حاج حسین آقا ملک، با فضل و ادبی که اندوخت و نیز اهدا و وقف املاک و اشیاء نفیس به ویژه کتابخانهای پربار برای مردم ایران، نام خود را برای همیشه در تاریخ ایران و حتی جهان اسلام جاودانه کرد. شاید بتوان از حیث مالی واقفان دیگری همچون «رب الرشیدی» وزیر ایلخانی و نیز «ایرج افشار» را هم ردیف با حسینآقا ملک دانست اما هیچ یک از واقفان ایرانی نتوانستند از حیث فرهنگی وقف ی به ارزشمندی تنها «کتابخانه و موزه ملی ملک» به یادگار بگذارند. حسین آقا اصالتا تبریزی و زاده تهران است، با این حال به دلیل خدمات فراوان در عرصههای فرهنگی، بهداشتی، گردشگری، آموزشی، مذهبی و... در مُلک خراسان، بسیاری او را مشهدیالاصل میپندارند.
یاد خاندان نصیرزاده با وقف های ماندگارشان، در کوچه شهید محسن کاشانی22 جاری است. این خانواده متمول که از مهاجران بنام قفقازی بودند، در سالهای 1305-1308 ساختمان چهارطبقه را در خیابان ارگ، یکی از معابر پرتردد مشهد، بنا میکنند. خانواده نصیرزاده موقوفاتی در زمینه تعلیم و تربیت دارند که برخیهایش در این معبر قرار گرفته و آن را شلوغ و پرتردد کردهاند. تقریبا نیمی از این معبر را فضاهای آموزشی نصیرزاده در بر میگیرند و استقرار ناحیه مقاومت بسیج و سپاه مالک اشتر در انتهای معبر امنیت آن را کامل کرده است.
به بیریاترین میهمانی و سفرهای که میشود به نام اهلبیت(ع) پهن کرد، دعوت شدم. سفرهای که از 80 سال پیش حاج علیاکبر زابلیمقدم برای جمعی از مسافران و در راه ماندگان زیارت حضرت رضا(ع) در حسینیه زابلیها پهن کرد و تا امروز هم جمع نشده است. سفره دنبالهداری که شاید حتی او هم فکرش را نمیکرد این کارش تبدیل به یک سنت چندینساله حسینیهای شود که باعث و بانیاش بوده و خشت خشتش را با عشق به ائمه(ع) بالا برده است.
مساجد از دیرباز افزون بر اینکه جایگاه پرستش و نیایش بوده، محل برگزاری فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی نیز بوده است و مساجد توانستهاند با استفاده از ظرفیتهای خود به امور اجتماعی نیز توجه داشته و به پایگاههای محلی تبدیل شوند. یکی از این مساجد «مسجد الرضا» واقع در محله توس است که با کمکهای مردمی ساخته شده است و هنوز بعد از گذشت حدود 30سال یکی از پایگاههای اصلی محله محسوب میشود.
مجید خدیوی، مسئول خیریه و حسینیه باب الحوائج حضرت رقیه (س)، است. خدیوی میگوید: «خیریه حضرت رقیه (س) 23سال در این محله مشغول به فعالیت است. عمده فعالیتهای خیریه در این مدت برای کودکان بیسرپرست و ایتام بوده است. حسینیه نیز از 13سال پیش و با هزینه شخصی و کمک خیران ساخته شده است. بعد از 13سال و در شبهای ماه مبارک رمضان از بنا استفاده و مراسم احیا را در آن برگزار کردیم.»
بعد از گذر از پل کشف در بولوار پنجتن، راه را که ادامه دهی و 4روستای شترک، شیرحصار، امرغان و گوشهکنار را در جاده هلالی پشت سر بگذاری، به روستای برزشآباد میرسی؛ روستایی در 14 کیلومتری مشهد. روستایی که بنا به نقلها و روایات، روزگاری یکی از نوادگان امام چهارم(ع) در آنجا زندگی میکرده و امروز آستانه امامزاده سیدعبدالله اسحاق(ع)، محلی برای زیارت اهل دل است. در روستا از هر که سراغ صحن و سرای این امامزاده را بگیری، مسیر تنها قبرستان ده را نشان میدهد.
حدود یکسال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، ارتش تصمیم گرفت که کارمندان مشهدیاش را خانهدار کند. آن زمان طبق طرحهای تفصیلی مصوب که معروفترینش طرحی موسوم به خازنی بود، شهر مشهد باید به سمت غرب گسترش پیدا میکرد.
در همان سال فاز اول این اراضی که درست وسط بیابانهای اطراف روستای قاسمآباد بود، به ارتشیها تحویل داده شد. زمینهایی که هرکدام 300تا 350 متر بود. بعد از انقلاب کار ساخت خانهها تمام و شهرکلشکر به صورت رسمی افتتاح شد. آن هم در جایی که به گفته خودِ اهالیاش بیابانی لمیزرع بود و کسی امیدی به آبادی این محله نداشت.