ملیحه صفایی باید برای رفتن به کلاسش در سالن مهران، مسیری طولانی را طی کند و اگرچه بخشی از این مسیر برای تردد نابینا یان مناسب سازی شده است، اما در ادامه مسیر، امکان پیاده روی برای افراد معمولی هم سخت است، چه برسد برای نابینا یان!
ابوالفضل مهرزادنیا میگوید: گاهی افراد وقتی متوجه میشوند نابینا هستم، میخواهند بهزور من را از خیابان رد کنند! لباسم را میکشند. بعد هم میگویند «برایمان دعا کن!» از این برخورد ناراحت نمیشوم.
اشرف فیضی در نوجوانی و طی یک عمل جراحی، بینایی هردو چشمش را از دست داده است، اما دستاوردهای زندگیاش نشان میدهد که با تلاش و کوشش بسیار مانع از این شده است که جهانش در تاریکی فرورود.
مرکزآموزشی امام علی(ع) از سال ۸۸ بهعنوان تنها مدرسه ابتدایی دانشآموزان پسر دایر است. ۹۰دانشآموز دارد که شامل دانشآموزان نابینا ، کمبینا و دومعلولیتی کمبینا یا نابینا با کمتوان ذهنی میشوند.
محبوبه قربانی سرانگشتهایش را نشانمان میدهد و میگوید: برای ما لامسه، حس مهمتری است و با همین سرانگشتها کلمات را میخوانیم و میفهمیم. با خنده میگوید: انگشتهایم طوری کار میکنند که کمکاری چشمها به چشم نمیآید.
چندسالی میشود که در کوچهای در محله مقدم، پیرمردی روشندل مینشیند و کفش مردم را واکس میزند. بسیاری از ساکنان آن حوالی، «حسن نظری» را بهعنوان پیرمرد باخدای محله میشناسند.
زندگی برای اسماعیل پردل، معلم قرآن محله المهدی، پستیوبلندی بسیاری داشته است؛ وقتی دو ساله بوده خانوادهاش متوجه میشوند دیگر راهی برای برگرداندن بینایی فرزندشان ندارند.