متولد زنجان است و بعد از پایان دوره دانشسرا به جمع معلمان پیوست. روزهای 65سالگیاش را در کنار کودکان و نوجوانان محله امام رضا میگذراند؛ محلهای که دوران بازنشستگیاش را در آن سپری میکند و هنوز هم مانند گذشته به دنبال تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان محله است.
«محمدحسن منتظری» از معلمان بازنشسته است که کارنامهای پربار در سالهای کاریاش دارد. او علاوهبر معلمی، مدیری، مدیرکل آموزش و پرورش زنجان، معاون پرورشی و مدیریت نهضت سوادآموزی زنجان، سیستان و بلوچستان و آذربایجان غربی را هم در کارنامه کاریاش دارد.
چه خوب است اگر در شغلی خدمت میکنیم آنقدر خوب باشیم که دیگران هم علاقهمند باشند راه ما را ادامه دهند، درست مانند معلمان قدیم. آقای منتظری دلیل انتخاب این شغل را خوبی معلمان دوره ابتداییاش میداند و میگوید: «در دوران ابتدایی معلمان خوبی داشتم که سبب شد آرزو کنم من هم شبیه آنها شوم. از همان ابتدا تصمیم گرفتم معلم شوم، برای همین در دانشسرا تحصیلم را ادامه دادم و معلمی را از روستاهای دور افتاده آغاز کردم.»
از همان ابتدا تصمیم گرفتم معلم شوم، برای همین در دانشسرا تحصیلم را ادامه دادم و معلمی را از روستاهای دور افتاده آغاز کردم
معلمها ابتدای راهشان از روستا شروع میشود، منتظری هم مستثنا از این موضوع نبود، روستایی دور افتاده که دو ساعت با اسب راه بود، اما هنوز هم شیرینی مسیر راه را بهخاطر دارد و از آن روزها به نیکی یاد میکند. او برایمان تعریف میکند: «5سال قبل از انقلاب در روستا بودیم تمام عشق و علاقهام بچهها بودند.
دانشآموزان روستا خیلی بامحبت بودند و علاقه زیادی به تحصیل داشتند، من هم تلاش میکردم آنچه در توان داشتم به آنها آموزش دهم. پس از ازدواج همسرم را هم به همان روستای دور افتاده بردم. از زنجان به ماهنشان میرفتیم، روستاییان با اسب دنبالمان میآمدند و این مسیر هم 2ساعت طول میکشید تا ما به روستا میرسیدیم.
در استان زنجان برف زیادی میبارید، در آن شرایط آب و هوایی اسب هم بهسختی میرفت، ما زوج جوانی بودیم که این مسیر را میرفتیم خیلی وقت ها محلیها میگفتند خیلیها تعطیل کردهاند شما چرا آمدهاید. آن روزها شیرینترین زمان زندگیمان بود.»
او علاوهبر آموزش مباحث درسی، مباحث قرآنی و مهارتهای مرتبط با زندگی را به دانشآموزانش میآموخت، هر چند این موضوعات در برنامه درسی دانشآموزانش نبود. این معلم قدیمی میگوید: «در گذشته دانشآموزان در دو زمان 3ساعت صبح و 2ساعت بعدازظهر به مدرسه میآمدند. آن زمان مدارس اقامه نماز نداشتند، مدرسه هم چسبیده به مسجد بود، دانشآموزان را با صف میبردم کنار مسجد تا وضو بگیرند و در مسجد نماز بخوانند. وقتی والدین این فضا را میدیدند، هم خوشحال میشدند و هم اعتمادشان به ما بیشتر میشد.»
پس از مدتی منتظری بهعنوان مدیر مدرسه مشغول به کار شد. نزدیک انقلاب بود، او که محبوبیتی در روستا داشت اهالی را در میدان روستا جمع میکرد و شعار میدادند.
کمکم با هماهنگی جامعه روحانیت مردم روستا را برای راهپیمایی با مینیبوس به شهر میآوردند. او تلاش داشت تا در هر حوزهای که توانایی دارد به روستاییان خدمت کند، برای همین علاوهبر فعالیتهای ذکر شده سعی میکرد به بانوان روستایی صنایع دستی یا هنرهایی را آموزش دهد که برایشان مفید باشد.
پس از پیروزی انقلاب به مدت دو سال ریاست آموزش و پرورش زنجان را به او سپردند. بعد از آن هم مدتی معاون پرورشی آنجا بود، اما با شکلگیری نهضت سوادآموزی به عنوان مدیر نهضت سوادآموزی در استان زنجان مشغول به کار شد. شاید دلیل این انتخاب اعتماد مدیران به او و آگاهی از علاقهاش به حوزه تدریس بود.
آنها میدانستند آقای منتظری نمیتواند مانند برخی معلمان فقط آموزش دهد و بهراحتی از کنارش بگذرد، او همیشه به دنبال نوآوری و آموزشهای همهجانبه بود و همیشه در کنار آموزش، قرآن را هم پیگیر بود. او در اینباره توضیح میدهد: «در رابطه با آموزش، آموزش بزرگسالان خیلی مهم است اگر آنها باسواد باشند میتوانند فرزندانشان را درست تربیت کنند.
پس از مدتی منتظری به تهران میرود، از آنجا به سیستان و بلوچستان و بعد از آن به آذربایجان غربی اعزام میشود
آن زمان طرح کار و دانش را هم داشتیم. در روستاها اولیا درس میخواندند و در کنار آن علاوهبر درسدادن بافندگی، هنرهای دستی و... را به آنها آموزش میدادیم تا آنچه نمیدانستند یاد بگیرند.»
پس از مدتی منتظری به تهران میرود، از آنجا به سیستان و بلوچستان و بعد از آن به آذربایجان غربی اعزام میشود و بعد از آن نوبت بازنشستگیاش است. زمانیکه خبر بازنشستگیاش میرسد دوستان مشهدیاش از او دعوت میکنند تا به مشهد بیاید و در جوار امام رضا(ع) زندگی کند.
این معلم بازنشسته با آمدنش به مشهد برنامه دیگری را برای دوران بازنشستگیاش رقم زد. او علاوهبر فعالیت در امور مساجد و تدریس در مدرسه آستانهپرست، در مساجد نزدیک محل زندگیاش مشغول به کار شد و کار آموزش کودکان و نوجوانان را در حلقههای صالحین برعهده گرفت، درست مانند همان دورانی که معلمی را در پیش گرفته بود.