هویت - صفحه 187

کوچه زردی
کوچه زردی فعلی، نام قدیم کوچه توحید 6است که هنوز هم قدیمی‌ترها آن را به این نام می‌شناسند. این کوچه در محله صاحب الزمان(عج)قرار دارد. از زیبایی‌های این کوچه، وجود خانه‌های آجری قدیمی است که پرسه در آن آدمی را به گذشته‌ها می‌برد .برخی از اهالی می‌گویند یرقان یا زردی در مشهد در دوره قاجار از این کوچه شیوع یافته است به همین دلیل نام زردی روی آن مانده است. دو مسجد احمدی و مسجد جعفری از مساجد قدیمی این کوچه به شمار می‌‌رود.
آیت الله بهجت1، کوچه‌ای که به نام هتل شد
کوچه آیت‌الله بهجت1 که از 25سال پیش هتل بزرگ الغدیر در آن ساخته شده، سال‌هاست به نام همین هتل در بین مردم شناخته می‌شود؛ کوچه‌ای عریض که بین زائران به‌عنوان میان‌بر پیاده از چهارراه شهدا تا خیابان شهیدکاشانی معروف است. این کوچه محل خانه‌های پانصدمتری و ششصدمتری مشهد در گذشته بود که امروز اندکی از آن‌ها مانده‌است. درست پشت ساختمان همین هتل آب‌انبار قدیمی و خانه تاریخی سبزواری‌ها قرار دارد. متأسفانه خانه که سال1383 ثبت ملی شده‌بود، با شکایت مالک به دیوان عدالت‌اداری از ثبت خارج و در سال1398 تخریب شد، اما همچنان آب‌انبار که ورودی‌اش دیوار شده، موجود است.
 کوچه درختی
کوچه ولایت4 در یک قدمی پل شهید عباسپور و کوچه سرخس قرار گرفته است. در این کوچه باریک، نه خبری از برج‌های تجاری امروزی و نه دکان‌های قدیمی و سنتی است اما بافت مسکونی نونوارشده تقریبا یکنواختی در کنار دو مدرسه تر و تمیز و بزرگ در آن، فضای آرام و یکدستی را تداعی می‌کند. تعداد زیاد درختان تنومند و قدمت‌دار در کنار پیاده‌روهای باریک آن، با پلاک‌هایی که بر تنه‌شان حک شده است، اصالت و هویت این کوچه را به رخ رهگذران می‌کشند. آن‌طور که تک و توک اهالی و ساکن قدیمی محله می‌گویند در گذشته‌های دور جوی آبی از کنار کوچه جاری بوده که زنان لباس‌ها را در آن می‌شستند و محل مراودات محلی همسایه‌ها بوده است.
 بازی رنگ‌ها در کارگاه اوستا محمد
محمدآقا همان اوستا رنگرزِ قدیمی محله چهنو است که این روزها به‌دلیل کهولت سن، خانه‌نشین شده و زمام کار را به دست پسرش سپرده است. روزی روزگاری رنگرزی کوچک او آن‌قدر سر زبان‌ها افتاده بود که کوچه آیت‌الله صدوقی5 در محله چهنو به کوچه رنگرزی معروف شده بود. محمد زنگنه حالا ٩٢سال را رد کرده است. تا همین چند سال پیش، تمام شهر را پیاده گز می‌کرده، صبح‌ها پای پیاده می‌رفته حرم و از حرم به خانه برمی‌گشته غروب‌ها هم برای نماز جماعت به مسجد محله می‌رفته است. تمام تاب و توانش را در این سن و سال مدیون روزهای جوانی است. یا در کارگاه رنگرزی مشغول کار بوده یا در زورخانه‌ها مشغول کشتی و ورزش.
بار ترافیکی خیابان پنجتن روی دوش «دهخدا»
خیابان دهخدا که به بزرگراه شهید بابانظر راه دارد، یکی از معبرهای پرتردد محدوده پنجتن است که به دلیل مجاورت با خیابان اصلی، بار ترافیکی آن را هم کم می‌کند. به عبارتی بخشی از خودروهای عبوری این معبر را برای دسترسی به بزرگراه انتخاب می‌کنند. علاوه بر این، به دلیل وجود مراکز فرهنگی و آموزشی، این خیابان شلوغ و پرتردد است. وجود دو مسجد و دو مدرسه و مراکز فرهنگی دیگر در این معبر، دلیل ازدحام و شلوغی آن در بیشتر اوقات روز است.
کوچه زینبیه
اواخر دهه40 و ابتدای دهه50، شهید انفرادی محل سکونت مهاجران شهرهای مختلف شد. تا آن موقع زمین‌های اطراف کوچه، باغ و زمین کشاورزی بودند. این محدوده کدخدایی به نام غلام‌حسین کرمانی‌نژاد داشت که آن را اداره می‌کرد. هر سال، یک روز مردم محله کل زمین کدخدا را درو می‌کردند. او هم مشکلات مردم را حل می‌کرد. آرام آرام زمین‌ها خانه شدند و باغ‌ها آپارتمان. این معبر مدت‌ها پیش، شهیدمنتظری و سپس شهید مطهری و در زمان جنگ شهید انفرادی نام گرفت، استاد بنایی که داوطلبانه به جبهه رفت و تخریبچی لشکر5 نصر شد، او در عملیات والفجر8 به شهادت رسید.
علامه حافظیان؛ بانی چهارمین ضریح حرم مطهر امام هشتم بود
ضریح مطهری که تا آغاز دهه هشتاد، دست‌به‌سینه مقابلش خم می‌شدیم تا از سر ارادت سلامی به سلطان خراسان بدهیم، هنر اندیشه مردی بود که ارادتش به اهل‌بیت(ع) مثال‌زدنی بود؛ بزرگ‌مردی که از سر همین ارادت طرح نخستین ضریح طلایی امام‌رضا(ع) را در سال‌های ابتدایی دهه1330 داد تا جای ضریح فولادی را بگیرد؛ عارفی به نام علامه سید ابوالحسن حافظیان که اقدامات افتخاری‌اش برای جدش حضرت‌رضا(ع) بود.