حدود 150سال قبل وقف بزرگی در حرممطهر ثبت شد که واقفش مردی بهنام آقبابا بود. کسی که در کوچه و بازار مردم او را با نام «حاجآقاجان» میشناختند. او که معمارباشی بود و صحن آزادی را به دستور علینقیمیرزا، پسر فتحعلیشاه، ساخت، درست در مجاورت همین بنا در پشت باغ رضوان چندهزار متر زمینش را هم وقف امامرضا(ع) کرد.
چه کسی فکر میکرد یک برگه بیارزش در داد و ستد روزانه بازار محلی، یک روزی سند تاریخی و هویتی برههای از زمان بشود؟ برگههایی که با دورریختنیها همراه نشدهاند و در صندوقچههای انباری باقی ماندهاند، این روزها سندی شدهاند و سر از اتاقهای ایزوله درآوردهاند و بار هویتی یک زمان بهخصوص را به دوش میکشند.
شمار این اسناد کم نیست و به بیش از 200 هزار رسیده است. به طور کلی در تعریف سند باید گفت سند تاریخ، هویت ملی، فرهنگی و اقتصادی یک شهر و کشور است و یکی از منابع تجدیدناپذیر برای تدوین تاریخ گذشته است.
در مشهد درخت توت را وقف عام می دانسته و معتقد بودهاند این درخت از ازل متعلق به عموم مردم بوده است و تا ابد، از آن همه مردم خواهد بود.
کمی بالاتر از چهارراه کوشش، گاراژی قدیمی در محله کوشش به چشم میخورد با نمای ورودی آجریشکل و کاشیکاریهایی روی سر در که در گذر سالها شکسته و بخشی از آن نیز از بین رفته است.
مرحوم «محمد برجعلی» مالک قبلی این گاراژ یکی از معتمدان محله گاراژدارها (کوشش کنونی) بوده است که با خرید زمین مقابل گاراژ خود و ساخت مسجد امام علی(ع) نامش را برای همیشه زنده نگه داشته است.
مسجدی قدمتدار و شناختهشده که با مدیریت حاج علیاصغر عابدزاده ساخته شده است. این بنا حالا تنها یک مسجد نیست! بلکه در این سالها به مرکزی برای فعالیتهای فرهنگی، مذهبی، اجتماعی و... تبدیل شده است، جایی برای برگزاری مراسم به بهانه مناسبتهای مختلف یا محلی برای تهیه جهزیه تازهعروس و دامادهای کمبضاعت محله. از پیر و جوان و مرد و زن هم در این فعالیتها شرکت میکنند. بماند که نماز صبح که یکی از واجبات فراموششده برخی مساجد است هم در این مسجد محوری از دیرباز تاکنون اقامه میشود و آن را خاصتر کرده است.
برخی دارالشفا را یادگار گوهرشادخاتون میدانند و معتقدند او در وقت ساخت مسجد، درمانگاهی نیز برای معالجه بیماران زائر و مجاور ساخته است.
قدیم هر محله برای خودش یک گورستان داشت. از گورستان قلتگاه که از قدیمیترین گورستانهای مشهد بود و به علت خیابان طبرسی تخریب شد تا گورستان خردو که ویژه اهالی پایینخیابان بود و دیگر هیچ اثری از آن نیست و خاطرهای کهنه و رنگورو رفته در پس اذهان اهالی قدیمی برجا مانده است. داستان قبرستانهای خراب شده مشهد را نبش قبر میکنیم و همچنین از چگونگی شکلگیری این قبرستانها در کنار محل سکونت اهالی میگوییم.






