علی اکبر ایماندوست که رفیق گرمابه و گلستان علما و مداحان زیادی بود با حساب و کتاب پایه یک روضه را در عصرهای جمعه گذاشت که تاکنون ادامه یافته است. بزرگ خاندانِ ایماندوست غرق در روضه بود و انگار برای این کار نفس میکشید. حتی خانهاش را برای زندگی نساخت بلکه دیوارهای آن را جوری بالا برد که بشود در آن یک مجلس خوب برای ابا عبدا...(ع) برپا کرد. پیرمرد سال 83 بساط روضهاش را برای فرزندان گذاشت و از دنیا رفت، ولی بچهها پرچم روضهداری را زمین نگذاشتند.
به همت حسن حیدرعلی، خیّر مدرسه ساز در زمینی به مساحت 3600 متر در شهرک طرق عملیات ساخت یک مدرسه با زیربنای 1800 متر و با 12 کلاس آغاز شد. هزینه ساخت این مدرسه بین 8 تا 10 میلیارد تومان پیش بینی شده که این خیّر آن را به طور کامل تقبل کرده است.
هنوز هم بافت شیرین و دلچسبی دارد؛ محدودهای که در همسایگی حرم مطهر است. قدمزدن و راهرفتن کنار آدمهایش حس مطبوعی در رگهای آدم میدواند، حتی در گرمای تیز تیرماه؛ کوچههایی پر از قصههای واقعی ریز و درشت.روایت ما درباره کوچه شیرازی19 است که به کوچه ثبت معروف است و داستانهای جالبتر از این دارد. نقل است 3خاندان مشهور ساکن آن بودهاند؛ خاندانهای امیرعلی میرنقیب و عمید صفوی و تقی بینش، سرکشیک حرم که اسم و رسمی برای خودش داشت و همچنین نویسنده مقالات مجله دهه1300 با نام «فرهنگ خراسان» بود.
تقویم 101 سال عمر با برکت حاج حسین ملک را بخوانید.
موقوفات حاج حسین آقا ملک که از سال1316 تا 1340 در هفت مرحله اهدا شده است، آن قدر هست که درج نکته به نکته آن سیاهه ای بلندبالا می خواهد و مجالی طولانی برای خواندن. او علاوه بر مشهد در تهران و بسیاری از شهرهای خراسان به ویژه در تربت، چناران و فریمان موقوفاتی دارد که اغلب آن ها وقف عام هستند و با هدف گره گشایی از کار مردم بخشیده شده اند.
درست چسبیده به خانه قدیمی حاج حسین آقا ملک در خیابان امام خمینی مشهد، زیر آفتاب چله تابستان، جایی که درخت های توت چتر واکرده اند، خاطرات ناگفته بسیاری هست که دهان حاج باقر صاحبکار طوسی وقـت نقلشان شیرین می شود. او که این روزها دهه80 زندگیاش را پشت سر می گذارد، روزگاری منشی و کارگزار حاج حسین ملک و از نزدیکان او بوده است؛ با این همه پس از گذشت 5 دهه از فوت ملک، همچنان وقتی می خواهد اسم او را بیاورد، به احترامش تنها از لفظ «آقا» استفاده می کند و در تمام طول مصاحبه حتی برای یک بار اسم کوچکش را به زبان نمی آورد. «آقا»یی که در ذهن حاج باقر صاحبکار ماندگار شده، مردی است که همه عمرش را صرف احسان و نیکی به خلق کرده است.
آقامهدی ملک التجار اصالتا تبریزی و مجتهد زاده بود اما برخلاف پدربزرگ خود، ملاآقا بابامجتهد تبریزی، به کسوت روحانیت درنیامد و راه تجارت در پیش گرفت. او با اینکه در جنگ های ایران و روس، خدمات بسزایی انجام داد، بعد از شکست ایران از روس ها، از خدمت دولت کناره گرفت و به کار تجارت مشغول شد. چندی بعد آقامهدی در زمان محمدشاه قاجار در سال۱۲۵۳ قمری، نشان سرخ را از شاه دریافت کرد و به سمت ملک التجاری ممالک محروسه منصوب شد و از همان زمان به بعد، لقب «مَلِک» بر روی این خاندان ماند اما آن که توانست نام این خاندان را پس از حاج کاظم ملک التجار(پسر آقامهدی ملک التجار) با وقف های بی شمارش به شهرت برساند، پسرش «حسین آقا ملک» بود.