زمینهای این کوچه و بخش مهمی از محله مشهد قلی به «ارباب کدیور» تعلق داشته است. از گذشتههای دور «کدیور» مسجدی را در این کوچه میسازد. به همین دلیل این معبر از همان زمان یعنی حدود50سال پیش به کوچه مسجد معروف میشود. مدتی بعد و در دوران جنگ این معبر به نام شهید علی نبی خاکی که یکی از شهدای دفاع مقدس است نامگذاری می شود. این شهید ساکن محله نبود.
کوچه شهید ستاری۱۳ در محله شریف قرار دارد. نخستین ساکنان این معبر افسران و درجهداران نیروی هوایی ارتش بودند که حدود ۳۵سال قبل در این کوچه ساکن شدند. در ادامه سپاه بخشی از زمینهای این خیابان را خرید و آنها را به نیروهای خود واگذار گرد. در اواخر دهه۷۰ فضاهای این معبر از سوی شهرداری ساماندهی شد و اولین قشری که بعد از آن تمایل به سکونت در این کوچه را داشتند فرهنگیان بودند. بعد از گذشت سالها هنوز بافت این معبر تا حدود زیادی حفظ شده است و بیشتر ساکنان از بین فرهنگیان و نیروهای نظامی کشور هستند.
زمانی که خبری از خودرو نبود و رفتوآمد مردم با پای پیاده و دوچرخه انجام میشد، بیشتر کوچههای شهر باریک و تودرتو ساخته میشد. در این میان یکی از کوچهها عرضی بسیار بیشتر و حدود 8متر داشت و بین اهالی به همین نام معروف شده بود.
با اینکه در دهههای گذشته پیشرفتهای علمی و داروهای صنعتی چشمگیر بوده است، اما باز هم عطاریها بین مردم جایگاه خود را دارند. محمد صباحی چهلساله بیشتر عمرش را در عطاری گذرانده است. او بعد از 4سال شاگردی، 22سالی میشود که در محله نوغان به شکل مستقل مغازهاش را دایر کرده و توانسته است شغل جد بزرگش را حفظ کند.
خیابان حجاب77 که خود شامل یک مرکز محله بزرگ و قدیمی است در یکی از پررفت وآمدترین محدودههای قاسمآباد نیز قرار گرفته است: در حاشیه میدان شهید قاسمیدانا و روبهروی بازار ابریشم. اما اهمیت این کوچه فقط به این دلیل نیست. آنچه این اواخر بیشتر درباره این معبر شنیده میشود اجرای طرحی پیادهمحور از ابتدای این کوچه تا بولوار اندیشه و بوستان نیلوفر آبی در این مسیر است.
اگر حالا به کوچه مهرآباد3 قدم بگذارید کوچهای قدیمی که با گسترش شهرنشینی بافت روستایی آن هم رفتهرفته شکل و شمایل شهری به خود گرفت؛ هر چند اکنون از کمبودهایی رنج میبرد. تردد اندک شهروندان و مغازههای انگشت شمار آن باعث شده این کوچه منظر محلی آرامی به خود گرفته باشد.
به ما گفتند ترکیب کلر و وایتکس برای ضدعفونی کردن خوب است. رفتیم سراغ یکی از کشاورزهای قدیمی محله و موتور سمپاشش را قرض گرفتیم و شروع کردیم به ضدعفونی کردن خیابانها. هر سه چهار روز یکبار ماشین را راه میانداختیم و همهجا را ضدعفونی میکردیم. اشتباه نکنم فقط بچههای ما 9 بار کل نهضت و یوسفیه را گندزدایی کردند. جاهایی هم که ماشینرو نبود بچهها با سمپاش دستی میرفتند. آنطور که به آمار دادند، شیوع کرونا در یوسفیه کم بود.