کد خبر: ۱۳۴۷۹
۲۸ آبان ۱۴۰۴ - ۱۴:۰۰
قلم‌زنی؛ میراث خانوادگی سیدجعفر قوامی‌اصفهانی است

قلم‌زنی؛ میراث خانوادگی سیدجعفر قوامی‌اصفهانی است

سیدجعفر قوامی‌اصفهانی، استاد قلم‌زنی که سال‌هاست از شهر و دیار خود کوچ کرده و ساکن مشهد و محله سیدرضی شده است. پدربزرگش، لباف بود و پدرش هم در کار ساخت وسایل فلزی تبحر داشت.

محمد عطارياني| صنايع‌دستی دیرگاهی است که به مفهومی انتزاعی در ذهن ما تبدیل شده‌است. مفهومی که در متن تصویری مثلا این چنینی در ذهن ما شکل می‌گیرد؛ نمایی باز از یک منطقه گردشگری با مغازه‌هایی کنار هم که از در و دیوارشان اشیای زیبا و رنگارنگی آویزان است و گردشگرانی که آن‌ها را با شگفتی نگاه می‌کنند و به عنوان سوغاتی یا یادگاری می‌خرند.

اشیای روی دیوار، بدون اینکه نام هرکدام را بدانیم، خواستگاه جغرافیایی‌شان را بشناسیم، از سیر تحول تاریخی‌شان آگاه باشیم، بدون آنکه نام اساتید معروف سازنده هرکدام را بدانیم، همه در ذهن ما به مفهوم صنايع‌دستی هستند.

خاتم‌کاری، نقره‌کاری، قلم‌زنی، کوزه‌گری، حکاکی، خرّاطی، معرق‌کاری، لبّافی، گلیم‌بافی، سبدبافی، حصيربافي و ده‌ها رشته هنری دیگر که در تعریفی کلی از صنایع‌دستی جزو آن‌ها هستند تا چند دهه پیش نقشی فراتر از یک سوغاتی و یادگاری در زندگی ما داشتند. هر کدام صنعتی بودند کاربردی و محصولاتشان سنگ دست مردم بود. اما به مرور زمان و با پیشرفت فناوری، صنایع‌دستی زیر  خروارهامحصول صنعتی دنیای مدرن دفن شدند.

شاید بازگشت گسترده صنایع‌دستی به‌عنوان ابزار زندگی روزمره مردم به دلایلی امکان‌پذیر نباشد و این توقع حتی از سوی اساتید بزرگ این صنایع هم وجود ندارد، اما بازگشت محدود آن ها به‌عنوان ابزار به زندگی مردم و در اندازه‌ای گسترده‌تر به‌عنوان وسایل تزیینی، توقعی است که وجود دارد و به‌جاست.

قلم کار محله ما

گفتگو با سیدجعفر قوامی‌اصفهانی، استاد قلم‌زنی که سال‌هاست از شهر و دیار خود کوچ کرده و ساکن مشهد و محله سیدرضی مشهد شده است، کمترین بهره‌اش شاید زدودن آن تصویر کلیشه‌ای و ذهنی ما در مورد صنایع‌دستی و جایگزینی آن با تصویری عینی‌تر و دقیق‌تر باشد.

سیدجعفر قوامی می‌گوید: متولد سال ۱۳۳۸ در شهر اصفهان است و دست تقدیر او را برای زندگی به مشهد کشانده است. سال ۱۳۶۵ با همسرش که مشهدی است ازدواج می‌کند. ۱۵ سال اول زندگی را در اصفهان می‌گذرانند، اما از ۱۱ سال پیش منصفانه نوبت را به همسرش می‌دهد تا در شهر او و کنار خانواده‌اش زندگی کنند. حاصل زندگی استادجعفر قوامی و همسرش دو پسر و دو دختر است.

 

قلم‌زنی؛ میراث خانوادگی سیدجعفر قوامی‌اصفهانی است

 

ارثیه فامیلی

از استاد درمورد انگیزه‌اش می‌پرسم وقتی دل و زندگی به این شغل سپرد، می‌گوید: شغل و حرفه اجداد ما نسل در نسل صنایع‌دستی بود و آن‌ها از این راه امرار معاش می‌کردند. پدربزرگم لبّاف بود و پدرم، استاد سیدحسین قوامی که از هنرمندان به‌نام و شناخته شده اصفهان بود در کار ساخت وسایل فلزی به‌خصوص نقره‌ای مثل گلدان، میوه‌خوری، چای‌خوری و آینه و شمعدان بود. خدا پدرم را رحمت کند، فلز در دستش مثل موم بود و آن را به هر شکلی که می‌خواست درمی‌آورد.

اصل کار قلم‌کاری طراحیست. یعنی یک استاد قلم‌کار قبل از همه باید طراح خوبی باشد

از استاد در مورد لبّافی می‌پرسم و او از زمان‌هایی می‌گوید که هنوز چهارپایان مهم‌ترین وسایل نقلیه بودند و لبّاف‌ها کسانی بودند که تاچ (خورجین) می‌بافتند. به گفته استاد، لبّافی در آن زمان در نزد عموم مردم شغلی قابل احترام بوده و لبّاف‌ها اعتبار و احترام زیادی نزد مردم داشته‌اند.

 

شروع قلم‌زنی  

استاد قوامی شروع کارش را مربوط به ۱۴ سالگی‌اش می‌داند: ۱۴ ساله بودم که نزد استاد سید اسدا... ذاکر مشغول کار قلم‌زنی شدم. به مرور کار قلم‌زنی روی فلزات مختلف را تجربه کردم. از قلم‌زنی روی سطوح برنجی، فولادی و مسی گرفته تا سطوح نقره‌ای و طلایی، کم‌کم در همه زمینه‌ها مهارت پیدا کردم. ۱۸ ساله بودم که مستقل شدم و شروع به کار برای خودم کردم.

 

مهارتی به نام طراحی

استاد انگار مطلب مهمی را به‌یاد می‌آورد: البته اول با طراحی شروع کردم. اصل کار قلم‌کاری طراحیست. یعنی یک استاد قلم‌کار قبل از همه باید طراح خوبی باشد.درک حرف استاد کار ساده‌ایست اگر کمی به دستان او موقع قلم‌زنی نگاه کنی. به قلمی که با ضربات چکش، روی سطوح فلزی، نرم و هنرمندانه می‌لغزد و با وسواس و دقت خطوط طرح را دنبال می‌کند. حرکات هنرمندانه قلم محدود به فضایی است که خطوط طرح مرزهای آن را تعیین می‌کنند، پس هر چه طرح زیباتر و خلاقانه‌تر باشد، آنچه بعد از هزاران هزار ضربه  قلم بر فلز به‌جا می‌ماند، زیباتر و ماندگارتر است.

 

زکات علم

اینکه "زکات علم آموختن است" را بار‌ها شنیده‌ایم، اما برای استاد این یکی از اصول مهم زندگی حرفه‌ای‌اش بوده است: در ۱۱ سال سکونتم در مشهد، به بیش از هزارنفر آموزش داده‌ام. گاه در همین مغازه کوچک، گاه در آموزشگاه‌های هنری یا در دانشگاه‌های علمی-کاربردی. به نظرم هنگامی که فرد دانشش را به دیگران آموزش می‌دهد خودش هم در حال رشد خواهد بود. انسان با آموزش خودش و هنرش را ماندگار می‌کند. همچنین آموزش این تعداد کارآموز حتما نخستین نتیجه‌اش محکم شدن ریشه‌های هنر قلم‌کاری در زندگی نسل‌های آینده است.

 

قلم‌زنی؛ میراث خانوادگی سیدجعفر قوامی‌اصفهانی است

 

فوت‌های کوزه‌گری

این نگرش که هراستادی باید فوت و فن‌های شغلش را برای خودش نگاه دارد در فرهنگ ما ریشه‌ای قوی دارد. به ویژه اگر این فوت و فن‌ها حاصل خلاقیت شخصی باشند که آن‌وقت می‌شوند تضمین کننده کیفیت و جذابیت بیشتر کالای تولیدی در رقابت با همکارها.

اما استاد برای تسلیم‌نشدن در مقابل این منطق تاریخی هم استدلال خودش را دارد: وقتی فرد با خلاقیت و تلاش فنی، را در حرفه‌اش می‌آموزد که او و کارش را از دیگران متمایز می‌کند و به نقطه‌ای از اوج می‌رساند که دیگران نرسیده‌اند، با مخفی‌کردن آنچه فراگرفته خودش در همان نقطه اوج گرفتار می‌ماند، به خواب غفلت فرو می‌رود و دیگر پیشرفت نمی‌کند. در صورتی‌که اگر دستاوردهای خود را به دیگران آموزش دهیم، چون دیگر فقط خودمان در آن نقطه نایستاده‌ایم و با دیگران متفاوت نیستیم شروع به تلاش می‌کنیم برای رشد کردن و رسیدن به قله و اوج.

بارها پیش آمده که بعضی همکاران با دیدن نوآوری‌های من فکر کرده‌اند که این‌کار با ابزار متفاوت و روش‌هایی پیچیده ممکن است، اما وقتی من بی‌هیچ چشم‌داشتی شیوه‌های ابداعی خودم را به آن‌ها می‌گفتم تعجب می‌کردند زیرا آن تکنیک‌ها گرچه به اندازه فوت کوزه‌گری ساده بودند، اما دیدنشان برای نگاه‌های خالی از خلاقیت ممکن نبود.

 

قیمت صنایع‌دستی

استاد قوامی قبول دارد که قیمت صنایع‌دستی افزایش یافته است، اما می‌گوید: مردم باید بدانند که صنایع‌دستی با زحمت ، هنر و زمان زیادی ساخته می‌شوند. محصولات صنایع‌دستی توسط دستگاه‌های مدرن در زمانی کم و در تعداد زیاد تولید نمی‌شوند زیرا اگر این‌طور بود دیگر اسمشان صنایع دستی نبود. پشت هر قسمت از این آثار دقتی فراوان، دستانی هنرمند و بخشی از عمر استاد سازنده است. اگر مردم نگاهی هنری به صنایع‌دستی پیدا کنند، مطمئن هستم رغبت برای پرداختن بهای این آثار هم کم‌کم به‌وجود می‌آید. حداقل کسانی که توانایی مالی بیشتری دارند، راحت‌تر برای خرید صنایع‌دستی پول می‌پردازند.

 

بعضی کارها فروشی نیستند

استاد از دلبستگی به بعضی آثارش می‌گوید و از اینکه چرا هیچ‌وقت دلش نیامده است آن‌ها را با پول عوض کند: به نظرم هر هنرمند و صنعتگری در برهه‌ای از زندگی هنری خودش از نظر تجربه، شادابی در کار، تکنیک و آمادگی ذهنی در اوج به سر می‌برد. در چنین برهه‌ای امکان بروز خلاقیت بسیار زیاد است و این جرقه‌ها گاهی منجر به خلق آثاری بی‌نظیر یا کم‌نظیر می‌شوند. آثاری که به نوعی شناسنامه کاری یک هنرمند و حاصل یک عمر تلاش حرفه‌ای اوست.

نگاه‌کردن یک هنرمند به آثارش مایه نشاط اوست و به این خاطر دل کندن از چنین آثاری معمولا دشوار است. البته چنین آثاری به‌علت بهره بردن از طراحی‌های قوی، تکنیک‌های منحصر‌به فرد و سبک‌های خاص، بسیار گران‌قیمت هستند و پرداخت هزینه آن‌ها برای هرکسی امکان‌پذیر نیست.

 

قلم‌زنی؛ میراث خانوادگی سیدجعفر قوامی‌اصفهانی است

 

خاطره

استاد از روزی می‌گوید که دعوت شده بود به تهران برای شرکت در آزمون. آزمونی که در آن به هنرمندان صنایع‌دستی مدرکی که معرف سطح مهارت آن‌ها است، داده شود. وقتی استاد در جلسه حاضر می‌شود، از شغل چهارنفر که برگزارکننده امتحان هستند سؤال می‌کند. استاد متوجه می‌شود سه‌نفر از آن‌ها هیچ‌گونه سابقه هنری ندارند و بیشتر گالری‌دار و فرش‌فروش هستند.

اعتراض استاد به این موضوع که چرا افرادی بدون سابقه و صلاحیت هنری می‌خواهند سطح هنری هنرمندان را ارزشیابی کنند، برایش گران تمام می‌شود. به استاد مدرک درجه‌سه هنری معادل لیسانس داده می‌شود، در صورتی‌که اگر مثل دیگران اعتراض نمی‌کرد شاید نتیجه چیز دیگری بود. هر چه که بود در لحن استاد کوچک‌ترین اثری از پشیمانی نبود.

 

حرف آخر

حرف آخر استاد نه دغدغه خودش که دغدغه همه دلسوزان صنایع‌دستی است: مردم باید دوباره با صنایع‌دستی آشتی کنند. به نظرم در آغاز نیازی به تبلیغات جداگانه یا برنامه‌های خاص نیست. کافیست به عنوان قدم اول در برنامه‌ها و سریال‌های تلویزیونی پرمخاطب، در ساخت دکوراسیون در کنار ابزار مدرن از صنایع‌دستی هم استفاده کنیم. مردم از برنامه‌های تلویزیونی، فیلم‌ها و سریال‌ها بسیار تاثیر می‌گیرند. بسیاری از چیزها اول در صفحه تلویزیون به‌صورت غیرمستقیم به مردم معرفی و بعد کم‌کم به زندگی شخصی آن‌ها راه پیدا می‌کند.

 

*این گزارش پنج شنبه، ۲۳ آذر ۹۱ در شماره ۳۴ شهرآرامحله منطقه ۱۱ چاپ شده است.

آوا و نمــــــای شهر
03:04
03:44