لابه لای سماورها نیمتنهای از رستمجهانپهلوان و قهرمان ملی اسطورههای ایرانی است که با قلمزنی استاد روی ورقه برنجی سماور این هیئت هنرمندانه را پیدا کرده است.
آتنا محمودی میگوید: کار با چوب و بوی گرده آن به من جان میبخشد و وقتی کاری را به دست میگیرم، حس و حال خوبی دارم. برای همین سعی میکنم در مناسبتهای مختلف با هدیهای از آثار خودم، این حس خوب را با ایشان تقسیم کنم.
درمیان کوچههای محله سجادیه «دنبال ترکمنها میگردم.» اهالی آنها را به «محله پشتیبافها» میشناسند.ترکمن بودنشان را از آمدوشد کوتاه زنها در کوچهها میشود فهمید؛ با همان پوشش خاص و تماشایی.
علی خانی بیش از دودهه از زندگیاش را حصیر میبافد.سابقه حصیربافی در خانواده آنها به سال ۱۳۰۸ برمیگردد، زمانی که پدربزرگ او یکی از اولین کارگاه حصیربافی را در مشهد افتتاح کرد.
حسین خردپیشه، خوشنویسی را ذاتا دوست داشت و به همین خاطر حکاکی روی سنگ را انتخاب کرد. میگوید: دونوع خط برای سنگ کاربرد دارد؛ خط روی نگینهای معمولی و خط ثبتی که عمیقتر است.
کار در حرم از همه جا بهتر بود؛ هم هر روز زیارت میکردی و هم محیطی دلباز بود که زوار امامرضا(ع) را در آن میدیدی! زائران میآمدند و از معرقکاشی میپرسیدند و مرا هم تشویق میکردند.
عمده کارمان سفارشاتی است که از بازار رضا قبول میکنیم. مثلا یک نمونه به ما میدهند و از روی آن صد تا سفارش میدهند. ما از مرحله ساخت انگشتر تا قلمزنی را در همین کارگاه انجام داده و فقط قالب انگشتر را برای ریختهگری بیرون میدهیم.