خیابان جهاد حد فاصل چهارراه بیسیم تا انتهای خیابان دانش است. این خیابان در نقشه سال 1333با نام خیابان دوچرخه ثبت شده است و تاریخچهای بس قدیمی دارد. در گذشته کسانی که تمایل به یادگیری دوچرخه سواری داشتند به آنجا میرفتند و آموزش میدیدند.
هر چند نفسهای گرمابههای قدیمی شهرمان به شماره افتاده و این روزها کمتر کسی بهسراغ آنها میرود، اما هستند زائرانی که به دنبال گرمابهاند. شاهد حرفمان هم مشتریهایی است که در زمان تهیه گزارش به گرمابه قدیمی نسیم در محله امام خمینی(ره) رفتوآمد دارند. اما بیشک یکی از مشاغلی که تحتتأثیر کرونا قرار گرفته، گرمابهداری است.
اصغری متولد 1382است. او از پدرش که خود در نوجوانی و جوانی دونده بوده عشق به این رشته ورزشی را به ارث برده، دویدنهای او از بوستانها و معابر، امروز به پیستهای دوومیدانی رسیده است. دونده محله سیدی درباره ورودش به دنیای ورزش تعریف میکند: «آغاز افتخارات من از دبستان همت در سال93 بود. در تیمهای ورزشی مدرسه حضور داشتم و در سطح ناحیه2 آموزش و پرورش عناوین زیادی کسب کردم که باعث علاقهمندی بیشترم به ورزش و رشته دوومیدانی شد.»
«وقتی در مقابل پدرم و مادرم نشستم و گفتم قصد داریم مراسم ازدواجمان را در مسجد محله برگزار کنیم با چهره متعجب مادر و ابروهای در هم کشیده پدر روبهرو شدم. صدای پدرم جدی شد و گفت: «حرفت را دوباره تکرار کن!» من هم مصممتر از قبل گفتم «من و عاطفه قصد داریم مراسم ازدواجمان را در مسجد پنجتن بگیریم، البته رضایت شما برایمان مهم است.»حامد با تعریف این صحنه میگوید پدر و مادرش پس از گفتوگوی بسیار با او، حرفش را خیلی جدی نگرفتند و با این تصور که خانواده همسرش مخالفت خواهند کرد، به او گفتند: «نظر خانواده همسرت مهم است.»
هر شب به استثنای روزهای بارندگی چراغ این بازار در ساعت 21 روشن و ساعت 1 بامداد خاموش میشود. اجناسی که در غرفههای این بازار عرضه میشود اغلب از کارگاههای تولیدی شهرمان تهیه میشود و شامل اقلامی همچون پوشاک، کفش، زیور آلات، اسباب بازی، دکوری و ... هستند. تا پیش از شیوع کرونا تعداد غرفهها در این بازار به 100میرسید، اما حالا به دلیل رعایت شیوهنامههای بهداشتی و ایجاد فاصله بین غرفهها این تعداد به 72 غرفه کاهش پیدا کرده است.
در روزهایی که کمتر همسایهها از حال و روز هم با خبر هستند اهالی خیابان صبا با بلند شدن طنین نام سیدالشهدا (ع) و نام شهید عرفانیان، به بیرون از منازل خود آمدند تا در مراسم گرامیداشت همسایه شهید خود شرکت کنند و جای خالی پدر و مادر مرحوم او را پر کنند.
این متن جزیره خاطرات علی سروی بازنشسته دانشگاه علوم پزشکی مشهد است که همه عمر خدمتش را در بیمارستان شهید کامیاب پرستار بوده است. او کارش را به صورت رسمی از سال 62 شروع کرده و سال 91بازنشسته شده است. از روز اول جنگ که به عنوان رزمنده به جبهه میرود تا روزی که به عنوان کادر درمان به جبهه اعزام میشود، خاطراتش شنیدنی است. سروی از سال 62 تا پایان جنگ پرستار مجروحان جنگی است.