«قصابی یا همان فروش محصولات پروتئینی از جمله مشاغلی است که نیاز به روحیه و مهارتهای خاص دارد.» این جملهای است که اسد سلطانی میرزایی میگوید. او متولد فریمان است و بیش از 60سال است که در محله امام خمینی(ره) قصابی دارد. با این کاسب قدیمی همکلام شدیم تا راه و رسم کارش را به ما بگوید.
یکی از این دلتنگیهای حرم برای زائر به سقاخانه اسماعیلطلا خلاصه میشود. سقاخانهای که نوشیدن آب گوارایش را به نیت شفا یا رفع عطش چندینبار تجربه کردهایم. سنگ بنای این سقاخانه را نادر، پادشاه افشاری، از هرات آورد و ساخت، اما این روزها به نام اسماعیلطلا شناخته میشود.
«جواد آقا علیزاده» را اهالی «دریادل» و «نوغان» بهخوبی میشناسند. کاسب پنجاهسالهای که در کوچه حمام بهاءالتولیه به دنیا آمده است و بقالی کوچکی نزدیکی خانه پدریاش دارد. بچههای محله او را «عمو» صدا میزنند و بزرگترها «آقا جواد». آقا جواد یک سر دارد و هزار سودا؛ هم به کاسبی در بقالی کوچکش میرسد و هم دست خیر دارد برای افرادی که از پس مایحتاج خود برنمیآیند.
کتاب با خنده آغاز و روایت میشود و از آنجا که قرار نیست آخر هر خندهای باز هم خنده باشد، انتهای کتاب حسابی اشک را درمیآورد و دل را میسوزاند. این کتاب در ۲ بخش «زندگی» و «دوباره زندگی» توسط مریم قربانزاده، نویسنده دفاع مقدس، نگاشته شده و از مجموعه کتابهای تاریخ شفاهی زنان قهرمان، دربرگیرنده خاطرات مرحومه «فاطمه دهقانی»، همسر سردار شهید «ابوالفضل رفیعی»، جانشین فرمانده لشکر ۵ نصر است.
از مهر سال گذشته 253 دانشآموز ابتدایی دوره اول در دبستان دخترانه پیامبر اعظم(ص) در 8کلاس مشغول به تحصیل شدند. این دانشآموزان و معلمان آنها فکر نمیکردند سال آموزشی خود را به جای نشستن در کلاسهای مدرسه در فضای مجازی به پایان برسانند. در روزهایی که تعداد کادر آموزشی این مدرسه بیش از دانشآموزان است به سراغ معلمان رفتیم و از آنها خواستیم خاطرات تدریس خود را در دوران کرونا برای ما بگویند.
سکونت مردم مشهد در محله کوشش از اوایل دهه چهل شروع میشود. ساکنان اقشار متوسط جامعه هستند که اغلب به واسطه کارخانه نخریسی، فرودگاه و گاراژها در منازل 250 متری سکونت دارند. اواسط دهه 50 محله کوشش از سوی شهرداری مشهد قطعهبندی و آسفالت میشود و هم زمان قانون ممنوعیت تردد خودروهای سنگین در اطراف حرم مطهر اجرا و گاراژهای خیابان امام رضا به محله کوشش منتقل میشود.
سرانجام با دستور شفاهی مقامات ایرانی، نیروهای مقاومت پس از خارج کردن مردم از طریق رودخانه کارون، از شهر خارج شدند و این شهر به مدت ۵۷۸ روز به تصرف رژیم بعث درآمد. باوجود این غیورمردان ایرانی پس از ۱۹ ماه تلاش توانستند طی عملیات غرورآفرین بیتالمقدس این پیام را به ملت ایران مخابره کنند: شنوندگان عزیز توجه فرمایید؛ خونین شهر، شهر خون آزاد شد. این دلنشینترین جملهای بود که در طول سالهای زندگیام شنیده بودم.