صابر هم پرستار است، هم مددکار، هم کدبانوی خانه و هم پدر و سرپناه خانواده. داستان زندگی او، روایت مردی که با وجود ۶۵ سال سن، از دختر معلول و پسر شیزوفرنی و همسر ناتوانش، بهتنهایی مراقبت میکند.
ماماها میگویند چون آنها قبل از زایمان که لحظات دردناکی برای یک مادر است، کار معاینه را انجام میدهند، «جلاد» نامیده میشوند و درعوض پرستار ان که بعد از تولد نوزاد مادران را به بخش منتقل میکنند، «فرشته» اند!
اکرم زاهدینیا میگوید: با بداخلاقی و عصبانیت، دل بیمار میشکند؛ پای بیمار خوب میشود، اما چیزی که ترمیم ندارد دل شکسته بیمار است.
سپیدپوشان بیمارستان شهید هاشمینژاد از زمان شیوع کرونا میگویند: ما دو سال جنگ را با چشمهای خودمان دیدیم؛ لحظهلحظه مبارزه برای زندهماندن.
چهارم شهریور ۱۳۳۶ روزنامه خراسان با انتشار یک عکس بزرگ از حضور چهار بانوی فرانسوی در ایران خبر میدهد و در توضیح آن مینویسد: «چهار نفر زنان تارک دنیای فرانسوی، به جذامیخانه مشهد آمدهاند».
۳ تن از قدیمیترین پرستار ان زحمتکش بیمارستان ۲۲ بهمن محله تلگرد که تقریبا از آغازین سالهای افتتاح بیمارستان مشغول به کار بودهاند، از سختیها و خاطرات کارشان میگویند.
مادر مریم کرمی تومور مغزی داشته است و بهدلیل مشکلاتی که در ادامه روند درمان برای او پیش میآید، حالا او شده است یک پرستار تمامعیار برای مادرش؛ پرستار ی که دارد با جانودل از مادرش مراقبت میکند.