مشهد قدیم

دهم دی؛ روزی که مشهد به خون نشست
نانوایی‌ها، بقالی‌ها، کارگران وکارمندان و همه و همه مثل یک روز عادی به کار مشغول شدند اما روز یکشنبه ۱۰دی سال ۵۷ همه چیز عادی نبود.
خاطراتِ دورِ«فَلک»
خاطرات بسیاری از مشهدی‌های قدیم و حتی زائران به فلکه‌ای می‌رسد که گرداگرد حرم مطهر رضوی کشیده شده بود. فلکه‌ای که در بین مردم به «فلکه حضرت» شهرت داشت و تا اواخر دهه70 و قبل از آغاز طرح نوسازی و بهسازی اطراف حرم مطهر، می‌شد آثاری هرچند کوچک از آن را مشاهده کرد. ما از این فلکه قدیمی مشهد یادی می‌کنیم که امروز فقط در گوشه‌های کتاب‌های تاریخی نام و عکس‌هایی از آن را می‌توان مشاهده کرد. همچنین می‌خواهیم درباره رونق کسب‌وکارهای اطراف آن بگوییم.
پناهگاه امن
بست و بست‌نشینی در تاریخ مشهد قدیم مفهومی سنتی بر پایه اعتقادات مردم بوده است. به باور خیلی‌ها، بست به مکان‌های خاصی گفته می‌شود، اما در فرهنگ‌های لغت به حریم امنی گفته شده است که انسان در پناه آن از تعرض مصون می‌ماند. در لغت‌نامه دهخدا نیز با معانی مختلفی آمده است؛ ازجمله پناه‌جستن به مرقد امامزاده، یا پناهگاهی که مردم در آن متحصن می‌شوند و نیز محوطه‌ای که اگر مقصری وارد شود، حکومت به او دست نمی‌یابد. مکان‌های بست‌نشینی بقاع متبرکه و مزارهای امامزادگان جزو مکان‌هایی به شمار می‌آمد که ضابطان و عمال و حکام حکومت نمی‌توانستند به آن تعرض کنند و کسی را از آنجا بیرون بیاورند.
درخواستی که ۵۰ ساله شد
خیابان صدر 16 واقع در محله 17 شهریور یکی از معابر قدیمی شهر محسوب می‌شود که در مجاورت مجموعه گردشگری تاریخی باباقدرت قرار دارد و سالانه پذیرای هزاران گردشگر است. پس از ورود به این خیابان با یک قطعه زمین کوچک روبه‌رو می‌شویم که در انتهای آن تعدادی منازل مسکونی قرار دارد.
همراهِ همراه بیماران!
تعریف حسین قصاب بیدکی را از افراد مختلفی شنیدیم. می‌گویند او مردی است که نیازمندان را دست خالی از دکانش برنمی‌گرداند، همیشه لبخند به لب دارد و هر کاری می‌تواند برای کمک به دیگران انجام می‌دهد. همه این‌ها جملاتی است که کسبه و اهالی خیابان فداییان اسلام درباره او می‌گویند.
دردسر «خاور» از خبرنگاری کمتر است!
کامیاب تا یک جایی از جهان تصمیم می‌گیرد خبرنگار باشد و به یکی از خبرنگارهای جسور روزگار خودش ‌تبدیل شود، اما از یک جایی می‌ایستد و در مسیرش تجدیدنظر می‌کند. او این‌بار به سراغ کاری می‌رود که با خبرنگاری زاویه‌ای 180 درجه‌ای می‌سازد،‌ با این حال از این تغییر مسیر ناگهانی نمی‌هراسد. کامیاب راننده ماشین سنگین و سپس موزع آرد روستایی می‌شود تا از دنیای سیاست و خبر فاصله‌ای همیشگی بگیرد.
باور نمی‌کنم پرچم روی گنبد طلا را سوزن‌ زده‌ام
از سیزده‌سالگی شاگرد یکی از بهترین پرچم‌دوزهای مشهدی شد، اما هرگز فکر نمی‌کرد دست سرنوشت چه برایش رقم خواهد زد. فکر می‌کرد قرار است پرچم‌دوز ساده‌ای باشد، اما اتفاقات جالبی در مسیر زندگی او قرار گرفت. اتفاقی مانند خودنمایی هنر گلدوزیاش بر گلدسته‌های حرم حضرت رضا(ع).