حسین ابراهیمزاده که طی یک مسمومیت غذایی، بیناییاش را برای همیشه از دست داد، ناامید نشد، پای کسب و کارش ماند و حالا با میوخرجی دو خانواده را میدهد.
غلامعلی خایقانی جانباز محله بهمن است. او با چشمی که بر اثر آلودگیهای روزگار جنگ، کاملا نابینا شده است و چشمی دیگر که تنها ۱۰ درصد بینایی دارد، سالهاست که گوشهنشینی را پیشه کرده است.
علی جوشنی سیوپنجساله است و حافظ سه جزء قرآن. او که بر اثر یک بیماری نابینا شده، قرآن را فقط با شنیدن آموخته است.
محمود باقرزاده جانباز روشن دل محله بهشتی است که چشمانش را بدون دریافت هیچ بهایی بهخاطر میهنش از دست داده است. او میگوید: «من در ۱۸ سالگی فرمانده گردان شده بودم. جان ۴۰۰ نفر در دست من بود.»
آزاده ستاری دختر نابینا ی محله شریف است. او نویسنده است، پیش دانشگاهی را تمام کرده و میخواهد در رشته حقوق دانشگاه ادامه تحصیل دهد.
بالاخره سال ۱۴۰۰ به این آرزوی دیرینه جامه عمل پوشانده شد و پیشدبستانی طراوت سزاواررحمت تأسیس شد. این پیشدبستانی چهل دانشآموز نابینا و کمبینا دارد.
احسان شریفجمعه و محبوبه قربانپور زوج روشن دل محله پنجتن تحصیلات دانشگاهی دارند. آنها با پذیرش شرایطی که برایشان پیش آمده و با دلی روشن زندگی مشترکشان را کنار هم شروع کردهاند.