این سرنوشت مرد 42سالهای از شهرک مهرگان است که با ابتلا به کرونا دچار عارضه خونریزی داخلی شد و سوم خرداد امسال روی تخت بیمارستان امامحسین(ع) با 80درصد درگیری ریه جان باخت. این گزارش حکایت حرفهای علیرضا، پسر بزرگ مرحوم علی بصیری، است که در هجدهسالگی باید حامی برادر سیزدهسالهاش باشد، درحالیکه خودش هنوز به حمایت پدر نیاز دارد.
سال اول دبیرستان به سمت علاقهاش رفت و با وجود ممتاز بودن در مدرسه نمونهدولتی و توان قبولی در رشتههای علومتجربی، دور همهچیز خط کشید. از مدرسه نمونهدولتی بیرون آمد و هنرستان فاطمةالزهرا(س) خیابان پنجتن را برای خواندن رشته تربیتبدنی انتخاب کرد. رشتهای که به قول خودش از اول راهنمایی رؤیای حضور در آن را داشت. در این بین پشتکار و علاقه، کار خودش را کرد و تکرقمی کنکور شد.
یک روز با دلی شکسته به همراه فرزندان کوچکم به حرم امام رضا(ع) رفتم تا هم سر و دلی سبک کنم و هم از امام رضا(ع) بخواهم که من را در تربیت فرزندان و تأمین زندگی آنها یاریام کند. در همان حال در حرم تصمیمم را گرفتم. باید چرخ و فلک را راه میانداختم و در مقابل چرخ قدار روزگار میایستادم.
حسوحال عجیبوغریبی داشتم. با کلام نمیشود توصیف کرد، اما از همه جالبتر این بود که درست همان چیزی که در مکه از خدا و امام هشتم(ع) خواسته بودم، نصیبم شده بود. از زمانی که این لباس سرمهای را میپوشم، سالها میگذرد، اما هربار که راهی حرم میشوم، باز هم حس من مثل همان روز اول است و ذرهای از شوقم برای خدمت کم نشده است.
پسر کوچک یک خانواده ثروتمند را دزدیده بودند، آدمرباها درخواست پول کرده بودند، کیسه را میبردیم، میانداختیم اما به آن دست نمیزدند، خیلی احتیاط میکردند، بار آخر من بهجای پول درون کسیه رفتم. یادم هست آن موقع چهارراه لشکر رفتم و از مغازهدار خواستم با پارچههای برزنت کسیهای برایم بدوزد، دو سمتش را به صورت چشمی برایم باز بگذارد و انتهای کیسه را هم ندوزد.
ایستگاه شهدای طرق از سال 1379به همت مردم شهرک طرق برپا شد و در طول سال درهایش به روی زائران گشوده است. هر سال در ایام دهه آخر صفر حدود 20 هزار زائر پیاده به این ایستگاه قدم میگذاشتند و از خدماتی همچون ماساژ، بهداری، غذای گرم، آب گرم، حمام، مکان استراحت، خیاطی، واکس و ... بهره میبردند.
اعضای هیئت قمر بنی هاشم(ع) آمل با توجه به شرایط کرونا و ممنوعیت برگزاری ایستگاه استقبال از زائر، شانس میزبانی را از دست داده بودند؛ ولی دلشان نیامد که خانهنشین باشند. بنابراین طبق رسم هر ساله به مشهد آمدند اما راه و رسم میزبانیشان را تغییر دادند. آنها به جای زائران پیاده حضرت رضا(ع) به عشق او از مجاوران و دلدادگان آن حضرت در حاشیه شهر مشهد پذیرایی کردند.