مشهد قدیم

روایت زندگی معتادی که پس از رهایی، مرکز ترک اعتیاد تاسیس کرد
او هم مثل بیشتر معتادان، با مصرف نخستین نخ سیگار گام در بیراهه اعتیاد گذاشت و وابستگی شدید به انواع موادمخدر از تریاک و شیره گرفته تا الکل، حشیش، هروئین و... را با بدترین شیوه مصرف در دوران نوجوانی و جوانی تجربه کرد و به اصطلاح خودش تا ته خط رفت. پس از 17سال رفتار یکی از دوستان نزدیکش او را تغییر داد و عزمش را جزم کرد تا از آن سیاهی رهایی یابد و حالا 16سال از دوران پاکی و رهایی«مجتبی» از بند اعتیاد می‌گذرد.
کوچه «چهل‌خانه»
در گذشته که کوچه‌ها باریک‌تر و تعداد خانه‌ها کمتر بود، کوچه نوغان۵ بزرگ‌تر از دیگر کوچه‌ها بود و 40خانه یک‌طبقه در آن ساخته شده بود و در بین مردم به نام کوچه چهل‌خانه شناخته می‌شد.
خادمی در کتابخانه
سیدحسین هاشمی‌پناه 45ساله، 20سالی می‌شود که در کتابخانه مشغول به کار است. او که فعالیت خود را اول با نگهبانی و برچسب‌زدن به کتاب‌ها و چیدمان آن‌ها در قفسه‌ها آغاز کرده است، اکنون در بخش سخت‌افزار حفاظت منابع دیجیتال کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی واقع در حرم مطهر رضوی کار می‌کند.
چشم‌نوازی دوباره گنبد در«ته‌پل‌محله»
یکی از مسیرهای اصلی و قدیمی تشرف مشهدی‌ها به حرم مطهر امام مهربانی‌ها، از انتهای میدان ته‌پل‌محله بود. با گذشت سال‌ها، مسیرهای پیاده و کوچه‌پس‌کوچه‌های اطراف حرم از بین رفت، اما در طرح بهسازی و نوسازی بافت پیرامون حرم مطهر رضوی مصوب شد که مسیر خیابان‌های شعاعی به سوی حرم مطهر پس از تقاطع شارستان، به شکل راه‌های پیاده سبز یا همان ره‌باغ‌ها ادامه ‌یابد.
کوچه پرتردد محله 17شهریور
کوچه هفده شهریور4 با وجود اینکه کمتر از 200متر طول دارد، به دلیل مجاورتش با جایگاه سوخت و انسداد دیگر معابر فرعی خیابان 17شهریور- از حد فاصل چهار راه نخریسی تا تقاطع عنصری- یکی از پرتردد ترین معابر فرعی در محله 17شهریور است. این معبر از حاشیه خیابان 17شهریور آغاز و تا حاشیه خیابان نسترن خاتمه پیدا می‌کند.
بهره‌برداری از روزهای کرونایی به نفع کنکور
محمدعلی درزی، دانش‌آموز مدرسه استعداد‌های درخشان شهید هاشمی‌نژاد و رتبه 58کنکور سراسری انسانی1400 ساکن محله سیدی است. او برخلاف بسیاری از هم‌سن و سالانش اهل مشاوره تحصیلی و کلاس‌های کمک درسی پی در پی نبوده است. آن‌طور که می‌گوید با توجه به استعداد و توانایی‌ای که در خودش می‌دیده در خانه برای درس‌خواندن برنامه‌ریزی کرده است. ساعت درس خواندن هم برایش مهم نبوده و آموختن اولویت اولش بوده است.
بادی که دعای خیر مردم را با خود می‌آورد
علی یوسفی جوانی آرام و خوشروست که دلیل کارش را یک اتفاق ساده می‌داند و تعریف می‌کند: «2سال قبل یک شب فراموش کردیم شیلنگ تنظیم باد را داخل مغازه بگذاریم، روز بعد یکی از ساکنان محله به مغازه‌مان آمد و حسابی تشکر کرد و برای آمرزش پدر و مادرم دعا کرد. با خودمان فکر کردیم چه اتفاق تصادفی خوبی بود که این‌طور دعای خیر را به دنبالمان داشت. برای همین تصمیم گرفتیم از همان ساعت همیشه شیلنگ را بیرون بگذاریم تا مردم از آن استفاده کنند.