پرستار

پرستاران جانبازان اعصاب و روان و مرهم زخم‌های کهنه
آدم‌هایی که شبانه‌روز با جانباز‌ها سروکار دارند، این اضطراب و تشویش را خوب می‌فهمند. آن‌ها که سال‌ها هم‌نفس و همراه جانبازان بوده‌اند، با اشاره سر، با یک حرکت دست و یک نگاه به چشم‌ها حرف‌هایشان را ترجمه می‌کنند و می‌فهمند. بهیاران و پرستار ان جانبازان اعصاب و روان مرکز روان‌پزشکی امام خمینی(ره) محله کارمندان دوم، حالا عضوی از خانواده جانبازان هستند.
عاشــق طبیـعت قـدردان آب
فرونشست زمین آن‌قدر ذهن غلامحسن ظریف‌نژاد را به خود مشغول کرده که خودش دست به کار شده و در خانه‌اش سیستم مصرف بهینه طراحی کرده است. سیستمی که فاضلاب را مدیریت کرده و با جداکردن آب خاکستری از آب سیاه، بخشی از فاضلاب را به سیستم مصرف برمی‌گرداند. برای او که عضو هیئت علمی دانشکده پرستار ی و مامایی دانشگاه علوم پزشکی است، این‌کار به معنای عمل‌کردن به نکاتی است که در دانشگاه به دانشجویانش تدریس می‌کند.
زنانی که زندگی می‌بخشند
زلزله بم، انفجار قطار نیشابور، زلزله کرمانشاه، سیل سیستان و... اتفاقاتی هستند که هرکدام ما از آن‌ها چیزهایی را شنیده‌ایم و در قاب کوچک تلویزیون با تماشای اندوه و غم مردم شاید گریسته‌ایم. ما همه چیز را از کیلومترها این طرف‌تر تماشا کرده‌ایم و شاید گاهی کانال را چرخانده‌ایم چون دیگر توان دیدن آن را نداشته‌ایم در حالی که در همان زمان کیلومترها آن‌طرف‌تر افرادی در میان همین صحنه‌ها بوده‌اند و این حوادث بخشی از خاطرات زندگی‌شان شده‌ است، خاطراتی که زیستن با آن‌ها را خودشان انتخاب کرده‌اند. در این شماره شهربانو با سه بانو که در هلال احمر مشغول به کار هستند ، گفت‌وگو کرده‌ایم.
پرستاران، بیمارستان خیریه امام سجاد(ع) را زنده نگاه داشته‌اند
تمام تلاش کادر بیمارستان امام سجاد(ع) این است تا بیماری به دلیل شرایط مالی نامناسب آنجا را ترک نکند. آن‌ها تلاش می‌کنند تا جایی که قانون اجازه می‌دهد هزینه‌های مالی را کسر کنند. بارها پیش آمده اتباع به بیمارستان مراجعه کردند و تنها با ارائه یک برگ عقدنامه درخواست زایمان داشتند. می‌توانند آن‌ها را پذیرش نکنند ولی وقتی می‌بینند از کشور دیگری هستند و مشکلات حاد و خاص خود را دارند، آن‌ها را بستری می‌کنند و ثبت احوال هم در این‌باره همکاری دارد و برای آن‌ها کارت‌ها یا مدارک موردنیاز را تهیه می‌کند. از لحاظ مالی نیز بارها پیش آمده است که پرستار ان با پزشکان صحبت کردند تا هزینه جراحی یا عمل را کم کنند.
دوست ندارم به او بگویم به من سخت گذشته است
مریم صارمی زنی چهل‌ودوساله است. او سال 76 با مجید یادگارپور که یک سال از خودش بزرگ‌تر و متولد سال 57 است ازدواج می‌کند. همان سال اول زندگی، همراه همسرش که در نیروی انتظامی خدمت می‌کند راهی نهبندان می‌شود، همسری که مأموریت‌های کاری‌اش او را به کمین‌های مرزی و مبارزه با اشرار می‌کشاند و شب‌های زیادی به خانه نمی‌آید و این نیامدن‌ها خواب از چشم تازه‌عروس او می‌گیرد.
«اتباع» انگیزه خوبی برای سوادآموزی دارند
منصوری‌حلیمی از سال93 به جرگه آموزشیاران نهضت پیوسته، هرچند او از سال85 وارد حیطه تدریس شده است. دوره‌های مختلفی ازجمله مشاوره کودک، زبان‌آموزی و هلال‌احمر را دیده‌است و اکنون خلاصه همه این آموزش‌ها و تجربه‌ها را در کلاس با شاگردانش به اشتراک می‌گذارد. او که دارای مدرک کارشناسی‌ارشد در رشته آموزش زبان انگلیسی است، سال‌ها سابقه تدریس داشته‌ و پیش از دوره نهضت در دوره دبستان تدریس کرده‌است.
پرستاری از انقلاب تا خط مقدم
طاهره محمدقلی‌زاده طبسی، ساکن محله گوهرشاد، مامایی بود که در دوران انقلاب و دفاع مقدس به میدان آمد و از هیچ‌کاری دریغ نکرد. اسفند سال ۶۰ اولین‌باری بود که اعزام شدم. وقتی با هواپیمای نظامی به اهواز رسیدیم، در یک بیمارستان خارج از شهر مستقر شدیم. در آنجا به ما گفتند بخشی را برای درمان مجروحان آماده کنیم. آنجا پوشش داده شده بود و شب‌ها با یک نور کار می‌کردیم و بیشتر فعالیت‌هایمان را در روز انجام می‌دادیم. وقتی بخش را آماده کردیم، از طرف اداره بهداری برای بازرسی آمدند. من به آن‌ها گفتم «اینجا آماده است و من می‌خواهم جلوتر بروم»، اما با درخواستم موافقت نشد. حمله «فتح‌المبین» که شد من در آنجا بودم. شب آماده بودیم و از نصفه‌شب صدا‌های یازهرا (س) را می‌شنیدیم. نزدیک سحر که شد، اولین مجروح‌ها را آوردند.