کودک چنین مسائلی مطرح نیست.
آمارهای علمی نشان میدهد که 93درصد قدرت ذهنی کودکان در زمان تحصیل برای آموختن بهکار گرفته میشود، اما این عدد برای رده سنی بزرگسالان فقط 42درصد است.»
وی که سابقه فعالیت در روستای «شترک» را دارد، توضیح میدهد: «علاوهبر این روستا که در محدوده منطقه تبادکان واقع شده است، در انتهای پنجتن، التیمور و انتهای طبرسی (ابتدای جاده سیمان) هم تدریس کردهام. استقبال بیسوادان در بین ایرانیها و اتباع متفاوت است. ایرانیها در ابتدای دوره تحصیلی تمایل چندانی ندارند و در ادامه با کلاس و آموزشها همراه میشوند، اما اتباع از همان ابتدا شوق بیشتری از خودشان نشان میدهند.
بههرحال در آخر کار سوادآموزان چه ایرانی و چه اتباع به نتایج خوبی میرسند که هم باعث خوشحالی من و هم خودشان است. من نمونه خواندن متنهای آنها را هر ماه ضبط میکنم. وقتی ضبطهای قبلی خودشان را میشنوند، احساس میکنند مسلطتر شدهاند و انگیزه بیشتری پیدا میکنند.»
آموزشیار نهضت بااشاره به برخی روشهای آموزشی که کلاس را جذابتر میکند، توضیح میدهد: «مرتبط با هر درسی تجربهای از زندگی را بیان میکنم. وقتی در کلاس ریاضی مبحث «نسبت و درصدها» را آموزش میدهم، برای بانوانی که سواد میآموزند به بحث آشپزی و خانهداری اشاره میکنم و عملا به این سؤال که «مباحث سخت ریاضی به چه درد ما میخورد؟» پاسخ میدهم و شاگردان کلاس متوجه میشوند درسها با مسائلی که در زندگی روزمره همه مطرح است، ارتباط دارد و میتواند زندگی بهتری برای آنها فراهم کند».
او از راهیافتن برخی شاگردانش پس از دوره نهضت به سطوح بالا یاد کرده و میگوید: «یکی از دانشآموزانم درحالیکه کاملا بیسواد بود به کلاسم آمد و سوادآموزی را با من شروع کرد. این خانم با انگیزه و سرعت خوبی پیشرفت کرد. او اکنون پس از 5سال آموزش در رشته پرستاری تحصیل میکند.»
منصوری در آخر این گفتوگو بیان میکند: «نه مردم و نه مدیران نباید به نهضت سوادآموزی نگاهی تحقیرآمیز داشته باشند. پدران و مادران باسواد میتوانند فرزندانی توانمند برای جامعه تربیت کنند.»